يكشنبه 12 ارديبهشت 1389
سيماى صحيفه سجاديه

غلامحسين اعرابى

مقدمه:

نام امام سجاد (ع) چهارمين امام شيعيان تداعى كننده مناجات وراز و نياز و دعااست. آن امام، مجالى براى فعاليتهاى علنى‏فرهنگى، اجتماعى و سياسى نيافت و عمر شريف خود را در محراب‏عبادت و نيايش سپرى ساخت. عبادت و دعايش، «سير الى الحق‏»نبود كه «سير الى الخلق‏» را به دنبال نداشته باشد. بلكه‏عبادت و محراب او و رويى به خالق و سويى به سوى خلق داشت.

او با «حبل‏» دعا مردم را با خدايشان مرتبط مى‏ساخت و اين‏«حبل‏» از چنان استحكام و عمقى برخوردار است كه پس از گذشت‏قرنها، طراوت، اتقان و ژرفاى خود را از دست نداده است.

نوشته حاضر، بحثى كوتاه در باره «صحيفه سجاديه‏» آن حضرت‏است. نمى‏توان گفت همه دعاها و نيايشهاى امام به دست ما رسيده‏است; بلكه دعاهاى منسوب به آن حضرت قطره‏اى از درياى ژرف‏نيايشهاى او است. دليل اين سخن مستدركات بسيار «صحيفه كامله‏سجاديه‏» است.

به هر صورت، به قول شهيد سيد محمد باقر صدر (ره)، صحيفه سجاديه رابايد به عنوان بزرگترين عمل اجتماعى زمان و موقعيت امام (ع)معرفى كرد. اين كتاب يگانه ميراث فرهنگ الهى، يك منبع بزرگ‏مكتبى، يك مشعل هدايت ربانى و يك مدرسه اخلاق و تربيت اسلامى‏است كه با گذشت روزگاران پايدار مى‏ماند. انسانيت پيوسته به آن‏نيازمند است و هرچه گمراهى‏هاى شيطان و فريبندگى دنيا فزونترگردد، نياز به آن بيشتر مى‏شود.

حكومت‏بنى اميه، به طور كامل امام را در عزلت‏سياسى قرار داده‏بود به نحوى كه در تمام مدت عمر شريفش فقط يك‏بار از روى‏ناچارى از پيشنهاد كارساز امام استقبال كردند و آن موقعى بودكه: «عبد الملك خليفه اموى با پادشاه روم درگيرى پيدا كرد، وپادشاه روم... او را تهديد كرد كه نقدينه‏هاى آنان را براى‏تحقير مسلمانان از كشور روم وارد كند و در مقابل آن، هرقراردادى كه خواست‏با آنها ببندد. در اينجا عبد الملك متحير وبيچاره شد... لذا مسلمانان را دعوت به گردهمايى كرد و با آنهابه مشورت پرداخت. هيچ كدام نظرى كه بتواند آن را به كارببندد، اظهار نكردند. در آنجا مردم به او گفتند: تو خود مى‏دانى‏راه فرار از اين مشكل به دست چه شخصى است. فرياد برداشت: واى‏بر شما چه كسى اين كار از او ساخته است؟ گفتند: بازمانده اهل بيت پيامبر (ص). گفت: راست گفتيد. او براى‏رفع اين مشكل به امام زين العابدين (ع) پناهنده شد. امام (ع)فرزند خود، محمد بن على الباقر (ع) را به شام گسيل داشت وتعليمات لازم را به او داد. در آنجا امام باقر (ع) طرحى نو،براى تنظيم پول مسلمانان ارائه داد و كشور اسلامى را از موقعيت‏استعمارى نجات داد.»

اين قضيه نشان مى‏دهد كه اگر موقعيت‏اجتماعى و سياسى براى امام فراهم بود، تنها به دعا و مناجات‏نمى‏پرداخت و از كان دانش و معرفت و تدبير الهى خود امت اسلامى‏را بهره‏مند مى‏ساخت. اما افسوس كه حكام مستبد بنى اميه اين‏موقعيت را از امام سلب كردند و امت اسلامى را از خورشيد وجودش‏محروم ساختند.

صحيفه سجاديه چه كتابى است؟

از صحيفه سجاديه، كه سند آن به امام زين العابدين (ع) منتهى‏مى‏شود، به «اخت القرآن‏» و «انجيل اهل البيت (عليهم السلام)»و«زبور آل محمد (ص)» و «صحيفه كامله‏» تعبير شده است. علامه‏ابن شهرآشوب، در كتاب معالم العلما در ذيل ترجمه متوكل ابن‏عمير، با عنوان «زبور آل محمد (ص)» و در ذيل ترجمه يحيى ابن‏محمد الحسينى الدلفى، با عنوان «انجيل اهل بيت‏» از آن ياد كرده‏است.

ششمين تصنيفى كه در اسلام صورت گرفته، صحيفه سجاديه است; زيراچنين نقل گرديده است: «الصحيح ان اول من صنف امير المؤمنين ثم سلمان ثم ابوذر ثم‏الاصبغ بن نباتة ثم عبيد الله بن ابى رافع ثم صنف الصحيفة‏الكاملة.» بدين سبب، علماى مسلمان اهتمام بسيار به اين كتاب‏داشته، شرحهاى زيادى برآن نوشته‏اند. يكى از نويسندگان در كتاب‏خود تعداد 68 شرح صحيفه را معرفى كرده است.

شيخ آقابزرگ نيز در كتاب الذريعه (ج 13، ص 345 به بعد) شروح‏صحيفه سجاديه را معرفى كرده است.

به هر حال صحيفه سجاديه‏اى كه اكنون در دسترس ماست، پنجاه وچهار دعا دارد كه دعاى اولش «فى التحميد لله عز و جل‏» و دعاى‏آخرش «دعاؤه فى استكشاف الهموم‏» است. متوكل بن هارون گفته‏است كه «امام صادق (ع) هفتاد و پنج دعا به من املا فرمود.يازده باب آن از دستم رفت و شصت و چند باب آن را حفظ كردم...»

سيد محسن امين (ره) مى‏گويد: صحيفه كامله 61 دعا دارد كه درباره انواع خير و عبادت و طلب سعادت است و كيفيت توجه به‏پروردگار و طلب حوائج از او و چگونگى عمل كردن به قول خداوند«ادعونى استجب لكم‏» را مى‏آموزد.

سند صحيفه سجاديه

صحيفه‏اى كه اكنون در دست ما است‏سندش به «بهاء الشرف‏» مى‏رسد.وى در سال 516 در ماه ربيع الاول اين دعاها را به سندى كه دراول صحيفه نقل شده، دريافت كرده است; البته صحيفه سالها قبل‏از «بهاء الشرف‏» معروف بود. چنانكه نجاشى در ذيل ترجمه‏«متوكل بن عمير بن المتوكل‏» نوشته است: «روى عن يحيى بن زيد دعاء الصحيفه اخبرنا الحسين بن عبيد الله‏عن ابن اخى طاهر عن محمد بن مطهر عن ابيه عن عمير بن المتوكل‏عن ابيه متوكل عن يحيى بن زيد بالدعاء.» بى‏ترديد نجاشى قبل‏از «بهاء الشرف‏» مى‏زيست و در سال 450 ه . وفات يافت.

همچنين علامه مجلسى (ره) از نسخه‏اى از صحيفه ياد مى‏كند كه به‏سال 333 ق. مربوط است: «قد وجدت فى نسخة قديمة من الصحيفة الكاملة... و كان تاريخ‏كتابتها سنه ثلاث و ثلاثين و ثلاثماه...» شايان ذكر است كه‏صحيفه سجاديه به بررسى سندى نياز ندارد، چون بسيارى از علماادعاى تواتر آن را كرده‏اند. از مطالعه اجازاتى كه براى نقل‏صحيفه سجاديه به ثبت رسيده است، چنان بر مى‏آيد كه اين كتاب به‏بررسى سندى نياز ندارد و متواتر است.

علامه مجلسى مى‏نويسد: «... و يرتقى الاسانيد المذكوره هنا الى سته و خمسين الف‏اسنادا و مائه اسناد. » يكى از شارحان صحيفه نيز چنين نوشته‏است: «و لما كانت نسبه الصحيفه الشريفه الى صاحبها (ع) ثابته‏بالاستفاضه التى كادت تبلغ حدالتواتر ...»

ناگفته نماند كه اگر به سندى كه در مقدمه صحيفه ذكر شده اكتفا كنيم، ازشرايط حجيت و اتقان برخوردار نيست; زيرا: اولا: از سيدنجم الدين بهاء الشرف، كه در اول سند آمده است، دركتابهاى رجالى ذكرى به ميان نيامده است. همچنين از «عكبرى‏»و «عبدالله بن عمربن الخطاب‏» نيز در كتابهاى رجالى ياد نشده‏است.

ثانيا: اگرچه در كتب رجالى از ابوالمفضل ياد شده است; امابيشتر او را تضعيف كرده‏اند. نجاشى درمورد وى مى‏گويد: «كان‏سافر فى‏طلب الحديث عمره و كان فى‏اول امره ثبتا ثم خلط و رايت‏جل اصحابنا يغمزونه و يضعفونه.» ثالثا: در رجال نجاشى آمده‏است كه «متوكل بن عمير بن متوكل‏» صحيفه را از «يحيى بن‏زيد» نقل كرده، در حالى كه در مقدمه صحيفه مى‏خوانيم: عمير ازپدرش «متوكل‏» نقل كرده است. و اين متوكل توثيق نشده است.

رابعا: اخبار شيخ سعيد ابو عبدالله... درسال پانصد و شانزده‏بوده است و عبدالله بن عمر، كه در سند آمده، صحيفه را در سال‏دويست و شصت و پنج (265) نقل كرده است. تنها سه راوى(ابومنصور عكبرى و ابوالمفضل و شريف ابو عبدالله) واسطه اين دونفر شمرده مى‏شوند. بعيد به نظر مى‏رسد كه در فاصله زمانى بين‏شيخ سعيد و عبدالله بن عمر (دويست و پنجاه و يك سال) فقط سه‏راوى واسطه قرارگيرند مگر اينكه گفته شود اين سه راوى يكديگررا ملاقات كرده باشند و... .

گوينده «حدثنا» در اول سند صحيفه چه كسى است؟

چنانكه مرحوم الهى قمشه‏اى در مقدمه ترجمه خود بر صحيفه آورده‏و همچنين در رياض السالكين ديده مى‏شود، در اين مورد دو قول‏وجود دارد: 1- گوينده «حدثنا» شيخ جليل القدر «على بن السكون‏» است.

وى از بزرگان علماى اماميه و مورد وثوق است. اين قول منسوب به‏شيخ بهايى (ره) است. (الذريعه الى تصانيف الشيعه، ج 15، ص 18)

2- گوينده «حدثنا» عميد الروساء هبة الله بن حامد است كه‏متوفاى سال 609 ق. است. (سيدابوالفضل حسينى، تلخيص الرياض، ص‏9، پاورقى) صاحب رياض السالكين اين قول را پذيرفته ونوشته‏است: «... دل عليه ماوجد بخط المحقق الشهيد (ره) على نسخته‏المعارضه بنسخه ابن السكون المرقوم عليها بخط عميدالروساءماصورته: قراها على السيدالاجل النقيب الاوحد العالم جلال‏الدين‏عماد الاسلام ابوجعفر القاسم بن الحسن بن محمد بن الحسن بن معيه‏ادام‏الله تعالى علوه قرائه صحيحه مهذبه. و رويتها له عن‏السيد بهاءالشرف ابى‏الحسن محمد بن....» با همه اينها صحيفه‏سجاديه به بررسى سندى نياز ندارد; زيرا: 1- علماى اماميه بر استفاضه و بلكه تواتر آن اتفاق نظردارند. چنانكه عالم بزرگوار الهى قمشه‏اى مى‏گويد: «... علماى‏بزرگ اماميه گويند: صدور صحيفه سجاديه از امام سجاد (ع) به‏روايات مستفيضه بلكه قريب به تواتر است، هيچ شك و ترديدى دراين كه كلام امام است نتوان كرد.» آيت الله العظمى مرعشى‏نجفى (ره) نزد زيديه و اسماعيليه نيز ادعاى تواتر كرده است. درهمين مورد، كلام علامه مجلسى و صاحب رياض السالكين قبلا نقل‏گرديد.

2- فصاحت و بلاغت صحيفه حاكى از آن است كه نمى‏تواند كلام غيرمعصوم (ع) باشد. چنانكه «طنطاوى‏»، مفسر قرآن، وقتى آيت الله‏العظمى مرعشى نجفى (ره) صحيفه سجاديه را به عنوان هديه برايش‏ارسال مى‏كند، مى‏گويد: اين كتاب را فوق كلام مخلوق و دون كلام‏خالق ديدم.

«قال سيدنا الاستاذ العلامه الكبرى و الايه العظمى النجفى‏المرعشى: كتب الى العلامه الجوهرى الطنطاوى صاحب التفسير المعروف وصول‏الصحيفه و شكرلى على هذه الهديه السنيه و اطرى فى مدحها والثناء عليها الى ان قال: و من الشقاء انا الى الان لم نقف على هذا الاثر القيم الخالد من‏مواريث النبوه و اهل البيت و انى كلما تاملتها رايتها فوق‏كلام المخلوق و دون كلام الخالق... » شايان يادآورى است كه پس‏از آن، طنطاوى از آيت الله العظمى مرعشى نجفى مى‏پرسد: آياتاكنون كسى از علماى اسلام شرحى برآن (صحيفه سجاديه) نوشته‏است؟ آيت الله مرعشى مى‏نويسد: «شارحينى كه مى‏دانستم نام بردم‏و كتاب رياض السالكين تاليف سيدعليخان را به ايشان تقديم‏كردم. معظم‏له در جواب نوشت كه من مصمم و آماده‏ام كه بر اين‏صحيفه گرامى شرحى بنويسم.» همچنين سيدمحسن امين (ره) فصاحت وبلاغت و اسلوب اين صحيفه را دليلى بر صدور آن از امام معصوم (ع)دانسته و مى‏نويسد: «و بلاغه الفاظها و فصاحتها التى لاتبارى وعلو مضامينها و مافيها من انواع التذلل لله تعالى و الثناءعليه والاساليب العجيبه فى طلب عفوه و كرمه و التوسل اليه اقوى‏شاهد على صحه نسبتها و ان هذا الدر من ذلك البحر و هذا الجوهرمن ذلك المعدن و هذاالثمر من ذلك الشجر. » پس بايد گفت صحيفه‏سجاديه هرگز به جرح و تعديل روات نيازمند نيست، بلكه باتوجه‏به انشاى كلام و فصاحت و اعجاز بيان، مى‏توان گفت كه كلام حضرت‏امام سجاد عليه صلوات الله است.

3- نكته ديگرى كه بر صدور صحيفه دلالت مى‏كند، سندهاى متعدد واجازه‏هاى گوناگون است. علامه مجلسى (ره) در باره طرق روايى‏صحيفه، مى‏گويد: «واعلم انها كثيره جدا بحيث‏يعسر الضبط و الاحاطه والاحصاء...» در صورت اجازه‏اى كه «اميرماجد بن امير جمال‏الدين محمد الحسينى‏الدشتكى‏» به «مولى محمد شفيع‏» داده است،سند متصل ديگرى وجود دارد كه قابل توجه مى‏نمايد: «انى ارويها عن والدى السيد السند العلامه الثقه... جمال‏الدين محمدبن عبدالحسين الحسينى الدشتكى عن عمه السيدمعزالدين محمد ابن السيد الفاضل... نظام الدين احمد... عن‏ابيه السيد نظام الدين احمد المذكور عن ابيه معزالدين‏ابراهيم، عن ابيه سلام الله عن ابيه عماد الدين مسعود، عن‏ابيه صدرالدين محمد، عن ابيه غياث الدين منصور عن ابيه‏صدرالدين محمد عن ابيه ابراهيم عن ابيه محمد عن ابيه اسحاق عن‏ابيه على عن ابيه عربشاه عن ابيه اميرانبه، عن ابيه اميرى،عن ابيه الحسن، عن ابيه الحسين، عن ابيه على، عن ابيه زيد،عن ابيه على، عن ابيه محمد، عن ابيه على، عن ابيه جعفر، عن‏ابيه احمد، عن ابيه جعفر، عن ابيه محمد، عن ابيه زيد، عن‏ابيه الامام على بن الحسين زين العابدين عليه و على آبائه‏التحيه والسلام...».

ظاهرا «امير ماجد» با بيست و نه واسطه سند خود را به امام‏زين العابدين (ع) رسانده است.

همچنين علامه مجلسى اجازه‏هاى متعددى در مورد صحيفه در جلد 107بحار (ص 43 به بعد) نقل كرده است. يك مورد از اين اجازه‏ها كه‏قابل توجه است، اجازه روايتى است كه پدر علامه مجلسى در رويااز امام زمان (عج) دريافت كرده است: «... و بعد فيقول افقر عبادالله الغنى، محمد تقى بن مجلسى‏الاصفهانى عفى عنهما بالنبى و آله: انى اروى الصحيفه الكامله‏عن مولانا و مولى الانام سيدالساجدين على بن الحسين زين‏العابدين مناوله عن صاحب الزمان و خليفه الرحمان الحجه‏بن‏الحسن (ع) بين النوم و اليقظه و رايت كانى فى الجامع العتيق‏باصبهان و المهدى صلوات الله عليه قائم و سالت عنه مسائل‏اشكلت على فاجاب عنها، ثم سالت عنه (ع) كتابا اعمل عليه،فاحالنى بذلك الكتاب الى رجل صالح، فلما اخذت منه كان‏الصيحفه و ببركه هذه الرويا انتشرت الصحيفه فى الافاق بعدماكان مطموس الاثر فى‏هذه البلاد.» با توجه به مجموع مطالبى كه‏گذشت، مى‏توان اطمينان پيدا كرد كه صحيفه از ناحيه امام‏سجاد (ع) صادر گرديده و تاكنون هيچ كس در اين امر تشكيك نكرده‏است.

چرا صحيفه كامله گفته‏اند؟

دراين مورد، دو نظر ابراز شده است; آيت الله مرعشى نجفى (ره)،در مقدمه‏اش بر صحيفه سجاديه ترجمه بلاغى، چنين نگاشته است:«فلسفه آنكه صحيفه را «كامله‏» ناميده‏اند، بنابر آنچه من ازسيد جمال الدين كوكبانى يمنى شنيدم، آن است كه نزد «زيديه‏»از صحيفه، نسخه‏اى هست ولى كامل نيست و در حدود نصف اين صحيفه‏است و از اين جهت اين صحيفه را كامله ناميده‏اند.» يكى ازمحققان معاصر اين نظر را نپذيرفته، چنين مورد نقد قرار داده‏است: «اين تحليل نه تنها كافى نيست، بلكه آن را درست نمى‏توان‏شمرد; چه لفظ كامله در سند صحيفه از گفته متوكل بن هارون كه‏خود يحيى بن زيد را ديده است، مشاهده مى‏شود و مى‏گويد: اخبره‏انه من دعاء ابيه على بن الحسين من دعاء الصحيفه الكامله.» ونيز متوكل مى‏گويد: يحيى بن زيد گفت: مى‏خواهى تو را صحيفه‏اى ازدعاى كامل بدهم؟ و مسلم است كه در آن وقت صحيفه‏اى كه امروز به نام صحيفه زيديه‏مشهور است (طبق گفته كوكبانى)، وجود نداشته و بر فرض وجود،شكى نيست كه متوكل از آن بى‏خبر بوده است تا چه رسد كه از نقص‏آن مطلع باشد...». سپس اين محقق چنين ابراز نظر مى‏كند: «... اين مجموعه را از آن جهت كامله گفته‏اند كه دستورى كامل‏براى درخواست‏حاجات بنده از خداى تعالى است. در بيشتر موارد ودر باره اغلب نيازمنديها; و چون چنين دعاها از ائمه‏معصومين (عليهم السلام) با اين ترتيب صدور نيافته، اين ادعيه درمقابل دعاهاى ائمه ديگر به كامله ملقب شده است. والله‏العالم.»

اين نظريه نيز قابل قبول نمى‏نمايد; زيرا دعاهايى كه‏از ساير ائمه عليهم السلام رسيده است نيز از چنين جامعيتى‏برخوردار است. مثلا دعاى كميل، دعاى سمات و ساير ادعيه كه دركتابهاى ادعيه مثل مصباح كفعمى، مهج الدعوات ابن طاوس،عدة الداعى ابن فهدحلى و غيره آمده است. به نظر مى‏رسد قبل ازتدوين جوامع روايى اوليه شيعه، همزمان با اصول «اربعماه‏» وحتى قبل از آنها، در بين شيعه صحايفى از معروفيت‏برخورداربوده است; مانند صحيفه فاطمه زهرا (س)، صحيفه على (ع) كه به يك‏عدد هم منحصر نبوده است. اين صحايف در دسترس عموم نبوده، گاه‏برخى از روايات و مطالب آنها توسط برخى از ائمه (عليهم السلام)براى خواصى از اصحاب نقل مى‏شده است. اكنون نيز جز اينكه برخى‏از مطالب آنها در جوامع روايى آمده، اطلاعى از آنها در دست‏نيست. اما دعاهاى صحيفه سجاديه به صورت كامل به دست افرادى ازغير امامان معصوم (عليهم السلام) رسيده است. احتمالا به اين سبب‏اين صحيفه را كامله خوانده‏اند.

مستدركات صحيفه:

دعاهاى امام سجاد (ع) به نيايشهاى موجود در صحيفه كامله سجاديه‏منحصر نيست، بلكه به چندين برابر اين دعاها مى‏رسد. تاكنون‏مستدركات زيادى براى صحيفه كامله نوشته شده است كه از اين‏قرار است: 1- صحيفه سجاديه كه توسط شيخ محمدبن على الحرفوشى، كه چهل‏سال قبل از شيخ حرعاملى وفات يافته، گردآورى شده است.

2- الصحيفه الثانيه‏السجاديه، گردآورى شيخ محمدبن الحسن بن‏الحرالعاملى. محدث جزائرى در اول شرح ملحقات صحيفه چنين نوشته‏است: «ان الشيخ الحر لما جمع من ادعيه السجاد (ع) ما يقرب من‏الصحيفه سماه اخت القرآن.»

3- الصحيفه السجاديه الثالثه، گردآورى ميرزا عبدالله افندى‏صاحب كتاب رياض العلماء.

4- الصحيفه‏السجاديه الرابعه، جمع‏آورى ميرزاحسين نورى. در اين مجموعه، غير از دعاهاى موجود در صحيفه‏هاى قبلى، هفتادو هفت دعاى ديگر گردآورى شده است.

5- الصحيفه السجاديه الخامسه. اين مجموعه گردآورى سيدمحسن امين است و بيش از يكصد و هشتاد ودو دعا دارد. مولف در باره اين اثر چنين توضيح داده است: «و استدرك فيها ما خلت عنه الصحيفه الكامله و مافات الثانيه‏و الثالثه و الرابعه.»

6- الصحيفه السجاديه السادسه، گردآورى شيخ محمد صالح‏مازندرانى.

آيت الله مرعشى نجفى (ره) در مقدمه خود بر صحيفه سجاديه ترجمه‏بلاغى، مستدركات ديگرى نيز ذكر كرده است كه جهت رعايت اختصاراز نام بردن آنها خود دارى مى‏شود.


ماهنامه كوثر شماره 32

 
امتیاز دهی
 
 

Guest (PortalGuest)

معاونت فرهنگي تبليغي - دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم
مجری سایت : شرکت سیگما