به گزارش پایگاه خبری دفتر تبلیغات اسلامی ( تبلیغ نیوز )، ابراهیم علیپور در کرسی ترویجی و نقد ایده علمی با عنوان «جایگاه علوم عقلی در توسعه و اسلامیسازی دانش و نقش آن در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب» که به همت پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، به تبیین مقدمات و تشریح مبانی بحث پرداخت و اظهار داشت: دانش معانی متعددی دارد و منظور ما در اینجا از دانش، تکگزارهها نیستند؛ بلکه، مجموعه گزارهها و رشتههای علمی منظور ما در این جلسه است؛ مؤلفههای یک دانش، مبانی، غایات، روش و... هستند که با نحوههای تأثیر علوم عقلی بر اسلامیسازی دانش مرتبط هستند.
وی با بیان این که منظور از علوم عقلی، علومی است که از روشهای برهانی بهره میگیرند، گفت: این علوم در فرهنگ اسلامی، عبارت از کلام، فلسفه، منطق و عرفان است؛ این دانشها در فرهنگ دینی از وحی و متون دینی و سنت پیشوایان دین بهرههای مختلف میبرند و لذا به علوم دینی هم معروفاند.
رئیس پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: منظور از اسلامیسازی دانش هم بدین معناست که اسلام (شامل عبادیات، اخلاقیات و اعتقادات) یک معنا و روحی دارد که در قرآن و روایات آمده است؛ این روح کلی جهتگیری خاصی به دانش میبخشد و آن را در مسیر الهی هدایت میکند.
وی افزود: هدف اسلام، الهیبودن همه دانشهاست که در آنها به مبدأ و غایت مخلوقات توجه شود و در گزارههای دانشی نگاه استقلالی به هستی نشود؛ پس اگر اهداف، غایات، مؤلفههای دانش از منظر مبانی، منابع، و... رنگ و بوی الهی و دینی داشته باشد و جهتگیریهای دانش در راستای خداگونگی و خدامحوری پیش رود، میتوانیم آن دانش را اسلامی و دینی بدانیم.
علی پور با بیان این که همه دانشها از مبانی عقلی و برهانی بهره میگیرند و علوم نمیتوانند خالی از مبنای فکری و عقلی باشند، به بیان مثالی در این باره پرداخت و اظهار داشت: در تفکر جدید غربی مبنای اومانیسم یا انسانمحوری در تمامی دانشهای جدید غربی تأثیرگذار است و میتوان در تمامی علوم غربی این مبنا را نشان داد؛ بدین معنا که اگر این مبنا را از دانشهای غربی بگیریم، شاخ و برگهای دانشهای غربی فرو میریزد.
وی با اشاره به این که توجه به مبانی علوم و نیز لوازم و پیامدهای آنها از ضرورتهای عقلی در هر جامعه پیشرو است، گفت: متأسفانه آنچه که در گام اول انقلاب بدان توجه نشد و باید در گام دوم انقلاب اسلامی توجه ویژهای بدان مبذول گردد، توجه به مبانی عقلی، فلسفی و الهیاتی علوم و دانشهای جدید می باشد و تولید دانش و محتوای علمیِ اسلامی-انسانی است که پیشنیازهای آن ارتباط علوم عقلی اسلامی با دیگر علوم میباشد.
رئیس پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: در گام اول اسلامیسازی دانشها در جمهوری اسلامی به دلایل مختلف که یکی از آنها بیتوجهی به مبانی فلسفی علم بود، تحقق نیافت و این امر مسئولیت نخبگان و متفکران را در جامعه اسلامی و در راستای بیانیه گام دوم انقلاب دوچندان میکند.
وی افزود: در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، توجه اساسی به این امر شد و در تمدن اسلامی مبنای الهیاتی و دینی و در واقع فلسفه الهی مبنای همه دانشها بود و پیشرفت سریع و رواج روز افزون تمدن اسلامی، ناشی از همین امر بود.
سپس، عبدالله نصری "استاد دانشگاه علامه طباطبایی(ره)" اظهار داشت: با محدودیتهایی که در جامعه ما وجود دارد، روشن نیست که ارتباط این مقدمات با اصل بحث چیست؛ باید تنقیح مفاهیم شود، زیرا هنوز منظور از علم دینی را ما روشن نکردهایم؛ هنر دینی به چه معناست؟ اساساً امر دینی به چه معناست؟ مبنای دینی برای علم چه معنایی میتواند داشته باشد. آیا انتخاب معیارهای متفاوت در مبانی میتواند بناهای متفاوتی بیافریند؟ البته ما تأثیر علوم عقلی بر دانشی مانند علم اصول را انکار نمیکنیم، ولی از منظر فلسفه تحلیلی، باید مفاهیم مطرح در این مباحث بهخوبی تحلیل گردد و تا ایضاح مفهومی نشود، نمیتوان به این موضوعات بهروشنی پرداخت.
وی با اشاره به این که باید شرایط و عوامل تأثیرگذار بر ایجاد علم دینی (فردی و اجتماعی) روشن گردد، گفت: خلط مفاهیم و روشننبودن تعریفها و مبادی بحث، اشکال اصلی مباحث مطرح شده است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی(ره) تصریح کرد: تأثیرگذاری علوم عقلی بر دانش روشن است؛ مراد تأثیر کلی نیست، بلکه تأثیرگذاری جزئی مراد است، مبنای علم میتواند دنیاگرایانه، آخرتمحور یا انسانمحور و خدامحور باشد؛ پس مبانی فکری و عقلی در خروجی علوم تأثیرگذار است.
سپس، فتحعلیخانی "عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه" گفت: ربط و نسبت میان مبانی فلسفی و شاخههای دانش بلکه هنر و تکنولوژی برقرار است؛ این امر در غرب روشنتر تبیین شده و در میان ما همچنان مشکوک است؛ اینکه یک عالم اصولی چگونه مبانی عقلی و فلسفی را در علم خود نمایانده، چندان تنقیح نشده است؛ بیشک ذهن متفکران غربی با ذهنیت متفکران ما یکسان نبوده و مبانی متفاوتی بر اینها حاکم بوده است.
وی افزود: تأثیرگذاری مبانی فلسفی در دانش انسان بسیار جدی است و این امر حتی در میان افراد مسلمان هم میتواند گونههای متفاوتی داشته باشد؛ برای نمونه، در حالیکه بسیاری از علما با افرادی مانند مولوی و اشعار و مباحث او مخالفت میکنند، علامه محمدتقی جعفری، بارها میفرمودند اندیشههای ملای رومی میتواند مبنای علم دینی در جامعه اسلامی قرار گیرد؛ علامه به علوم عقلی خیلی توجه داشت، در حالیکه حتی در بستر اندیشههای صدرایی نمیاندیشد و مبانی فکری او بسیار با اندیشههای غربی در تعامل است.
در ادامه، علیپور اظهار داشت: اتفاقاً و برخلاف تصور برخیها در جامعه ما، مولوی علوم عقلی را در خود جمع کرده است و باید از این ظرفیت بهرههای لازم برده شود.
وی گفت: نیچه درباره سیر اندیشهها و تفکرات غربی مینویسد: در عصر جدید تمام ارزشهای گذشته بیارزش شده است، یعنی مبانی فلسفی و اخلاقی در عصر او عوض شده بودند، بنابراین، اگر مبانی فلسفی و بهتبع آن بنیانهای اخلاقی جامعه را عوض کنیم، خروجیهای متفاوتی خواهیم داشت.
رئیس پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی خاطرنشان کرد: تمام علوم امروزی با مبانی خاص خود شکل گرفتهاند و با همان مبانی غربی در دانشگاههای ما تدریس میشوند، و میدانیم که این مبانی فلسفی با اصول اسلامی سازگاری دقیق ندارند؛ برای مثال، در بحث رابطه نفس و بدن فیزیکالیسم تنها بر جسم و بدن فیزیکی انسان تکیه دارد، ولی حکمت متعالیه صدرایی در این موضوع اصالت را به نفس میدهد، و این دو فلسفه میتوانند مباحث فلسفی متفاوتی را پشتیبانی کنند و خروجیهای متفاوتی داشته باشند؛ از این رو، پیامدهای انسانشناسی فلسفی و دینی در کلیه علوم انسانی و تولیدات آن بروز و ظهور خواهند داشت؛ این همان چیزی است که مقام معظم رهبری فرمودند عقبه سیاسی - اجتماعی فلسفه اسلامی بایستی پیریزی و دوام داشته باشد.