يكشنبه 12 ارديبهشت 1389
سيماى صحيفه سجاديه

غلامحسين اعرابى

مقدمه:

نام امام سجاد(ع) چهارميـن امام شيعيان تـداعى كننـده مناجات و راز و نياز و دعااست. آن امـام, مجـالـى بـراى فعاليتهاى علنـى فرهنگـى, اجتماعى و سياسـى نيافت و عمر شريف خـود را در محـراب عبادت و نيايش سپـرى ساخت. عبادت و دعايـش, ((سيـرالـى الحقـى)) نبـود كه ((سيـرالـى الخلق)) را به دنبال نـداشته بـاشـد. بلكه عبادت و محـراب او و رويـى به خالق و سـويـى به سـوى خلق داشت.
او با ((حبل)) دعا مـردم را با خـدايشان مـرتبط مـى ساخت و ايـن ((حبل)) از چنان استحكام و عمقـى برخـوردار است كه پـس از گذشت قـرنها, طـراوت, اتقـان و ژرفـاى خـود را از دست ن داده است.
نـوشته حاضـر, بحثـى كـوتاه در باره ((صحيفه سجاديه)) آن حضـرت است. نمـى تـوان گفت همه دعاها و نيايشهاى امام به دست ما رسيده است; بلكه دعاهـاى منسـوب به آن حضـرت قطـره اى از درياى ژرف نيايشهاى او است. دليل ايـن سخـن مستدركات بسيار ((صحيفه كامله سجاديه)) است.
به هرصـورت, به قول شهيد سيدمحمدباقر صدر(ره), صحيفه سجاديه را بايـد به عنـوان بزرگتريـن عمل اجتماعى زمان و مـوقعيت امام(ع) معرفـى كـرد. ايـن كتاب يگانه ميراث فـرهنگ الهى, يك منبع بزرگ مكتبـى, يك مشعل هدايت ربانـى و يك مـدرسه اخلاق و تربيت اسلامـى است كه با گذشت روزگاران پايدار مى ماند. انسانيت پيـوسته به آن نيازمند است و هرچه گمراهـى هاى شيطان و فريبنـدگـى دنيا فزونتر گردد, نياز به آن بيشتر مى شود.
حكـومت بنى اميه, به طـور كامل امام را در عزلت سياسى قرار داده بـود به نحـوى كه در تمام مـدت عمـر شـريفـش فقط يك بـار از روى ناچارى از پيشنهاد كارساز امام استقبال كردند و آن مـوقعى بـود كه: ((عبـدالملك خليفه امـوى با پادشاه روم درگيرى پيـداكرد, و پـادشاه روم... او را تهديـد كـرد كه نقـدينه هاى آنان را بـراى تحقيـر مسلمـانـان از كشـور روم وارد كنـد و در مقـابل آن, هـر قراردادى كه خـواست با آنها ببندد. در اينجا عبـدالملك متحير و بيچاره شد... لذا مسلمانان را دعوت به گردهمايـى كرد و با آنها به مشـورت پـرداخت. هيچ كـدام نظرى كه بتـوانـد آن را به كــار ببندد, اظهار نكردند. در آنجا مردم به او گفتند: تـوخود مى دانى راه فرار از ايـن مشكل به دست چه شخصـى است. فرياد برداشت: واى بـر شمـا چه كسـى ايـن كـار از او سـاخته است؟
گفتند: بازمانـده اهل بيت پيامبر(ص). گفت: راست گفتيـد. او براى رفع اين مشكل به امام زيـن العابـديـن(ع) پناهنـده شـد. امام(ع) فـرزنـد خـود, محمـدبـن علـى البـاقـر(ع) را به شام گسيل داشت و تعليمات لازم را به او داد. در آنجا امام بـاقـر(ع) طـرحـى نـو, براى تنظيـم پـول مسلمانان ارائه داد و كشوراسلامى را از موقعيت استعمارى نجـات داد.)) ايـن قضيه نشان مـى دهـد كه اگـر مـوقعيت اجتماعى و سياسـى براى امام فراهـم بـود, تنها به دعا و مناجات نمى پرداخت و از كان دانـش و معرفت و تدبير الهى خـود امت اسلامى را بهره منـد مـى ساخت. اما افسـوس كه حكام مستبـد بنـى اميه ايـن موقعيت را از امام سلب كردند و امت اسلامى را از خـورشيد وجـودش محروم ساختند.

صحيفه سجاديه چه كتابى است؟

از صحيفه سجاديه, كه سنـد آن به امام زيـن العابـديـن(ع) منتهى مى شـود, به ((اخت القرآن)) و ((انجيل اهل البيت(عليهم السلام)))و ((زبـورآل محمـد(ص))) و ((صحيفه كامله)) تعبيـر شـده است. علامه ابن شهرآشـوب, در كتاب معالـم العلما در ذيل ترجمه متـوكل ابـن عمير, باعنـوان ((زبـورآل محمد(ص))) و در ذيل ترجمه يحيـى ابـن محمدالحسينى الدلفى, باعنـوان ((انجيل اهل بيت)) از آن ياد كرده است.
ششميـن تصنيفى كه در اسلام صـورت گرفته, صحيفه سجاديه است; زيرا چنين نقل گرديده است:
((الصحيح ان اول مـن صنف اميرالمومنيـن ثم سلمان ثم ابـوذر ثـم الاصبغ بـن نباته ثـم عبيـدالله بـن اءبـى رافع ثـم صنف الصحيفه الكامله.)) بـدين سبب, علماى مسلمان اهتمام بسيار به ايـن كتاب داشته, شرحهاى زيادى برآن نوشته اند. يكى از نـويسندگان در كتاب خـود تعداد 68 شـرح صحيفه را معرفـى كـرده است.
شيخ آقـابزرگ نيز در كتـاب الذريعه (ج 13, ص 345 به بعد) شـروح صحيفه سجـاديه را معرفـى كرده است.
به هـرحـال صحيفه سجاديه اى كه اكنـون در دستـرس ماست, پنجـاه و چهار دعا دارد كه دعاى اولـش ((فـى التحميــدلله عزوجل)) و دعاى آخرش ((دعاوه فى استكشاف الهمـوم)) است. متـوكل بـن هارون گفته است كه ((امـام صـادق(ع) هفتـاد و پنج دعا به مـن املا فـرمـود. يازده باب آن از دستـم رفت و شصت و چنـد باب آن را حفظ كردم... )).
سيد محسـن اميـن(ره) مـى گـويـد: صحيفه كامله 61 دعا دارد كه در بـاره انـواع خيـر و عبـادت و طلب سعادت است و كيفيت تــوجه به پروردگار و طلب حـوائج از او و چگونگى عمل كردن به قـول خداوند ((ادعونـى استجب لكـم)) را مـىآموزد.

سند صحيفه سجاديه

صحيفه اى كه اكنـون در دست ما است سندش به ((بهاءالشرف)) مى رسد. وى در سـال 516 در ماه ربيع الاول ايـن دعاها را به سنـدى كه در اول صحيفه نقل شـده, دريافت كـرده است; البته صحيفه سـالها قبل از ((بهاءالشـرف)) معروف بـود. چنـانكه نجـاشـى در ذيل تــرجمه ((متـوكل بـن عميـربـن المتـوكل)) نوشته است:
((روى عن يحيى بن زيد دعاء الصحيفه اخبرناالحسيـن بـن عبيدالله عن ابن اخى طاهر عن محمد بن مطهر عن اءبيه عن عمير بـن المتوكل عن اءبيه متـوكل عن يحيى بـن زيد بالدعآء.)) بى ترديد نجاشى قبل از ((بهاءالشـرف)) مـى زيست و در سـال 450 ه' . وفـات يافت.
همچنيـن علامه مجلسـى(ره) از نسخه اى از صحيفه ياد مـى كنـد كه به سال 333 ق. مربوط است:
((قـدوجـدت فـى نسخه قـديمه مـن الصحيفه الكامله... و كان تاريخ كتـابتها سنه ثلاث و ثلاثيـن و ثلاثمـاءه...)) شـايان ذكـر است كه صحيفه سجاديه به بررسـى سندى نياز نـدارد, چـون بسيارى از علما ادعاى تـواتر آن را كرده انـد. از مطالعه اجازاتـى كه بـراى نقل صحيفه سجاديه به ثبت رسيده است, چنان بر مىآيد كه ايـن كتاب به بررسى سندى نياز ندارد و متـواتر است. علامه مجلسـى مـى نـويسـد:
((... ويـرتقـى الاسانيـد المذكـوره هنا الـى سته و خمسيـن اءلف اسنادا و ماءه اسناد. )) يكى از شارحان صحيفه نيز چنيـن نـوشته است:
((و لمـا كـانت نسبه الصحيفه الشـريفه الـى صـاحبها(ع) ثــابته بالاستفاضه ـ التـى كادت تبلغ حـدالتـواتر ـ ...)) ناگفته نماند كه اگر به سنـدى كه در مقـدمه صحيفه ذكـر شـده اكتفا كنيـم, از شـرايط حجيت و اتقـان بـرخـوردار نيست; زيـرا:
اولا: از سيدنجم الديـن بهاء الشرف, كه در اول سند آمده است, در كتابهاى رجالـى ذكرى به ميان نيامده است. همچنيـن از ((عكبرى)) و ((عبدالله بن عمربـن الخطاب)) نيز در كتابهاى رجالى ياد نشده است.
ثـانيا: اگـرچه در كتب رجالـى از ابـوالمفضل ياد شـده است; اما بيشتر او را تضعيف كرده اند. نجاشـى درمـورد وى مـى گـويد: ((كان سافر فى طلب الحديث عمره و كان فى اول امره ثبتا ثـم خلط و راءيت جل اصحابنا يغمزونه و يضعفـونه.)) ثالثا: در رجال نجاشـى آمـده است كه ((متوكل بن عميـر بـن متـوكل)) صحيفه را از ((يحيـى بـن زيد)) نقل كرده, در حالى كه در مقدمه صحيفه مى خوانيـم: عمير از پـدرش ((متوكل)) نقل كرده است. و ايـن متوكل تـوثيق نشـده است.
رابعا: اخبار شيخ سعيـد ابـوعبـدالله... درسال پانصـد و شانزده بـوده است و عبدالله بـن عمر, كه در سند آمده, صحيفه را در سال دويست و شصت و پنج (265) نقل كرده است. تنها سه راوى (ابومنصور عكبرى و ابوالمفضل و شريف ابوعبدالله) واسطه ايـن دو نفر شمرده مى شـوند. بعيد به نظر مـى رسد كه در فاصله زمانى بيـن شيخ سعيـد و عبـدالله بـن عمر (دويست و پنجاه و يك سال) فقط سه راوى واسطه قرارگيرند مگر اينكه گفته شـود ايـن سه راوى يكديگر را ملاقات كرده باشند و... .

گـوينـده ((حـدثنـا)) در اول سنـد صحيفه چه كسى است؟

چنانكه مرحـوم الهى قمشه اى در مقدمه ترجمه خـود بر صحيفه آورده و همچنين در رياض السالكين ديده مى شـود, در ايـن مـورد دو قـول وجود دارد:
1 ـ گوينده ((حدثنا)) شيخ جليل القدر ((على بـن السكـون)) است. وى از بزرگان علماى اماميه و مورد وثوق است. ايـن قول منسوب به شيخ بهايـى(ره) است. (الذريعه الـى تصانيف الشيعه, ج 15, ص 18)
2 ـ گـوينـده ((حـدثنا)) عميدالروساء هبه الله بـن حامـد است كه متـوفاى سال 609 ق. است. (سيدابـوالفضل حسينى, تلخيص الرياض, ص 9, پاورقـى) صاحب رياض السالكين ايـن قـول را پذيـرفته ونـوشته است:
((... دل عليه مـاوجـد بخط المحقق الشهيـد(ره) على نسخته المعارضه بنسخه ابـن السكـون المرقـوم عليها بخط عميـدالـروساء ماصورته: قراءها على السيدالاجل النقيب الاوحد العالـم جلال الديـن عماد الاسلام ابوجعفر القاسم بن الحسن بن محمد بن الحسن بـن معيه ـ ادام الله تعالـى علـوهـ قــرائه صحيحه مهذبه. و رويتها له عن السيد بهاءالشرف ابـى الحسـن محمد بـن....)) با همه اينها صحيفه سجـاديه به بـررسـى سنـدى نيـاز نـدارد; زيـرا:
1 ـ علمـاى امـاميه بـر استفـاضه و بلكه تـواتـر آن اتفـاق نظر دارند. چنانكه عالـم بزرگوار الهى قمشه اى مى گـويد: ((... علماى بزرگ اماميه گـوينـد: صـدور صحيفه سجاديه از امـام سجـاد(ع) به روايات مستفيضه بلكه قريب به تـواتر است, هيچ شك و تـرديـدى در ايـن كه كلام امام است نتـوان كـرد.)) آيت الله العظمـى مـرعشـى نجفى(ره) نزد زيديه و اسماعيليه نيز ادعاى تـواتر كرده است. در هميـن مـورد, كلام علامه مجلسـى و صـاحب رياض السـالكيـن قبلا نقل گرديد.
2 ـ فصاحت و بلاغت صحيفه حاكـى از آن است كه نمـى تـواند كلام غير معصـوم(ع) باشد. چنانكه ((طنطاوى)), مفسر قرآن, وقتـى آيت الله العظمى مرعشـى نجفى(ره) صحيفه سجاديه را به عنـوان هديه برايـش ارسال مى كند, مى گـويد: ايـن كتاب را فـوق كلام مخلـوق و دون كلام خالق ديدم.
((قـال سيـدنـا الاستـاذ العلامه الكبـرى و الايه العظمـى النجفـى المرعشى:
كتب الـى العلامه الجـوهرى الطنطاوى صاحب التفسير المعروف وصـول الصحيفه و شكـرلى علـى هذه الهديه السنيه و اطـرى فـى مـدحها و الثناء عليها الى ان قال:
و من الشقاء انا الى الان لم نقف على هذا الاثر القيم الخالد مـن مواريث الeبـوه و اءهل البيت و انى كلما تاءملتها راءيتها فـوق كلام المخلـوق و دون كلام الخالق... )) شايان يادآورى است كه پـس از آن, طنطاوى از آيت الله العظمى مرعشـى نجفـى مـى پـرسـد: آيا تاكنون كسـى از علماى اسلام شـرحـى بـرآن (صحيفه سجاديه) نـوشته است؟ آيت الله مرعشى مى نويسد: ((شارحينى كه مى دانستـم نام بردم و كتاب رياض السالكيـن تـاءليف سيـدعليخان را به ايشان تقـديـم كردم. معظم له در جـواب نوشت كه مـن مصمـم و آماده ام كه بر ايـن صحيفه گرامى شرحى بنويسم.)) همچنين سيدمحسـن اميـن(ره) فصاحت و بلاغت و اسلوب ايـن صحيفه را دليلى بر صدور آن از امام معصوم(ع) دانسته و مى نـويسد: ((و بلاغه الفاظها و فصاحتها التـى لاتبارى و علـو مضامينها و مافيها مـن انـواع التذلل لله تعالـى و الثناء عليه والاساليب العجيبه فى طلب عفوه و كرمه و التـوسل اليه اقوى شاهد على صحه نسبتها و ان هذا الدر مـن ذلك البحر و هذا الجوهر من ذلك المعدن و هذاالثمر مـن ذلك الشجر.)) پـس بايد گفت صحيفه سجاديه هرگز به جـرح و تعديل روات نيازمنـد نيست, بلكه باتـوجه به انشاى كلام و فصاحت و اعجاز بيان, مـى تـوان گفت كه كلام حضـرت امـام سجـاد ـ عليه صلـوات الله ـ است.
3 ـ نكته ديگرى كه بر صـدور صحيفه دلالت مـى كند, سندهاى متعدد و اجازه هاى گـوناگـون است. علامه مجلسـى(ره) در بـاره طـرق روايـى صحيفه, مى گويد:
((واعلـم انها كثيـره جـدا بحيث يعسـر الضبط و الاحـاطه و الاحصاء...)) در صـورت اجـازه اى كه ((اميـرماجـد بـن اميـر جمال الديـن محمد الحسينى الدشتكى)) به ((مولى محمد شفيع)) داده است, سنـد متصل ديگـرى وجـود دارد كه قـابل تـوجه مـى نمـايد: ((انـى اءرويها عن والـدى السيـد السنـد العلامه الثقه... جمـال الديـن محمـدبـن عبـدالحسيـن الحسينـى الـدشتكـى عن عمه السيـد معزالدين محمد ابـن السيد الفاضل... نظام الـديـن اءحمـد... عن ابيه السيـد نظام الـديـن اءحمـد المذكـور عن اءبيه معزالـديـن ابـراهيـم, عن اءبيه سلام الله عن اءبيه عماد الـديـن مسعود, عن ابيه صـدرالـديـن محمـد, عن ابيه غيـاث الـديـن منصـور عن ابيه صدرالديـن محمد عن ابيه ابراهيم عن ابيه محمد عن ابيه اسحاق عن ابيه علـى عن ابيه عربشاه عن ابيه اءميـرانبه, عن ابيه اميـرى, عن اءبيه الحسـن, عن ابيه الحسيـن, عن ابيه على, عن اءبيه زيد, عن ابيه علـى, عن ابيه محمـد, عن ابيه علـى, عن ابيه جعفـر, عن ابيه احمـد, عن ابيه جعفـر, عن اءبيه محمـد, عن ابيه زيــد, عن ابيه الامام علـى بـن الحسين زيـن العابـديـن عليه و علـى آبائه التحيه والسلام...)).
ظاهرا ((امير ماجـد)) با بيست و نه واسطه سنـد خـود را به امام زين العابدين(ع) رسانده است.
همچنيـن علامه مجلسى اجازه هاى متعددى در مـورد صحيفه در جلد 107 بحار (ص 43 به بعد) نقل كرده است. يك مـورد از ايـن اجازه ها كه قابل تـوجه است, اجازه روايتـى است كه پدر علامه مجلسـى در رويا از امـام زمـان(عج) دريـافت كـرده است:
((... و بعد فيقـول اءفقر عبادالله الغنى, محمد تقى بـن مجلسـى الاصفهانى عفـى عنهما بالنبـى و آله: انى اءروى الصحيفه الكامله عن مـولانا و مـولـى الانام سيـدالساجـدين علـى بـن الحسيـن زيـن العابـديـن مناوله عن صـاحب الزمان و خليفه الـرحمـان الحجه بـن الحسـن(ع) بيـن النـوم و اليقظه و راءيت كانى فى الجامع العتيق بـاصبهان و المهدى صلـوات الله عليه قـائم و سـاءلت عنه مسـائل اشكلت علـى فاءجاب عنها, ثـم ساءلت عنه(ع) كتـابـا اءعمل عليه, فـاءحـالنـى بذلك الكتـاب الـى رجل صـالح, فلمـا اخذت منه كـان الصيحفه و ببـركه هذه الـرويـا انتشـرت الصحيفه فـى الافـاق بعد ماكان مطموس الاثر فى هذه البلاد.)) با تـوجه به مجمـوع مطالبى كه گذشت, مـى تـوان اطمينـان پيـدا كـرد كه صحيفه از نـاحيه امــام سجاد(ع) صادر گرديده و تاكنون هيچ كـس در ايـن امر تشكيك نكرده است.

چرا صحيفه كامله گفته اند؟

درايـن مـورد, دو نظر ابراز شده است; آيت الله مرعشى نجفى(ره), در مقـدمه اش بـر صحيفه سجـاديه تـرجمه بلاغى, چنيـن نگاشته است: ((فلسفه آنكه صحيفه را ((كامله)) ناميده اند, بنابر آنچه مـن از سيد جمال الديـن كـوكبانى يمنى شنيدم, آن است كه نزد ((زيديه)) از صحيفه, نسخه اى هست ولـى كامل نيست و در حدود نصف ايـن صحيفه است و از اين جهت ايـن صحيفه را كامله ناميـده انـد. )) يكـى از محققان معاصر اين نظر را نپذيرفته, چنيـن مـورد نقـد قرار داده است:
((ايـن تحليل نه تنها كـافـى نيست, بلكه آن را درست نمـى تــوان شمرد; چه لفظ كامله در سنـد صحيفه از گفته متـوكل بـن هارون كه خـود يحيى بـن زيد را ديده است, مشاهده مى شود و مى گويد: اءخبره انه من دعاء ابيه على بـن الحسين من دعاء الصحيفه الكامله.)) و نيز متوكل مى گويد: يحيى بـن زيد گفت: مى خواهى تو را صحيفه اى از دعاى كامل بدهم؟
و مسلـم است كه در آن وقت صحيفه اى كه امروز به نام صحيفه زيديه مشهور است (طبق گفته كـوكبانـى), وجود نـداشته و بر فرض وجـود, شكى نيست كه متـوكل از آن بى خبر بـوده است تا چه رسد كه از نقص آن مطلع باشـد...)). سپـس ايـن محقق چنيـن ابـراز نظر مـى كنـد: ((... ايـن مجموعه را از آن جهت كامله گفته اند كه دستـورى كامل براى درخـواست حاجات بنده از خداى تعالى است. در بيشتر موارد و در بـاره اغلب نيـازمنـديها; و چـون چنيـن دعاه ا از ائمه معصومين(عليهم السلام) با اين ترتيب صدور نيافته, ايـن ادعيه در مقـابل دعاهـاى ائمه ديگـر به كـامله ملقب شــ ده است. والله العالم.)) ايـن نظريه نيز قابل قبول نمى نمايد; زيرا دعاهايى كه از سـايـر ائمه عليهم السلام رسيـده است نيز از چنيـن جـامعيتـى بـرخـوردار است. مثلا دعاى كميل, دعاى سمات و سايـر ادعيه كه در كتـابهاى ادعيه مثل مصبـاح كفعمـى, مهج الـدعوات ابـن طاوس, عده الداعى ابـن فهدحلـى و غيره آمده است. به نظر مـى رسد قبل از تدويـن جوامع روايى اوليه شيعه, همزمان با اصول ((اربعماءه)) و حتـى قبل از آنها, در بيـن شيعه صحايفـى از معروفيت بـرخـوردار بـوده است; مانند صحيفه فاطمه زهرا(س), صحيفه علـى(ع) كه به يك عدد هـم منحصر نبوده است. ايـن صحايف در دسترس عموم نبوده, گاه برخى از روايات و مطالب آنها تـوسط برخـى از ائمه(عليهم السلام) براى خـواصى از اصحاب نقل مى شده است. اكنـون نيز جز اينكه برخى از مطـالب آنها در جـوامع روايـى آمــده, اطلاعى از آنها در دست نيست. اما دعاهاى صحيفه سجاديه به صـورت كامل به دست افرادى از غير امامان معصـوم(عليهم السلام) رسيده است. احتمالا به ايـن سبب اين صحيفه را كامله خوانده اند.

مستدركات صحيفه:

دعاهاى امام سجاد(ع) به نيايشهاى موجـود در صحيفه كامله سجاديه منحصر نيست, بلكه به چنـدين برابر ايـن دعاها مـى رسـد. تاكنـون مستـدركات زيادى بـراى صحيفه كامله نـوشته شـده است كه از ايـن قرار است:
1 ـ صحيفه سجاديه كه تـوسط شيخ محمدبـن على الحرفـوشـى, كه چهل سـال قبل از شيخ حـرعاملـى وفـات يـافته, گـردآورى شده است.
2 ـ الصحيفه الثانيه السجاديه, گـردآورى شيخ محمـدبن الحسـن بـن الحرالعاملى. محدث جزائرى در اول شرح ملحقات صحيفه چنيـن نوشته است:
((ان الشيخ الحـر لمـا جمع مـن ادعيه السجـاد(ع) مـا يقـرب مـن الصحيفه سماه اخت القرآن.))
3 ـ الصحيفه السجاديه الثالثه, گـردآورى ميرزا عبـدالله افنـدى صاحب كتاب رياض العلماء.
4 ـ الصحيفه السجـاديه الـرابعه, جمعآورى ميـرزاحسيـن نـورى. در ايـن مجموعه, غير از دعاهاى موجـود در صحيفه هاى قبلى, هفتاد و هفت دعاى ديگـر گـردآورى شـده است.
5 ـ الصحيفه السجاديه الخامسه.
اين مجموعه گردآورى سيدمحسـن اميـن است و بيـش از يكصدو هشتادو دو دعا دارد. مـولف در بـاره ايـن اثـر چنيـن تـوضيح داده است: ((واستـدرك فيها ما خلت عنه الصحيفه الكامله و مافـات الثـانيه والثالثه و الرابعه.))
6 ـ الصحيفه السجـاديه السـادسه, گـردآورى شيخ محمـدصـالح مازندرانى.
آيت الله مرعشـى نجفى(ره) در مقدمه خـود بر صحيفه سجاديه ترجمه بلاغى, مستـدركات ديگـرى نيز ذكر كـرده است كه جهت رعايت اختصار از نـام بـردن آنها خـود دارى مـى شـود.

برگرفته شده از مجله كوثر ش 32

 
امتیاز دهی
 
 

Guest (PortalGuest)

معاونت فرهنگي تبليغي - دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم
مجری سایت : شرکت سیگما