به گزارش پایگاه خبری دفتر تبلیغات اسلامی (
تبلیغ نیوز )، در این نشست که به صورت حضوری و برخط برگزار شد، حجتالاسلام والمسلمین پارسانیا «مدیر گروه فلسفههای مضاف دانشگاه باقرالعلوم(ع)» به بیان رابطه بین فلسفه اسلامی و فیزیک کوانتوم پرداخت و تصریح کرد: یکی از مباحثی که میتوان آن را مورد بررسی قرار داد، این است که آیا با استفاده از فلسفه اسلامی، میتوانیم برای مباحث فیزیک کوانتوم و بهخصوص بحث غیر جایگزیدگی اشیاء، جنبه هستی شناسانه پیدا کنیم؟
وی با تشریح موضوع تجدد امثال مبتنی بر عرفان و فلسفه اسلامی گفت: در داستان ملکه سبا و حضرت سلیمان(ع)، قرآن کریم روایتگر اتفاقی است که میتوان آن را از جنبههای مختلف بررسی کرد. در این داستان از این مسئله بحث میشود که وجود تخت ملکه سبا در نزد حضرت سلیمان به چه نحوی رخ داده است.
مدیر گروه فلسفههای مضاف دانشگاه باقرالعلوم(ع) در ادامه افزود: طبق یک مبنا (مبنای علامه طباطبایی) میتوان گفت که این تخت از جهت وجودی همان تختی است که در نزد ملکه سبا وجود داشته و با افزایش سرعت زمان، به نزد حضرت سلیمان(ع) انتقال داده شده است. طبق این مبنا این تخت همان تخت است و وحدت وجودی آن حفظ شده است.
وی به بیان نظریه دوم پرداخت و افزود: در قسمتی از آیه به این مطلب اشاره می شود که ملکه سبا پس از دیدن تخت سلطنت خود میگوید:«گویی این تخت همان تخت من است». برخی از این آیه به این شکل استدلال کردهاند که این تخت عین آن تخت موجود در نزد ملکه سبا نیست، بلکه صرفا تخت جدیدی است که شباهت به آن تخت دارد.
حجتالاسلام والمسلمین پارسانیا در ادامه با اشاره به نظر ابن عربی در این رابطه اظهار داشت: ابن عربی با استفاده از این آیات می گوید که این عمل اعدام و ایجاد بوده است؛ اعدام تخت در مکان پیشین و ایجاد آن در مکان جدید و این آیه نشانگر تجدد امثال است.
وی ضمن بیان این مسئله مبتنی بر حکمت صدرایی، به طور ویژه بر تشریح ارائه شده توسط آیت الله جوادی آملی و همچنین موضوع اخفاء و اظهار بر اساس دیدگاه عرفا در تبیین این انتقال پرداخت و خاطرنشان کرد: در حرکت جوهری مفهومی به معنای «آن» وجود ندارد، بلکه بالقوه است و با تقطیع فرد است که یک حرکت تبدیل به آنات مختلف میشود. در این مسئله می توان گفت که تختی که نزد حضرت سلیمان(ع) وجود داشته، تجلی آن تخت واقعی است، فلذا معدوم شدن یعنی امری باطن و امری دیگر ظاهر شود.
مدیر گروه فلسفههای مضاف دانشگاه باقرالعلوم(ع) در ادامه افزود: در این صورت با لحاظ آن باطن واقعی ملکوتی می توانیم بگوییم که عالم تجلی خداوند است و به لحاظ صاحب این تجلی وحدت وجود دارد؛ در نتیجه به عنوان یک پیشنهاد و یک امکان در صورتی که غیر جایگزیدگی اشیاء کوانتومی را یک مطلب بنیادی و از نوع هستی شناسانه بدانیم، شاید بتوان مبانی فلسفی حکمی بر اساس تجدد امثال، آن هم با تعبیر اخفا و اظهار عرفانی یا دیدگاه تشکیکی حکمت صدرایی را برای مبحث غیرجایگزیدگی ساخت.
همچنین، حبیبالله رزمی «استاد فیزیک دانشگاه قم و همکار گروه فلسفه فیزیک دانشگاه باقرالعلوم(ع)» به تشریح موضوع نشست پرداخت و گفت: این جلسه در ادامه سلسله جلسات گذشته درباره مفاهیم و عناوینی که ظاهرا در فلسفه و فیزیک مشترک هستند اما تفاوتهایی دارند، برگزار میشود.
وی در ادامه افزود: نظر مشهور فیزیکدانان در نظریه کوانتوم وجود دوگانگی موج ذره و عدم قطعیت در تعیین مکان و مشخصات دیگر اشیاء کوانتومی است اما آیا میتوان اصول این نظریه را با فلسفه اسلامی مقایسه و مورد بررسی قرار داد؟ و اگر فیزیک کوانتوم را به عنوان نظریه بنیادی بپذیریم، آیا میتواند جنبه هستیشناسانه داشته باشد؟ برای پاسخ به این پرسشها قاعدتا باید به فلسفه رجوع کرد و از ظرفیت و غنای آن بهره برد.
همکار گروه فلسفه فیزیک دانشگاه باقرالعلوم(ع) خاطرنشان کرد: البته تخت بلقیس یک جسم ماکروسکوپی است که خاصیت کوانتومی غیرجایگزیدگی در این خصوص بسیار ناچیز و قابل صرفنظر کردن است؛ چرا که این خاصیت در مورد اشیاء میکروسکوپی و بسیار ریز مشهود است.
در پایان حاضرین در این نشست با طرح پرسشهایی، پاسخ ابهامات خود را از رزمی و حجت الاسلام و المسلمین پارسانیا دریافت کردند.