سيماى صحيفه سجاديه
غلامحسين اعرابى
مقدمه:
نام امام سجاد (ع) چهارمين امام شيعيان تداعى كننده مناجات وراز و نياز و دعااست. آن امام، مجالى براى فعاليتهاى علنىفرهنگى، اجتماعى و سياسى نيافت و عمر شريف خود را در محرابعبادت و نيايش سپرى ساخت. عبادت و دعايش، «سير الى الحق»نبود كه «سير الى الخلق» را به دنبال نداشته باشد. بلكهعبادت و محراب او و رويى به خالق و سويى به سوى خلق داشت.
او با «حبل» دعا مردم را با خدايشان مرتبط مىساخت و اين«حبل» از چنان استحكام و عمقى برخوردار است كه پس از گذشتقرنها، طراوت، اتقان و ژرفاى خود را از دست نداده است.
نوشته حاضر، بحثى كوتاه در باره «صحيفه سجاديه» آن حضرتاست. نمىتوان گفت همه دعاها و نيايشهاى امام به دست ما رسيدهاست; بلكه دعاهاى منسوب به آن حضرت قطرهاى از درياى ژرفنيايشهاى او است. دليل اين سخن مستدركات بسيار «صحيفه كاملهسجاديه» است.
به هر صورت، به قول شهيد سيد محمد باقر صدر (ره)، صحيفه سجاديه رابايد به عنوان بزرگترين عمل اجتماعى زمان و موقعيت امام (ع)معرفى كرد. اين كتاب يگانه ميراث فرهنگ الهى، يك منبع بزرگمكتبى، يك مشعل هدايت ربانى و يك مدرسه اخلاق و تربيت اسلامىاست كه با گذشت روزگاران پايدار مىماند. انسانيت پيوسته به آننيازمند است و هرچه گمراهىهاى شيطان و فريبندگى دنيا فزونترگردد، نياز به آن بيشتر مىشود.
حكومتبنى اميه، به طور كامل امام را در عزلتسياسى قرار دادهبود به نحوى كه در تمام مدت عمر شريفش فقط يكبار از روىناچارى از پيشنهاد كارساز امام استقبال كردند و آن موقعى بودكه: «عبد الملك خليفه اموى با پادشاه روم درگيرى پيدا كرد، وپادشاه روم... او را تهديد كرد كه نقدينههاى آنان را براىتحقير مسلمانان از كشور روم وارد كند و در مقابل آن، هرقراردادى كه خواستبا آنها ببندد. در اينجا عبد الملك متحير وبيچاره شد... لذا مسلمانان را دعوت به گردهمايى كرد و با آنهابه مشورت پرداخت. هيچ كدام نظرى كه بتواند آن را به كارببندد، اظهار نكردند. در آنجا مردم به او گفتند: تو خود مىدانىراه فرار از اين مشكل به دست چه شخصى است. فرياد برداشت: واىبر شما چه كسى اين كار از او ساخته است؟ گفتند: بازمانده اهل بيت پيامبر (ص). گفت: راست گفتيد. او براىرفع اين مشكل به امام زين العابدين (ع) پناهنده شد. امام (ع)فرزند خود، محمد بن على الباقر (ع) را به شام گسيل داشت وتعليمات لازم را به او داد. در آنجا امام باقر (ع) طرحى نو،براى تنظيم پول مسلمانان ارائه داد و كشور اسلامى را از موقعيتاستعمارى نجات داد.»
اين قضيه نشان مىدهد كه اگر موقعيتاجتماعى و سياسى براى امام فراهم بود، تنها به دعا و مناجاتنمىپرداخت و از كان دانش و معرفت و تدبير الهى خود امت اسلامىرا بهرهمند مىساخت. اما افسوس كه حكام مستبد بنى اميه اينموقعيت را از امام سلب كردند و امت اسلامى را از خورشيد وجودشمحروم ساختند.
صحيفه سجاديه چه كتابى است؟
از صحيفه سجاديه، كه سند آن به امام زين العابدين (ع) منتهىمىشود، به «اخت القرآن» و «انجيل اهل البيت (عليهم السلام)»و«زبور آل محمد (ص)» و «صحيفه كامله» تعبير شده است. علامهابن شهرآشوب، در كتاب معالم العلما در ذيل ترجمه متوكل ابنعمير، با عنوان «زبور آل محمد (ص)» و در ذيل ترجمه يحيى ابنمحمد الحسينى الدلفى، با عنوان «انجيل اهل بيت» از آن ياد كردهاست.
ششمين تصنيفى كه در اسلام صورت گرفته، صحيفه سجاديه است; زيراچنين نقل گرديده است: «الصحيح ان اول من صنف امير المؤمنين ثم سلمان ثم ابوذر ثمالاصبغ بن نباتة ثم عبيد الله بن ابى رافع ثم صنف الصحيفةالكاملة.» بدين سبب، علماى مسلمان اهتمام بسيار به اين كتابداشته، شرحهاى زيادى برآن نوشتهاند. يكى از نويسندگان در كتابخود تعداد 68 شرح صحيفه را معرفى كرده است.
شيخ آقابزرگ نيز در كتاب الذريعه (ج 13، ص 345 به بعد) شروحصحيفه سجاديه را معرفى كرده است.
به هر حال صحيفه سجاديهاى كه اكنون در دسترس ماست، پنجاه وچهار دعا دارد كه دعاى اولش «فى التحميد لله عز و جل» و دعاىآخرش «دعاؤه فى استكشاف الهموم» است. متوكل بن هارون گفتهاست كه «امام صادق (ع) هفتاد و پنج دعا به من املا فرمود.يازده باب آن از دستم رفت و شصت و چند باب آن را حفظ كردم...»
سيد محسن امين (ره) مىگويد: صحيفه كامله 61 دعا دارد كه درباره انواع خير و عبادت و طلب سعادت است و كيفيت توجه بهپروردگار و طلب حوائج از او و چگونگى عمل كردن به قول خداوند«ادعونى استجب لكم» را مىآموزد.
سند صحيفه سجاديه
صحيفهاى كه اكنون در دست ما استسندش به «بهاء الشرف» مىرسد.وى در سال 516 در ماه ربيع الاول اين دعاها را به سندى كه دراول صحيفه نقل شده، دريافت كرده است; البته صحيفه سالها قبلاز «بهاء الشرف» معروف بود. چنانكه نجاشى در ذيل ترجمه«متوكل بن عمير بن المتوكل» نوشته است: «روى عن يحيى بن زيد دعاء الصحيفه اخبرنا الحسين بن عبيد اللهعن ابن اخى طاهر عن محمد بن مطهر عن ابيه عن عمير بن المتوكلعن ابيه متوكل عن يحيى بن زيد بالدعاء.» بىترديد نجاشى قبلاز «بهاء الشرف» مىزيست و در سال 450 ه . وفات يافت.
همچنين علامه مجلسى (ره) از نسخهاى از صحيفه ياد مىكند كه بهسال 333 ق. مربوط است: «قد وجدت فى نسخة قديمة من الصحيفة الكاملة... و كان تاريخكتابتها سنه ثلاث و ثلاثين و ثلاثماه...» شايان ذكر است كهصحيفه سجاديه به بررسى سندى نياز ندارد، چون بسيارى از علماادعاى تواتر آن را كردهاند. از مطالعه اجازاتى كه براى نقلصحيفه سجاديه به ثبت رسيده است، چنان بر مىآيد كه اين كتاب بهبررسى سندى نياز ندارد و متواتر است.
علامه مجلسى مىنويسد: «... و يرتقى الاسانيد المذكوره هنا الى سته و خمسين الفاسنادا و مائه اسناد. » يكى از شارحان صحيفه نيز چنين نوشتهاست: «و لما كانت نسبه الصحيفه الشريفه الى صاحبها (ع) ثابتهبالاستفاضه التى كادت تبلغ حدالتواتر ...»
ناگفته نماند كه اگر به سندى كه در مقدمه صحيفه ذكر شده اكتفا كنيم، ازشرايط حجيت و اتقان برخوردار نيست; زيرا: اولا: از سيدنجم الدين بهاء الشرف، كه در اول سند آمده است، دركتابهاى رجالى ذكرى به ميان نيامده است. همچنين از «عكبرى»و «عبدالله بن عمربن الخطاب» نيز در كتابهاى رجالى ياد نشدهاست.
ثانيا: اگرچه در كتب رجالى از ابوالمفضل ياد شده است; امابيشتر او را تضعيف كردهاند. نجاشى درمورد وى مىگويد: «كانسافر فىطلب الحديث عمره و كان فىاول امره ثبتا ثم خلط و رايتجل اصحابنا يغمزونه و يضعفونه.» ثالثا: در رجال نجاشى آمدهاست كه «متوكل بن عمير بن متوكل» صحيفه را از «يحيى بنزيد» نقل كرده، در حالى كه در مقدمه صحيفه مىخوانيم: عمير ازپدرش «متوكل» نقل كرده است. و اين متوكل توثيق نشده است.
رابعا: اخبار شيخ سعيد ابو عبدالله... درسال پانصد و شانزدهبوده است و عبدالله بن عمر، كه در سند آمده، صحيفه را در سالدويست و شصت و پنج (265) نقل كرده است. تنها سه راوى(ابومنصور عكبرى و ابوالمفضل و شريف ابو عبدالله) واسطه اين دونفر شمرده مىشوند. بعيد به نظر مىرسد كه در فاصله زمانى بينشيخ سعيد و عبدالله بن عمر (دويست و پنجاه و يك سال) فقط سهراوى واسطه قرارگيرند مگر اينكه گفته شود اين سه راوى يكديگررا ملاقات كرده باشند و... .
گوينده «حدثنا» در اول سند صحيفه چه كسى است؟
چنانكه مرحوم الهى قمشهاى در مقدمه ترجمه خود بر صحيفه آوردهو همچنين در رياض السالكين ديده مىشود، در اين مورد دو قولوجود دارد: 1- گوينده «حدثنا» شيخ جليل القدر «على بن السكون» است.
وى از بزرگان علماى اماميه و مورد وثوق است. اين قول منسوب بهشيخ بهايى (ره) است. (الذريعه الى تصانيف الشيعه، ج 15، ص 18)
2- گوينده «حدثنا» عميد الروساء هبة الله بن حامد است كهمتوفاى سال 609 ق. است. (سيدابوالفضل حسينى، تلخيص الرياض، ص9، پاورقى) صاحب رياض السالكين اين قول را پذيرفته ونوشتهاست: «... دل عليه ماوجد بخط المحقق الشهيد (ره) على نسختهالمعارضه بنسخه ابن السكون المرقوم عليها بخط عميدالروساءماصورته: قراها على السيدالاجل النقيب الاوحد العالم جلالالدينعماد الاسلام ابوجعفر القاسم بن الحسن بن محمد بن الحسن بن معيهادامالله تعالى علوه قرائه صحيحه مهذبه. و رويتها له عنالسيد بهاءالشرف ابىالحسن محمد بن....» با همه اينها صحيفهسجاديه به بررسى سندى نياز ندارد; زيرا: 1- علماى اماميه بر استفاضه و بلكه تواتر آن اتفاق نظردارند. چنانكه عالم بزرگوار الهى قمشهاى مىگويد: «... علماىبزرگ اماميه گويند: صدور صحيفه سجاديه از امام سجاد (ع) بهروايات مستفيضه بلكه قريب به تواتر است، هيچ شك و ترديدى دراين كه كلام امام است نتوان كرد.» آيت الله العظمى مرعشىنجفى (ره) نزد زيديه و اسماعيليه نيز ادعاى تواتر كرده است. درهمين مورد، كلام علامه مجلسى و صاحب رياض السالكين قبلا نقلگرديد.
2- فصاحت و بلاغت صحيفه حاكى از آن است كه نمىتواند كلام غيرمعصوم (ع) باشد. چنانكه «طنطاوى»، مفسر قرآن، وقتى آيت اللهالعظمى مرعشى نجفى (ره) صحيفه سجاديه را به عنوان هديه برايشارسال مىكند، مىگويد: اين كتاب را فوق كلام مخلوق و دون كلامخالق ديدم.
«قال سيدنا الاستاذ العلامه الكبرى و الايه العظمى النجفىالمرعشى: كتب الى العلامه الجوهرى الطنطاوى صاحب التفسير المعروف وصولالصحيفه و شكرلى على هذه الهديه السنيه و اطرى فى مدحها والثناء عليها الى ان قال: و من الشقاء انا الى الان لم نقف على هذا الاثر القيم الخالد منمواريث النبوه و اهل البيت و انى كلما تاملتها رايتها فوقكلام المخلوق و دون كلام الخالق... » شايان يادآورى است كه پساز آن، طنطاوى از آيت الله العظمى مرعشى نجفى مىپرسد: آياتاكنون كسى از علماى اسلام شرحى برآن (صحيفه سجاديه) نوشتهاست؟ آيت الله مرعشى مىنويسد: «شارحينى كه مىدانستم نام بردمو كتاب رياض السالكين تاليف سيدعليخان را به ايشان تقديمكردم. معظمله در جواب نوشت كه من مصمم و آمادهام كه بر اينصحيفه گرامى شرحى بنويسم.» همچنين سيدمحسن امين (ره) فصاحت وبلاغت و اسلوب اين صحيفه را دليلى بر صدور آن از امام معصوم (ع)دانسته و مىنويسد: «و بلاغه الفاظها و فصاحتها التى لاتبارى وعلو مضامينها و مافيها من انواع التذلل لله تعالى و الثناءعليه والاساليب العجيبه فى طلب عفوه و كرمه و التوسل اليه اقوىشاهد على صحه نسبتها و ان هذا الدر من ذلك البحر و هذا الجوهرمن ذلك المعدن و هذاالثمر من ذلك الشجر. » پس بايد گفت صحيفهسجاديه هرگز به جرح و تعديل روات نيازمند نيست، بلكه باتوجهبه انشاى كلام و فصاحت و اعجاز بيان، مىتوان گفت كه كلام حضرتامام سجاد عليه صلوات الله است.
3- نكته ديگرى كه بر صدور صحيفه دلالت مىكند، سندهاى متعدد واجازههاى گوناگون است. علامه مجلسى (ره) در باره طرق روايىصحيفه، مىگويد: «واعلم انها كثيره جدا بحيثيعسر الضبط و الاحاطه والاحصاء...» در صورت اجازهاى كه «اميرماجد بن امير جمالالدين محمد الحسينىالدشتكى» به «مولى محمد شفيع» داده است،سند متصل ديگرى وجود دارد كه قابل توجه مىنمايد: «انى ارويها عن والدى السيد السند العلامه الثقه... جمالالدين محمدبن عبدالحسين الحسينى الدشتكى عن عمه السيدمعزالدين محمد ابن السيد الفاضل... نظام الدين احمد... عنابيه السيد نظام الدين احمد المذكور عن ابيه معزالدينابراهيم، عن ابيه سلام الله عن ابيه عماد الدين مسعود، عنابيه صدرالدين محمد، عن ابيه غياث الدين منصور عن ابيهصدرالدين محمد عن ابيه ابراهيم عن ابيه محمد عن ابيه اسحاق عنابيه على عن ابيه عربشاه عن ابيه اميرانبه، عن ابيه اميرى،عن ابيه الحسن، عن ابيه الحسين، عن ابيه على، عن ابيه زيد،عن ابيه على، عن ابيه محمد، عن ابيه على، عن ابيه جعفر، عنابيه احمد، عن ابيه جعفر، عن ابيه محمد، عن ابيه زيد، عنابيه الامام على بن الحسين زين العابدين عليه و على آبائهالتحيه والسلام...».
ظاهرا «امير ماجد» با بيست و نه واسطه سند خود را به امامزين العابدين (ع) رسانده است.
همچنين علامه مجلسى اجازههاى متعددى در مورد صحيفه در جلد 107بحار (ص 43 به بعد) نقل كرده است. يك مورد از اين اجازهها كهقابل توجه است، اجازه روايتى است كه پدر علامه مجلسى در رويااز امام زمان (عج) دريافت كرده است: «... و بعد فيقول افقر عبادالله الغنى، محمد تقى بن مجلسىالاصفهانى عفى عنهما بالنبى و آله: انى اروى الصحيفه الكاملهعن مولانا و مولى الانام سيدالساجدين على بن الحسين زينالعابدين مناوله عن صاحب الزمان و خليفه الرحمان الحجهبنالحسن (ع) بين النوم و اليقظه و رايت كانى فى الجامع العتيقباصبهان و المهدى صلوات الله عليه قائم و سالت عنه مسائلاشكلت على فاجاب عنها، ثم سالت عنه (ع) كتابا اعمل عليه،فاحالنى بذلك الكتاب الى رجل صالح، فلما اخذت منه كانالصيحفه و ببركه هذه الرويا انتشرت الصحيفه فى الافاق بعدماكان مطموس الاثر فىهذه البلاد.» با توجه به مجموع مطالبى كهگذشت، مىتوان اطمينان پيدا كرد كه صحيفه از ناحيه امامسجاد (ع) صادر گرديده و تاكنون هيچ كس در اين امر تشكيك نكردهاست.
چرا صحيفه كامله گفتهاند؟
دراين مورد، دو نظر ابراز شده است; آيت الله مرعشى نجفى (ره)،در مقدمهاش بر صحيفه سجاديه ترجمه بلاغى، چنين نگاشته است:«فلسفه آنكه صحيفه را «كامله» ناميدهاند، بنابر آنچه من ازسيد جمال الدين كوكبانى يمنى شنيدم، آن است كه نزد «زيديه»از صحيفه، نسخهاى هست ولى كامل نيست و در حدود نصف اين صحيفهاست و از اين جهت اين صحيفه را كامله ناميدهاند.» يكى ازمحققان معاصر اين نظر را نپذيرفته، چنين مورد نقد قرار دادهاست: «اين تحليل نه تنها كافى نيست، بلكه آن را درست نمىتوانشمرد; چه لفظ كامله در سند صحيفه از گفته متوكل بن هارون كهخود يحيى بن زيد را ديده است، مشاهده مىشود و مىگويد: اخبرهانه من دعاء ابيه على بن الحسين من دعاء الصحيفه الكامله.» ونيز متوكل مىگويد: يحيى بن زيد گفت: مىخواهى تو را صحيفهاى ازدعاى كامل بدهم؟ و مسلم است كه در آن وقت صحيفهاى كه امروز به نام صحيفه زيديهمشهور است (طبق گفته كوكبانى)، وجود نداشته و بر فرض وجود،شكى نيست كه متوكل از آن بىخبر بوده است تا چه رسد كه از نقصآن مطلع باشد...». سپس اين محقق چنين ابراز نظر مىكند: «... اين مجموعه را از آن جهت كامله گفتهاند كه دستورى كاملبراى درخواستحاجات بنده از خداى تعالى است. در بيشتر موارد ودر باره اغلب نيازمنديها; و چون چنين دعاها از ائمهمعصومين (عليهم السلام) با اين ترتيب صدور نيافته، اين ادعيه درمقابل دعاهاى ائمه ديگر به كامله ملقب شده است. واللهالعالم.»
اين نظريه نيز قابل قبول نمىنمايد; زيرا دعاهايى كهاز ساير ائمه عليهم السلام رسيده است نيز از چنين جامعيتىبرخوردار است. مثلا دعاى كميل، دعاى سمات و ساير ادعيه كه دركتابهاى ادعيه مثل مصباح كفعمى، مهج الدعوات ابن طاوس،عدة الداعى ابن فهدحلى و غيره آمده است. به نظر مىرسد قبل ازتدوين جوامع روايى اوليه شيعه، همزمان با اصول «اربعماه» وحتى قبل از آنها، در بين شيعه صحايفى از معروفيتبرخورداربوده است; مانند صحيفه فاطمه زهرا (س)، صحيفه على (ع) كه به يكعدد هم منحصر نبوده است. اين صحايف در دسترس عموم نبوده، گاهبرخى از روايات و مطالب آنها توسط برخى از ائمه (عليهم السلام)براى خواصى از اصحاب نقل مىشده است. اكنون نيز جز اينكه برخىاز مطالب آنها در جوامع روايى آمده، اطلاعى از آنها در دستنيست. اما دعاهاى صحيفه سجاديه به صورت كامل به دست افرادى ازغير امامان معصوم (عليهم السلام) رسيده است. احتمالا به اين سبباين صحيفه را كامله خواندهاند.
مستدركات صحيفه:
دعاهاى امام سجاد (ع) به نيايشهاى موجود در صحيفه كامله سجاديهمنحصر نيست، بلكه به چندين برابر اين دعاها مىرسد. تاكنونمستدركات زيادى براى صحيفه كامله نوشته شده است كه از اينقرار است: 1- صحيفه سجاديه كه توسط شيخ محمدبن على الحرفوشى، كه چهلسال قبل از شيخ حرعاملى وفات يافته، گردآورى شده است.
2- الصحيفه الثانيهالسجاديه، گردآورى شيخ محمدبن الحسن بنالحرالعاملى. محدث جزائرى در اول شرح ملحقات صحيفه چنين نوشتهاست: «ان الشيخ الحر لما جمع من ادعيه السجاد (ع) ما يقرب منالصحيفه سماه اخت القرآن.»
3- الصحيفه السجاديه الثالثه، گردآورى ميرزا عبدالله افندىصاحب كتاب رياض العلماء.
4- الصحيفهالسجاديه الرابعه، جمعآورى ميرزاحسين نورى. در اين مجموعه، غير از دعاهاى موجود در صحيفههاى قبلى، هفتادو هفت دعاى ديگر گردآورى شده است.
5- الصحيفه السجاديه الخامسه. اين مجموعه گردآورى سيدمحسن امين است و بيش از يكصد و هشتاد ودو دعا دارد. مولف در باره اين اثر چنين توضيح داده است: «و استدرك فيها ما خلت عنه الصحيفه الكامله و مافات الثانيهو الثالثه و الرابعه.»
6- الصحيفه السجاديه السادسه، گردآورى شيخ محمد صالحمازندرانى.
آيت الله مرعشى نجفى (ره) در مقدمه خود بر صحيفه سجاديه ترجمهبلاغى، مستدركات ديگرى نيز ذكر كرده است كه جهت رعايت اختصاراز نام بردن آنها خود دارى مىشود.
ماهنامه كوثر شماره 32
|