صحيفه سجاديه (3)
خطرات دينى زمان امام سجاد(ع)
دو خطر بزرگ، جامعه زمان امام سجاد(ع)را تهديد مىكرد:
(1)فرهنگهاى متنوع بيگانه:
(2)خطر تجمل پرستى:
از اين روى لازم بود در زمينه علمى كارى انجام شود تامسلمانان به اصالت فكرى و شخصيت قانونگذارى ويژه خود، كه ازكتاب و سنت در اسلام الهام مىگيرد، واقف گردند.
در اينجا ضرورت يك حركت فكرى اجتهادى(اطلاع رسانى قوى)به نظرمىرسيد تا در چهارچوب تعاليم اسلامى افق فكرى مسلمانان گسترشيابد و بايد اصالتشخصيت اسلامى حاصل كنند و بذر اجتهاد و تلاشاز براى يافتن راه حق در دل آنها افشانده شود. و اين كارى بودكه امام على بن الحسين زين العابدين(ع)بدان دستيافت. او كلاسدرس خود را در مسجد پيامبر(ص)آغاز كرد... و از اين كلاس درستعداد قابل توجهى از فقهاى مسلمين فارغ التحصيل شدند.
خطر دوم ناشى از پيشامد امواج رفاه و آسايش در جامعه اسلامىدر پيامد هولناك فتوحات نامبرده بود. خطر خاموش شدن آن عشقسوزانى كه از ارزشهاى اخلاقى و پيوندهاى روحى نسبتبه خدا و روزقيامت در مسلمانان پديد آمده بود.
امام على بن الحسين(ع)اين خطر را احساس فرموده، و براى علاجآن آغاز به كار كرد. براى جلوگيرى از آن «نيايش» را بنيادقرار داد.
«تلخترين حادثه پس از حادثه عاشورا رخ مىدهد و مرارت اينمصيبت عظمى آنچنان زياد است كه كاسه صبر امام صبرآفرين حضرتامام العابدين والعارفين سجاد(ع) لبريز مىشود و آن غيرت عالمامكان و امام زمان از عمق جان نداى:
فياليت امى لم تلدنى و لم اك يزيد، يرانى فى البلاد اسيرا
سر مىدهد، يعنى اى كاش مادرم مرا نزاده بود و به دنيا نيامدهبودم تا يزيد مرا در شهر و ديار اسير ببيند.
بلى باز هم پيمانى با پيام رسانى، و باز هم وظيفه و صدورانقلاب كه بهترين شاهد، خطبه امام سجاد(ع)در كوفه و مدينه منورهمىباشد كه تمام پنهانيها را در قالب پيام، نمايان مىنمايد.
صدور انقلاب:
«اسيران آزادى آفرين كربلا، با تبيين معرفى و روشنگرى
درباره:
1 اصل نهضت
2 رهبران و شخصيتهاى نهضت
3 مكتب امامت و ولايت در بعد فرهنگى و فكرى
و سپس:
در بيدار كردن و شوراندن مردم در بعد عاطفى و سياسى،نقش بنيادين در صدور انقلاب و نهضتحسينى داشتند و اين، نقشىفراتر از حفظ نهضت و استمرار و تداوم آن است.
خلاصه راه خدا بدون سيلى نيست. سيليها را بايد به جان خريد واز كانال سيلىها بايد صدور انقلاب را تدارك ديد و از اين تاكتيككمال استفاده را نمود.
آرى براى صدور انقلاب امام حسين(ع)، افراد قافله عاشورا،بويژه اطفال و بچهها، در طول سفر بسيار سيلى خوردند و بدن آنهاتازيانههاى زيادى را تحمل كرد. خلاصه:
«اگر حماسه حسينى و «قيام عاشورا» را تاريخساز، مكتبفضيلت و مبارزه و فضيلت و مدرسه عشق و انسان سازى بدانيم، دقيقا كاروان كربلا را نيز همين سان خواهيم دانست» .
دعاى مرز داران استراتژى ناب:
«اسلام عزيز داراى مرزهاى:
1 اعتقادى و معنوى
2 سياسى و اجتماعى
3 فرهنگى و تربيتى
4 اقتصادى و طبيعى است،
و براى هر يك از اين مرزها مرزدارانى است كه مسئوليتشان درپاسدارى از هر يك از مرزها بسيار عظيم است.»
دعاى مرزداران دعاى27 دستورالعملى استكه بيانگر:
1 مسائل سياسى
2 مسائل نظامى
3 عقيدتى است.
آنجائيكه تمام راهها بسته شود و هيچ روزنهاى براى مبارزهعلنى باقى نماند و دشمن مست و هوى پرستبظاهر پيروز، همسان گرگخونخوار، دستبه هر اهانتى دراز مىكند... در چنين اوضاع واحوالى، امام سجاد(ع)مىنشيند و براى مرزداران اسلام دعا مىكند.
1 اين كار و اين شيوه چه معنايى پيدا مىكند؟
و چگونه تحليل مىشود؟
ضمن اينكه امام سجاد(ع)، در قالب دعا، بحثهاى سياسى، نظامى وعقيدتى را شروع مىكنند; مىخواهند به كنايه بفهمانند كه اگر منلشكر و نيرويى داشتم از قيام مسلحانه باز نمىماندم و همانندپدر خودم انقلاب خونينى را عليه شما آغاز مىكردم و امن و امانرا بر شما، تلخ مىساختم; ولى چون راه از اين حيث ناهموار گشته،انقلاب فرهنگ و بازسازى و نوسازى معنوى همه جانبهاى را در قالبدعا آغاز مىكنم تا مرزدارانى را، در اين دانشگاه تربيتبكنم كهدر آينده از سنگر اسلام، پاسبانى و نگهبانى بكنند.
اللهم كثر عدتهم، والحذ اسلحتهم... اين شدنى نيست مگر آنكهاعتقادات و شناخت مردم، درست گردد. لذا امام(ع)با صلوات كهجهان بينى پاسداران است كارش را شروع و به عنوان يك شعار،همواره آنرا تكرار كرده و در گردنههاى پر فراز و نشيب و دركورانهاى سختسياسى، حركت و جهت گيريش را بر اساس آن تنظيممىكند.
در صلوات سه اصل از اصول دين به وضوح مطرح شده است.
1 اصل توحيد
2 اصل نبوت
اصل امامت
انواع استراتژى امام سجاد(ع):
در خفقان دوران بنى اميه، امام(ع)با چه شيوهاى مبارزه راشروع مىكرد خوب بود؟
امام سجاد(ع)، در قالب:
1 دعا و نيايش
2 گريه و شيون
3 برده دارى و برده بانى
مبارزه را شروع مىكند.
زمينى(مكان)و زمان، نقش بسيار سازندهاى را در تمام امورزندگى، بويژه در امر امامت و ولايت(امر حكومت)، ايفاء مىكند.
تغيير استراتژى در امر امامت امت، امرى است اساسى و جدى.
«شيوههاى مبارزه، شيوهاى است گسترده و كشدار كه قادر است درتمام فراز ونشيبهاى شرايط متحول گوناگون تاريخى، فكرى،اجتماعى، طبقاتى، نظامى... راه خود را پيدا كرده و هموارهبصورت مستقيمى رو بسوى هدفهاى خويش گام بردارد.»
پس مبارزه گاهى بصورت:
1 نظامى و جنگ گرم است و 2 جنگ سرد.
امام سجاد(ع):
«در آنچنان شرايط دشوارى قرار مىگيرد كه حتى «شهادت» راهم نمىتواند انتخاب كند. بر عكس امام حسين(ع)در شرايطى قرارمىگيرد كه نه ياورى چون عباس، و نه پيام آورى چون زينب. مىبيندشهادت، براى او مرگى در خاموشى است نه مرگى كه در طول زمان ودر عرض زمين، با همه كس سخن مىگويد(چقدر دردناك استبراى بزرگمردى كه حتى «خوب مردن» هم برايش امكان نداشته باشد...» .
در چنين اوضاع و احوال چه بايد كرد؟
امام(ع)، كار خودش را با دعاء كه جهاد و مبارزه اجتماعى وجمعى در يك وضعيت نابهنجار اجتماعى است، شروع مىكند.
اين كتاب دعا اصلا وسيله چيز خواستن نيست، بلكه يك كتاب آموزشاست. آموزش عميقى، در زيباترين حالات فرد است، و اسمش دعاست.
اما با آن معناى معمولىاش اصلا دعا نيست، يك كتاب آموزش عميق وعلمى اخلاقى و فلسفى است.
بنابر اين دعاى شيعه بصورت كاملترين مكتب، خودش، در چهار بعدمشخص» مىشود.
پس دعا داراى چهار بعد مىباشد كه عبارتند از:
1 نياز:
2 عشق:
3 آگاهى:
4 مبارزه:
«گفتار امام(ع)در صحيفه سجاديه» فريادى استبه «همهتاريخ» كه در هر شرايط و بهر شكلى و با هر امكانى كه دراختيار هستحرف حق را بايد زد و نهضت و انقلاب را بايد پاسدارىكرد و در هيچ شرايطى اين مسئوليتسلب نخواهد شد.»
دعاى مرز داران(پاسداران) بصورت دستورالعمل:
1 سياسى
2 نظامى
3 عقيدتى، بيان شد.
بنابر اين مىتوان به قول شهيد مدنى اشاره كرد و آن اينكه:
«اگر ميدان را براى فرصت طلبان خالى كنيم در خون بهشتى وبهشتىها سهيم هستيم. »
ابعاد مبارزات امام چهارم(ع)
با مظالم و مفاسد عصر:
مبارزه منفى يا جنگ بى مرز در قالب و لباس گريه:
زنده نگه داشتن ياد و خاطره عاشورا.
براى آنكه اين فاجعه فراموش نشود، امام با گريه بر شهيدان وزنده نگهداشتن خاطره آنان، مبارزه منفى را به صورت گريه، آنهمگريههاى پر سوز كه ريشه عاطفى داشت ادامه مىداد.
بىشك چگونگى برخورد امام سجاد با اين موضوع اثر و نتيجهسياسى داشت، يادآورى مكرر فاجعه كربلا نمىگذاشت ظلم و جنايتحكومت اموى از خاطرهها فراموش شود.
پند و ارشاد امت
امام در قالب موعظه، مردم را با انديشه درست اسلامى آشنامىكرد.
3 تبيين معارف در كلاس دعا. يكى ديگر از شيوههاى مبارزاتىامام(ع).
مجموع دعاهاى امام سجاد به نام صحيفه سجاديه معروف است كهبدان:
1 اخت القرآن
2 انجيل اهل بيت
3 زبور آل محمد، لقب دادهاند.
«در سال1353 ه.ق مرجع فقيد، مرحوم آيت ا... العظمىمرعشى(ره)نسخهاى از صحيفه سجاديه را براى علامه معاصر مولفتفسير طنطاوى(مفتى اسكندريه)به قاهره فرستاد. وى سپس از دريافتاين هديه گرانبها و ستايش فراوان از آن، در پاسخ چنين نوشت:
«اين از بدبختى ماست كه تاكنون بر اين اثر گرانبهاى جاويدكه از مواريث نبوت است، دست نيافته بوديم، من هر چه در آنمىنگرم، آن را از گفتار مخلوق برتر و از كلام خالق پايينترمىيابم.»
خلاصه در صحيفه سجاديه ابعاد سياسى فراوانى مطرح گشته و يككتاب دعاى صرف و بىروح نيست. لذا ما از آن به اينترنت جهانى والهى نام بردهايم» .
4 برخورد و مبارزه با علماى در بارى.
5 نشر احكام و آثار تربيتى و اخلاقى.
6 دستگيرى از درماندگان.
7 كانون تربيتى.
همه اين موارد شيوههاى مناسب مبارزه بودند كه امام(ع)درشرايط زمانى خود آنرا برگزيد.
«قهرمان معنويت»
«وجود مقدس زين العابدين(ع)قهرمان معنويت است.»
«كسى كه مىخواهد خدمتگزار اسلام باشد، همه مواقع فرصت استولى شكل فرصتها فرق مىكند. ببينيد امام زين العابدين به صورتدعا چه افتخارى براى دنياى شيعه درست كرده؟! و در عين حال درهمان لباس دعا امام كار خودش را مىكرد.»
«الدعاء سلاح المؤمن»
اگر دعا سلاح مؤمن است
اگر دعا صلاح مىآورد
امام سجاد(ع)از اين سلاح، به عنوان يك استراتژى ناب استفادهمىكند تا جامعه را به سمت صلاح سوق داده و انقلاب عظيمى را باانقلاب فرهنگى شروع بكند و مىكند.
«امام چهارم(ع)نكات برجسته اصول عقايد را از راه تعليماتعاليه خود بعنوان دعا بر اهل عالم عرضه داشته است.»
دعا بهترين روش براى دعوت، در شرايط تقيه.
دفاع فرهنگى، در قالب دعا، در دل ظلمتهاى شب، كه هيچ نيرويىرا تاب مقاوت و هيچ پرچمى را توان دفاع نيست، بسيار زيبا وگوياست و كارآمدترين روش دفاعى در عصر خويش مىباشد. اگر مىشوددر قالب و لباس دعا، همه مسائل، اعم از سياسى، نظامى، عقيدتى،اخلاقى و عرفانى و... را مطرح كرد، چرا نكرد؟
چرا از اين سلاح، براى صلاح جامعه اسلامى و به سعادت رساندنافراد استفاده نگردد؟ هر نوع استراتژى و هر نوع سلاحى، درمبارزه بكار گرفته شود، هدف واحدى را دنبال مىكند و آن امر بهمعروف و نهى از منكر است.
دعا دفاع فرهنگى.
فلسفه دعا:
1 دادخواهى، 2 تلطيف فضاى خشونت و قساوت،3 پرهيز ازلغزش، 4 استغفار، 5 بهرهگيرى از امداد غيبى،6 لباس حق،7 تحمل محيط نامساعد و شرايط تنهايى، 8 استقامت در مقابل جوسازيها،9 پاسخ در خور به نيكىها و بديها.
عناصر دعا: محتوى دعا.
1 نياز
2 عشق
3 آگاهى و تفكر
4 مبارزه.
«اول بايد كسى را كه مىخواند و كسى را كه به دعا مىطلبد واز او چيزى مىخواهد، به دقت و با آگاهى و روشنايى منطقى و درستدر متن زيارت يا دعا بشناسد و بعد بگويد من از تو چهمىخواهم.»
حضرت سجاد در اختناق شديد و محيط استبداد در قالب دعا ونيايش به نشر تعاليم اسلام اقدام نموده است.
انا زين العابدين و تاج البكائين.
گريه و درد و غم و زارى خود شادمانى دان ببيدارى خود
(مولوى)
گريه صدايى بى معنا نيست.تا چه رسد به گريه اهل معنا و امام
انواع گريه به اعتبار افراد:
1 گريه عارفان،
2 گريه مصيبت زدگان،
3 گريهى ترحم،
4 گريه نفاق،
5 گريه حسرت،
6 گريه غم،
7 گريه روزگار.
«خنده و گريه مظهر شديدترين حالات احساسى انسانى است. آنوقتىكه كسى بتواند مالك خنده و گريه مردمى بشود، به حقيقت مالك قلبآنها شده و با عواطف آنها بازى مىكند. كارهاى قلبى غير ازكارهاى عقلى است...»
شاعر عرب مىگويد:
اگر اشك نبود سرزمين وداع آتش مىگرفت.
گريه بوقتبهتر از خنده بىوقت است.
گريه درمانى و آثار گريه:
گريستن بخصوص مىتواند بسيار جنبه درمانى داشته باشد.
ما بطور غريزى مىدانيم گريستن مىتواند به تخليه غمها ونگرانىها از سيستم كمك كند. اشكهايى كه بر اثر غليان هيجاناتتوليد مىشود حاوى انكافالين مىباشد كه خود يك مسكن توليد شدهطبيعى است.
فلسفه گريه و عزادارى و آثار آن
(1)روان درمانى است.
(2)يك مسئله مهم سياسى است.
(3)مجالس عزا يك سازماندهى سراسرى كشورهاست.
(4)مبارزه زيرزمينى است.
(5)اطلاع رسانى و ايجاد سؤال كردن است.
(6)فرياد قهرمانانه ملتهاستبر سردمدارانستم پيشه. فرياد ستم شكن است.
(7)باعثحفظ خون شهداء و زنده نگه داشتن نهضت است.
(8)و من بكى او ابكى واحدا فله الجنه و من تباكى فله الجنه.
(9)جهت روانى آن كه قلوب را بهم متصل مىكند و ايجاد وحدتمىنمايد. نوعى بسيج عمومى است.(وحدت آفرين است)
(10)يك مسئله اجتماعى است و حيات آفرين است .
(11)گريه آدم ساز است.
(12)تبليغات ويژه بر ضد طاغوت است.
(13)ايثار آفرين است.
(14)اربابها از اين گريهها مىترسند.
(15)يك شعار سياسى است.
(16)تجديد بيعتبا عاشورا و فرهنگ شهادت است.
(17)تغذيه فكرى و روحى با مكتب است.
(18)اشك ريختن نوعى امضاء كردن پيمان و قرار داد مودت باسيدالشهداء است.
انواع گريهها:
(1)گريه عجز و زبونى:
(2)تزوير و دروغ: اشك تمساح ضرب المثل
(3)گريه پشيمانى: على(ع): من بكى من ذنب غفر له.
(4)گريه شوق:
(5)رحم و رافت:
(6)غم و اندوه:
(7)گريه فراق:
اين چهار نوع گريه، براى حضرت سيدالشهداء و ساير شهيدانعاشورا، سزاوار و به جاست.
«همه كارهاى ما نوعى ارتباط است.»
اگر به قول روانشناسان همه كارهاى ما نوعى ارتباط است;و اگر به قول امام صادق(ع):
من تباكى فله الجنه; امام سجاد(ع)كه تاج البكائين است و بهقولامام صادق(ع)كه فرموده:
«فبكى على بن الحسين عشرين سنه، ما وضع بين يديه طعام الابكى...»
گريههاى طولانى و جانسوز امام سجاد(ع)چه معنايى مىتواند داشته باشد؟!
دعاهاى بين المللى و نيايشهاى با مضامين بلند كه فوق بشرمعمولى است چه؟ لذا است كه بزرگان مىگويند:
صحيفه سجاديه «كتاب دعا، كتاب ثنا، كتاب حال، كتاب قال،كتاب حكمت، كتاب فلسفه، كتاب عرفان، كتاب خانواده، كتاب جامعه،كتاب تربيت، كتاب قانون، كتاب حسنات، كتاب حلال و حرام، كتابهدايت، كتاب فرقان بين حق و باطل... » مىباشد.
اين است كه «جنبههاى پيام رسانى گريه» بسيار زياد است و دراين مورد ائمه(ع)يا خود به عنوان استراتژى از آن استفادهكردهاند و يا براى خود اجير گرفتهاند كه «حضرت باقر(ع)وقتى كهمىخواستند فوت كنند وصيت كردند كه ده سال ظاهرا كه در منا اجيركنند كسى را، كسانى را كه براى من گريه كنند.» و يا به گريهكردن و گرياندن، حتى به تباكى وصيت كردند و براى آن ارزش زيادىقائل شدهاند.
اين كار نيست مگر «سياست ناب» و تداوم بخشيدن به انقلاب وزنده نگه داشتن انقلاب حسينى.
كانون تربيتى:
«هنگام ظهور اسلام، بردگى در سراسر جهان آن روز حتى در مهدتمدن آن زمان يعنى يونان و روم رواج داشت، و چون لغو چنينپديده گستردهاى بيكباره مقدور نبود اسلام از راههاى مختلفىزمينه لغو تدريجى(گام به گام)آن را فراهم ساخت. » بدينترتيب:
1 راههاى بردهگيرى را تقليل داده آن را محدود ساخت.
2 آزاد سازى بردگان را كفاره بسيارى از گناهان قرار داد.
3 از طرفى پيامبر اسلام به مسلمانان توصيه كرد كه با بردگانهمچون عضوى از خانواده رفتار انسانى داشته باشند.
4 آزاد سازى بردگان، ارزشمند تلقى شد...
امام چهارم و موضوع آزاد سازى بردگان:
انگيزه والاتر:
زندگى امام چهارم(ع)محفوف استبه موضوع آزاد سازى بردگانآنهم در سطح بسيار وسيع و گسترده كه تنها با محاسبات بالا قابلتوجيه نيست.
معقول نيست كه گفته شود امام چهارم(ع)از اين كار قصد ثوابداشته و يا از روى دلسوزى، مىخواست عدهاى از بردگان را آزادسازد كه يك همچون كارى را ممكن بود افراد معمولى هم انجامبدهند.
آنچه در اين زمينه جلب توجه مىكند اين است كه امام(ع)از اينكار انگيزههاى والاترى داشته و آن تربيت نيروى انسانى بوده استكه تربيت دينى، حرف آخر را در جهان مىزند.
شكل كار امام(ع)بدين صورت بوده كه امام بردگان را خريدارىمىكرد و مدتى آنها را تحت آموزش و تربيت ناب خودش قرار مىداد وسپس آنها را آزاد مىكرد و آنان بصورت انسانهاى نمونه به فعاليتفرهنگى و تربيتى مىپرداختند و پس از آزادى نيز ارتباطشان باامام قطع نمىشد.
پس به طور مختصر محور كار امام اينگونه بود:
1 خريدارى بردگان.
2 آموزش و تربيت آنان حداكثر به مدت يكسال.
3 آزادى آنان.
امام(ع)با اين برنامه، در واقع يك كانون تربيتى بوجود آوردهبود. آرى اى جهانيان و اى بشريت، اين بود از زيركيها وزيبائيهاى كار امام(ع)كه در واقع كربلايى ديگر و پيوند و پيمانبا كربلا، كربلاى نوين و جنگ نوين.
يكى از مصاديق زيباى سياست گام به گام در اسلام، سياست الغاءبردگى و استقرار آزادى بردگان بود آنهم با بيش از چهارده قرنقدمت تاريخى.
«حدود يك قرن پيش كه مىخواستند مسئله بردگى را در آمريكالغو كنند طى چهار سال چه جنگهايى و مبارزات خونينى درگرفت تابصورت ظاهر مسئله بردگى لغو گرديد ولى تاكنون هيچگاه برابرى وبرادرى ميان نژاد سياه و سفيد برقرار نگشته است.
اما اسلام با روش عالى و تدريجى نو، آنچنان مسئله را حل كردكه اكنون در هيچ يك از كشورهاى اسلامى اين مشكل وجود ندارد.
نمونه بارز آن اجتماع سالانه مسلمانان ملل مختلف و نژادهاىگوناگون بهنگام حج است.
ملت آمريكا با جنگهاى چهارساله روبرو شد و عاقبت ابراهاملينكلن رئيس جمهور آمريكا جان خود را بر سر اينكار گذاشت» .
حضرت امام خمينى(ره)مىفرمايد:
«اسلام احكام اخلاقيش هم سياسى است، همين حكمى كه درقرآن هستكه مؤمنين برادر هستند، اين يك حكم اخلاقى است، يك حكم اجتماعىاست، يك حكم سياسى است.»
در جاى ديگر مىفرمايند:
«شما اگر ادعيه امام سجاد و ساير ائمه را ملاحظه بفرماييدمشحون است از اينكه مردم را بسازند براى يك امر بالاتر از آنكهمردم عادى تصور مىكنند. دعوت به توحيد، دعوت به تهذيب نفس،دعوت به اعراض از دنيا...»
آرى، وقتى اسلام، تمام مسائلش سياسى باشد كه هست; چطورمىتوان، استراتژى امام سجاد(ع)را يك كار معمولى و فردى و ياغير سياسى انگاشت. جايى كه همه، از زمين و هوا مىخواهند تبليغكنند و براى رسيدن به اهداف خودشان، از هر فرصتى استفادهمىكنند و امروزه كشورها، از كانال فوتبال، استفادههاى سياسىمىكنند; معقول است كه حركت امام سجاد(ع)را، در تمام زمينههاحتى در زمينه بردگى و برده دارى يك كار معمولى و غير سياسىبدانيم؟!
يقينا چنين برداشتى نمىتواند مصادف با صواب باشد و امامچهارم(ع)بدون آنكه بهانهاى به دست دشمن بدهد كار سياسى مىكردهو با استراتژى ناب، كه نتيجه نهايىاش، فلاح بشريت مشغول تهذيبخود و اجتماع بود.
نتيجه:
استراتژى امام سجاد(ع)، در ارتباطات، عاليترين نوع استراتژىبود كه در زمان خودش آنرا برگزيد. اگر دشمن در اوج قدرت و غيرتكذايى، همه انسانيت انسانهاى كريم را كريه و زشت جلوه مىدهد وهمانند «خوكهاى» خوار جنگل، زور آزمايى و جدل مىكنند و اگرزمينه براى يك مرگ پايدار و جاودانه، ناهموار است و اگر همهدرهاى ورودى و خروجى را به روى خاندان خاتم پيامبران بستند واگر دشمنان همسان گرگان هار جلوى هدايت گرى هاديان دين رامىگيرند و اگر... از طرف ديگر، اگر مسئوليتخطير پيام رسانىانقلاب خونين كربلا بر دوش امام سجاد(ع)قرار مىگيرد و اگرامام(ع)حادثه سنگين كربلا را لمس كرده كه اين خود مسئوليت امامسجاد(ع)را صد چندان مىكند و خلاصه اگر امام(ع)امامت امت را«منصوبا عندالله» به امانت مىپذيرد... در چنين گير و دارى چهبايد كرد؟! و وظيفه امام و امامت چيست؟
امام سجاد(ع)بايد متد صحيح «مبارزه» انتخاب مىكرد و انتخابكرد و آن تشكيل و احداث مركز اطلاع رسانى جهانىالهى(اينترنت)بود كه بتواند از كانال آن چهره انقلاب كربلا وپيام اسلام الهى را به تصوير بكشد و آن را از كانالهاى گوناگونهمانند دعا، گريه و برده دارى در معرض نمايش گذاشت كه «صحيفهسجاديه» خود به اخت قرآن مشهور گشت و همه انسانهاى آزاده بهاين نكته واقف و آگاهند.
ماهنامه پاسدار اسلام شماره 223
|