به گزارش پایگاه خبری دفتر تبلیغات اسلامی (
تبلیغ نیوز )، نشست تخصصی مواجهه سنت گرایان با اندیشه شیعی در کلام علامه طباطبایی، در کمیسیون تخصصی بزرگداشت علامه طباطبایی با ارائه مهدی قاسمی، مدرس حوزه و پژوهشگر مطالعات ادیان و اسلام به همت پژوهشکده اسلام تمدنی و با همکاری مجمع عالی حکمت اسلامی خراسان برگزار گردید.
قاسمی در ابتدای این نشست درباره آشنایی با جریان سنتگرایی گفت: پارادایمِ سنتگرايي، واكنش اروپاي مدرن به مدرنيسم است كه ريشههاي تاريخي آن در اروپاي قرن 19 بهويژه در فرانسه و انگلستان به چشم ميخورد. سنتگرایان، علمگرایی، استدلالگراییِ عقل جزیی، نسبیگرایی، مادهگرایی، پوزیتیویسم، تجربهگرایی، فردگرایی و اگزیستانسیالیسم را از سفاهتهای اصلی تفکر تجددگرا برمیشمرند که تبارنامۀ خانوادگیِ این اندیشهها را میتوان از طریق رشتهای از حوادث عقلانی و فرهنگی در تاریخ اروپا دنبال کرد و منشأ آن را به پارهای از ضعفها و شکنندگیها در تمدن مسیحی رساند.
وی افزود: سنتگرايان به عقل كلي معتقدند كه به تعبيري ارتباط انسان را با ماوراءُالطبيعه برقرار ميكند؛ درحاليكه متجددان به اصالت عقلي و به عقل جزيی/ استدلالگر معتقدند كه بدين معنا، هرگونه راز و رمز معنويتي را از عالم حذف ميكنند. در واقع با اين نوع، تعقل، «بينش هرچه تنگتر و محدودتر باشد، عقليتر شمرده ميشود. »
مدرس حوزه و پژوهشگر مطالعات ادیان و اسلام ادامه داد: هانری كربن معتقد است تفكر سنتي، تفكري است كه عقلانيت حاكم بر آن، ارتباطش را با عقل معنوي و با عقل كل و با عالم معقول كه بالاترين مرتبه از سلسلة حيات است، مرتبط دانسته و به عقل جزيي بسنده نميكند. به عقیده سنتگرایان، انسان باید از عقل جزيی/استدلالگر خود استفاده کند، فقط بدینمنظور که از آن درگذرد و به شهود عقلی حق، یعنی علم بیواسطه به حق برسد. ايشان معتقدند، عقل استدلالگر، باوجود همه کارآمدیها، نزدیکترین وسیله براي وصول به حق نیست و نمیتواند باشد؛ چراكه نزدیکترین وسیله، شهود عقلی است.
قاسمی گفت: به تعبيری، «انسان متجدد ، به وجود عقل شهودي باور ندارد و معرفت شهودي اي به وجود ندارد، و به جاي اينكه با «دل»اَش ببيند با «مغز»ش ميانديشد! بدين ترتيب انسان چون خود را از عقل شهودي محروم ساخته است، لذا با عقل استدلالي، يعني با منطق تنها مانده است. در نتيجه، تفكر فلسفياش دايرمدار منطق است و نه مستقيماً شهود. »
وی افزود: مهمترين تمايز دو بُننگرة جریان سنتگرایی و تجددگرایی در موضع آنها نسبت به «عقل» است. بُننگرة سنتگرایی به عقل كلي و بُننگرة تجددگرایی به عقل جزيي معتقد است. پيامد اين نگره، پذیرش مطلق «عقل» و خودْبسندهدانستن آن و در نتيجه، انكار رازگونگي عالم است. در اين بننگره فقط به زمين عقل نظر ميشود و نه مكاشفات آسمانيِ سنت؛ چراكه انسان متجدد براي خود و عقل جزيي نگَرَش، نوعي قداست قايل است، برعكس سنتگرايان كه معتقدند بايد سنت را بر داوريهاي شخصي ترجيح داد و تابع آن بود.
پژوهشگر مطالعات ادیان و اسلام گفت: پروژه فکری و تحقیقی امثال هانری کربن، خِرَدِ جاویدان یا حِکمَتِ خالِده در عرفان و فلسفه است. از نگاه حکمت خالده معرفت تفسیری خاص دارد. معرفت در این نگاه صرفاً متعلق به موجودی عالی و برتر است و تنها موجودی که در مرتبه عالیتر قرار دارد میتواند موجودات مرتبه فروتر را بشناسد. تنها ابزار شناسایی در این نوع حکمت عقل شهودی شناخته میشود که بالاترین ابزار است.
قاسمی گفت: با کمک گرفتن از عقل شهودی حکیم در حکمت خالده میتواند هستی را آن چنانکه هست بشناسد. می توان گفت که از این حیث که عقل استدلالی نمیتواند اشیا و ماهیت آنها را آن گونه که هست بشناسند حکمت خالده با معرفتشناسی کانت قرابت پیدا میکند ولی از این حیث افتراق دارند که کانت منکر هر گونه عقل نظری غیر استدلالی است در حالیکه حکمت خالده معرفتشناسی را مبتنی بر عقل شهودی میداند که غیر از عقل نظری است.
وی افزود: اولن مواجهه تفکر سنتگرایانی چون کربن، پلورآلیسم دینی (وحدت متعالی ادیان) است. او معتقد است همه ادیان ، حق هستند و یک حقیقت زنده را دنبال میکنند و همه ادیان در اثبات اصل وجود این حقیقت مشترک هستند و انحصاری در امر نجات پذیرفته نیست.
مدرس حوزه در پایان افزود: بنابر تعلیمات اسلام شیعی و باور علامه طباطبائی، این حقیقت مشترک همان اسلام شیعی است. علامه به دفعات، از وحدت دین الهی (انما الدین عند الله الاسلام) یاد کرده نه وحدت متعالی ادیان. علامه بر آن است محتوای وحی در تمام پیامبران، دین واحدی است که بلحاظ تاریخی از اجمال به تفصیل وحی شده است. بنابرین صحیحتر آن است که غیر از دین خاتم را که مصداق اتم و بروز کامل دین است، ادیان گذشته را «شریعت» بنامیم مانند شریعت حضرت ابراهیم، و موسی و عیسی علیهم السلام.