شنبه 11 ارديبهشت 1389
پـرتوى از سيره و سيماى امام زين العابدين عليه السلام


حضرت على بن الحسين, ملقب به سجاد و زين العابدين (ع) در روز پنجم شعبان سال 38 هجرى يا 15 جمادى الاولـى همان سال , در مدينه ديده به جهان گشـود و در روز 12 و يـا 25 محـرم سـال 95 هجرى , در مدينه به دسيسه هشام بـن عبـدالملك, مسمـوم گرديد و در 56 سالگى به شهادت رسيد.
مزار شـريف آن حضرت در مـدينه در قبرستان بقيع مى باشد. مادر مكرمه آن حضرت بنابر منابع تاريخ اسلامـى , غزاله از مردم سنـد يا سجستان كه به سلافه يا سلامه نيز مشهور است, مى باشد.(1) ولى بعضى از منابع ديگر نام او را شهربانـويه, شاه زنان, شهرناز , جهان بانويه و خوله , يادكرده اند.(2)
امام سجاد(ع) در بدتريـن زمان از زمانهايى كه بر دوران رهبرى اهل بيت گذشت مى زيست, چه او با آغاز اوج انحرافى, معاصر بـود كه پـس از وفات رسـول اكرم(ص) روى داد.امام(ع) به همه محنتهاوبلاها كه در روزگارجد بزرگوارش اميرالمومنين(ع) آغاز گرديده بـود همزمان بود. او سـه سال پيـش از شـهادت امـام على (ع) متولد گرديد, وقتى ديده به جهان گشـود, جـدش امير مـومنان (ع) در خـط جهاد جنگ جمل, غرق گرفتارى بـود و از آن پـس با پـدرش امام حسيـن (ع) در محنت و گرفتاريهاى فراوان او شريك بـود. او هـمـه ايـن رنـجـها را طى كرد و خـود به طـور مستقل روياورى گرفتاريها قرار گرفت.
محنت و رنج او وقتـى بـالا گـرفت كه لشكـران يزيـد در مدينه وارد مسجد رسول الله(ص) شدند و اسبهاى خـويـش را در مسجـد بستند يعنى همان جايى كه انتظار آن مـى رفت مكتب رسالت و افكار مكتبـى در آنجا انتشار يابد, اما برعكـس , آن مكان مقـدس در عهد آن امام تقـوا و فضيلت , به دست سپـاه منحـرف بنـى اميه افتاد و آنان ضمـن تجاوز به نـواميـس مردم مـدينه و كشتار فـراوان,بـى پـروايـى را از حـدگذارندند و حـرمت مـدفـن مقـدس رسـول اكـرم (ص) و مسجـدش را هتك نمـودنـد.
امام سجـاد(ع) بـراى پيـش راندن مسلمانان به سوى نفرت از بنى اميه وافزودن مبارزه جـويى با آنان , تلاشهاى موثرى نمـود. و هرگاه فرصتى به دست مىآمد مردم را بر ضد امـويان تحريك مى كرد. و با احتياط , برنامه حاكمان منحرف را تحت نظر قرار مى داد. امام (ع) براى آگاهى مردم, اسلوب دعا را به كار برد, به طـورى كه دعاهاى آن حضرت, رويدادهاى عصر او را تفسير مـى كند. صحيفه سجاديه كه به زبـور آل محمـد مشهور است, اثـر بـى نظيرى است كه در جهان اسلام جز قـرآن كريـم و نهج البلاغه , كتابـى به ايـن عظمت و ارزش , پـديد نيامـده كه پيـوسته مـورد تـوجه بزرگان و علما و مصنفان باشد.
از ديگر آثار ارزنده به جا مانده از امام سجاد(ع) مجموعه اى تربيتى و اخلاقى است به نام رساله حقـوق كه امام(ع) در آن وظايف گـوناگـون انسان را در برابـر خدا و خـود و ديگران , با بيانى شيوا و گويا بيان كرده است. مجموعه حقـوقى كه در ايـن رساله ذكر شده جمعا 51 حق مـى باشد.(3)

امام و حكـومت

امام سجاد(ع) به ايـن امر آگاه بود كه تا وقتى كه از طرف پايگاههاى مردمى پشتيبانى نشود, تنها در دست گرفتـن قدرت براى تحقق بخشيدن به عمل دگرگـونسازى اجتماع اسلامى كافى نيست. پـايگاههاى مـردمـى نيز بايـد به هـدفهاى ايـن قـدرت آگاه بـاشند و به نظريه هاى او در حكـومت ايمان داشته باشند و در راه حمايت از آن حركت كنـنـد و مـواضـع آن را براى توده مردم تفسيرنمايد و در برابر تنـد بادها با استـوارى و قدرت بايستند. امام سجاد (ع) ايـن امكانات را نداشت و به علت آگاهـى نداشتـن مردم چنيـن شكايت مـى فـرمـود:
(( پـروردگارا, در پيشامـدهاى ناگـوار روزگار به ناتـوانـى خويـش نگريستم و درماندگـى خـود را از جهت يارى طلبيدن از مردم در برابر كسانى كه قصد جنـگ با مـن داشتند ديدم و به تنهايى خـود در برابر بسيارى كسانى كه بـا مـن دشـمنى داشتنـد,نظر كردم.))(4)
امام (ع) از جنبه انقلابى, به صورتى كه مستقيما عهده دار آن گردد, كناره جويى فرمود و به ايـن بسنده كرد كه كـار قيـام را به كسـانـى واگذارد كه در اين مـورد بـر پـاى مـى خيزند.
به طـور كلى اجتماعى كه هر امام در آن زيـست مى كرد, شكل كار سياسى او را محدود و مشخص مى ساخت.
پيشوايان معصوم با وجود تـوطئه هايى كه دشمنان عليه آنها مى نمودند تا آنان را از زمينه حكـومت دور سازند, پيوسته مسئوليت خـود را در نگاهدارى مكتب و تجربه اسلامـى و مصـون نگاه داشتـن آن از فرو افتادن در ورطه انحـراف و جـدا شـدن از مبادى و معيارها وارزشهاى آن به گـونه اى كامل ايفا مـى كردنـد و هر وقت انحراف شدت مى يافت و از خطر فروافتادن در ورطه نابـودى بيـم مى داد, پيشوايان (ع) بر ضد آن حـوادث تـدبيرهاى لازم مى انديشيدند, و هر گاه تجربه اسلامـى و عقيدتـى در تنگناى مشكلـى گرفتار مىآمد و رهبريهاى منحرف به حكـم بـى كفايتـى از درمان آن ناتـوان مى شـد, امامان به نشان دادن راه حل و حفظ امت از خطرهايـى كه مردم را تهديـد مى كرد مبادرت مـى فـرمـودند .(5)

دستگيرى از درمانـدگان

يكـى از خـدمات ارزشمنـد امام سجاد(ع) رسيدگـى به درمانـدگان , يتيمان , تهيـدستان و بـردگان بـوده است. روايت شـده است كه آن حضرت, هزينه زنـدگـى صـد خانـواده تهيـدست را عهده دار بـود. گروهـى از اهل مدينه , از غذايـى كه شبانه به دستشان مـى رسيد, گذران معيشت مى گردند, امـا آوردنده غـذا را نمـى شناختند. پس از درگذشت على بن الحسين (ع) متوجه شدند كه آن شخص, امام زين العابدين (ع) بـوده است.
او شبانه به صورت ناشناس , انبان نان و مواد غذايى را خود به دوش مى كشيد و به در خانه فقيران و بينوايان مى برد , مى فرمود: صدقه پنهانى آتـش خشـم خدا را خاموش مى سازد. اهل مدينه مى گفتند: ما صدقه پنهانى را هنگامى از دست داديـم كه على بـن الحسيـن درگذشت. او در طول سالها به قدرى انبان حاوى آرد و ديگر مواد غذايـى را به دوش كشيـده و به در خانه فقيران بـرده بـود كه شانه اش پينه بسته بـود, به طـورى كه پـس از شهادت او , هنگـام غسل دادن جنـازه اش , جلب تـوجه مـى كـرد.(6)
علـى بـن طـاوس در كـتاب اقـبـال الاعـمال, ضـمـن بـيان اعـمال مـاه رمـضان مى نويسد: على بـن الحسيـن (ع) شب آخر ماه رمضان, بيست نفر برده را آزاد مى كرد مـى فرمود : ((دوست دارم خـداوند ببينـد كه مـن در دنيا بردگان خـود را آزاد مـى كنيـم بلكه مرا در روز رستاخيز از آتـش دوزخ آزاد سازد.))
او هيچ خدمتكارى را بيـش از يك سال نگه نمى داشت, وقتى كه برده اى را در اول يا وسط سال به خانه مىآورد, شب عيـد فطـر او را آزاد مى ساخت. بـردگان سياه پـوست را مى خريد و آنان را در مراسم حج , به عرفات مىآورد و آنگاه به سوى مشعر كوچ مى كرد. آنان را آزاد مى كرد و جوايز مالـى بـه آنان مـى داد. تا آنجا كه در شهر مدينه گروه عظيمـى از بندگان و كنيـزان , آزاد شده آن حضرت بـودند و آنان هـم بعد از آزادى , پيـوند معنـوى خود با را امام (ع) قطع نمى كردند.(7)


پى نوشت ها:

1 ـ ن.ك: ابن اسعد/ طبقات 156/5
بلاذرى / انسـاب 102/3 , 103, 146+اربلـى/كشف الغمه80/2+يعقـوبـى 46/2
مبرد/ الكامل 92/2
ابن قتيبه / المعارف 94,95.
2 ـ كلينى, كافى, 467/1
مفيد/ الارشاد 253/
اربلى / كشف اغمه 86/2
طبرسى/ اعلام الورى 256/
قمى / حسن بن حسن / تاريخ قم 196/.
3 ـ زندگانى على بن الحسين,ص 169ـ 188
من لا يحضره الفقيه, ج 2, ص 618
تحف العقول, ص 260ـ 278
الخصال, باب 50.
4 ـ صحيفه سجاديه , دعاى 49.
5 ـ زندگانى پيشوايان ما,ص 165.
6 ـ سيره پيشوايان, ص 229.
7 ـ پيشين , ص 302.

برگرفته شده از كتاب سيره وسخن پيشوايان - تاليف محمدعلى كوشا

 
امتیاز دهی
 
 

Guest (PortalGuest)

معاونت فرهنگي تبليغي - دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم
مجری سایت : شرکت سیگما