در سالي كه گذشت و به اتمام رسيد چه كردم؟ آيا به ياد خدا بودم؟ آيا او را ستايش كردم؟ آيا گرفتاري برادر مؤمنم را رفع كردم؟ آيا حاجتي از او برآورده كردم؟ آيا در غيابش مراقب بودم تا حيثيّتش را حفظ كنم؟
* ضرورت تنبّه در كنار مباحث علمي
اگر بنا باشد هميشه مباحث علمي را بدون اينكه در كنارش تنبّهي براي ما وجود داشته باشد مطرح كنيم فكر ميكنم فايدهاي نداشته باشد، لذا خوب است گاهي براي ايجاد تنبّه مسائلي را مطرح كرده و در آن تأمّل كنيم.
* غفلت از «مرور ايّام» و «گذشت زمان»
از جمله اين مسائل مسئله «مرور ايّام» است. به تعبير همگاني انسان گاهي از «گذشت زمان» غفلت ميكند و اين غفلت موجب ميشود انسان از خواب غفلتي كه او را فرا گرفته است بيدار نشود. در اين عالم اموري كه موجب اعتبار و پندپذيري ميگردد زياد است امّا انسان از آن عبرت نميگيرد! علي(عليهالسلام) ميفرمايد: «مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ». يكي از موضوعاتي كه انسان بايد از آن پند و عبرت بگيرد و متنبّه و بيدار شود مسأله «گذشت زمان» است.
* هر «روز» در قيامت گواهي است بر اعمال انسان
امام صادق(عليهالسلام) به نقل از آباي گرامشان در روايتي همه فهم، فرمودند: «مَا مِنْ يَوْمٍ يَأْتِي عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلَّا قَالَ لَهُ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَا ابْنَ آدَمَ أَنَا يَوْمٌ جَدِيدٌ»، هيچ روزي نيست كه بر فرزند آدم وارد ميشود مگر اينكه آن روز به او ميگويد: من براي تو روزي نو و جديد هستم! «أَنَا يَوْمٌ جَدِيدٌ»، من نوروزم! من براي تو روز نويي هستم! «وَ أَنَا عَلَيْكَ شَهِيدٌ»، و من، يعني زمان، نسبت به تو گواهي دهنده هستم! «فَافْعَلْ فِيَّ خَيْراً»، در من عمل خير انجام بده، «وَ اعْمَلْ فِيَّ خَيْراً أَشْهَدْ لَكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَإِنَّكَ لَنْ تَرَانِي بَعْدَهَا أَبَداً»، من در روز قيامت نسبت به اعمال تو شهادت ميدهم و تو بعد از اين هيچگاه مرا نخواهي ديد مگر در روز قيامت.
زمانها ميگذرد و همه آنها براي انسان گواه هستند. اينطور نيست كه ما فكر ميكنيم! اعمال و كردار ما در زمان محو نميشود، بلكه همه آنها ثبت ميگردد. به تعبيراتي كه در روايات آمده است توجّه كنيد! دارد كه ايّام و روزها بر انسان شهادت ميدهند و روز جديد كه ميآيد زبان حالش با انسان اين است كه در من، عمل خير انجام بده؛ چراكه من در روز قيامت بر اعمال تو شهادت ميدهم.
* ما خود تشكيلدهنده زمان هستيم
حتّي بالاتر از آن، ما خود تشكيل دهنده زمان هستيم. اين طور نيست كه ايّام بگذرد و من ثابت باشم، روز برود و من ساكن بمانم. ما انسانها تشكيل دهنده زمان هستيم. موجودات هستند كه تشكيل دهنده زمان هستند. اين نيست كه روز بگذرد، ماه بگذرد، سال بگذرد، نه! بدانيد اين ما هستيم كه ميرويم و ميگذريم و خواهيم گذشت.
* هر روز كه ميگذرد، تو كم ميشوي!
از حسينبن علي(عليهماالسلام) منقول است كه فرمودند: «يَابنَ آدَم اِنَّمَا اَنتَ ايّامٌ كُلَّمَا مَضي يَومٌ ذَهَبَ بَعضُكَ»، اي انسان! اي فرزند آدم! تو روزگار هستي، «اِنَّمَا اَنتَ ايّامٌ»، تو خودت روزگار هستي، تو ايّام و روزها هستي، هر روزي كه ميگذرد مقداري از تو كاسته ميشود. اين طور نيست كه تو ثابت باشي و روزگار بگذرد، تو ساكن باشي و او گذرا باشد. هر روز كه ميگذرد مقداري از ما نيز ميگذرد و از ما كاسته ميشود، هر ماه و سالي كه ميگذرد يك ماه و سال نيز از ما كاسته ميشود؛ يعني هر روز و ماه و سالي كه ميگذرد، به همان ميزان سرمايه و هستي انسان كه عمر او است نيز خواهد گذشت. با گذشت روز و ماه و سال هستي ما هم ميگذرد.
* امسال هم «بخشي از هستي ما» از دست رفت!
يك سال ديگر گذشت، امّا آيا با سپري شدن اين زمان من هنوز وجود دارم؟ خير! همه هستي من وجود ندارد؛ با گذشت اين سال بخشي از هستي من نيز گذشته است. لذا خوب است انسان نسبت به آنچه از او گذشت و از سرمايه و هستياش كاسته شده متنبّه و متذكّر شود است. خوب است همان طور كه نسبت به امور مادّياش فكر ميكند نسبت به عمر و هستياش نيز فكر كند تا ببيند اين سرمايه را در چه راهي مصرف كرده است.
* اين ايّام، وقت حسابرسي نسبت به عمر است!
علي(عليهالسلام) در روايتي به نقل از نبي اكرم فرمودند كه؛ «أَكْيَسُ الْكَيِّسِين» زيركترين زيركان، «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ»، كسي است كه از خود حساب بكشد، «وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ» و كارهايش را در ارتباط با جهان ديگر انجام دهد. «فَقَالَ رَجُلٌ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِين»، وقتي علي(عليهالسلام) اين جملات را از پيغمبر نقل فرمود شخصي سوال كرد، «كَيْفَ يُحَاسِبُ نَفْسَهُ»، انسان چگونه از خود حساب بكشد؟ «قَالَ(عليهالسلام) إِذَا أَصْبَحَ»، حضرت فرمود: هرگاه شب را به روز آورد، «ثُمَّ أَمْسَي»، و روز را به شب رساند، «رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ»، بازگشتي به خود داشته باشد، «وَ قَالَ يَا نَفْسِي»، و بگويد: اي فلاني! «إِنَّ هَذَا يَوْمٌ مَضَى عَلَيْكَ»، امروز روزي بود كه بر تو گذشت، «لَا يَعُودُ إِلَيْكِ أَبَداً»، در حالي كه هيچگاه به سوي تو باز نميگردد، «وَ اللَّهُ يَسْأَلُكِ عَنْهُ بِمَا أَفْنَيْتِهِ»، و خدا از تو ميپرسد آن را در چه راهي مصرف كردي؟
در اينجا صحبت از روز نيست، حضرت دارد به زبان من و شما صحبت ميكند، اين روز و ايّام نيست كه فاني شده، اين بخشي از هستي ما است كه گذشته و از دست رفته است. خداوند سوال ميكند كه اين سرمايه را در چه راهي فاني كردي؟ «فَمَا الَّذِي عَمِلْتِ فِيهِ»، چه كاري در اين روز انجام دادي؟ «أَ ذَكَرْتِ اللَّهَ أَمْ حَمِدْتِه»، آيا در اين روز به ياد خدا بودي و او را حمد و ستايش كردي؟ «أَ قَضَيْتِ حَوَائِجَ مُؤْمِنٍ فِيهِ»، آيا در اين روز خواسته و حاجت برادر ايمانيات را با اين كه قدرت داشتي برآورده كردي؟ «أَ نَفَّسْتِ عَنْهُ كَرْبَهُ»، آيا از گرفتاريهاي او گره گشايي كردي؟ «أَ حَفِظْتِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ فِي أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ»، آيا در غياب برادر مؤمنت اخوّت اسلامي و ايماني را نسبت به خاندان و فرزندش رعايت كردي؟ «أَ حَفِظْتِيهِ بَعْدَ الْمَوْتِ فِي مُخَلَّفِيهِ»، آيا بعد از مرگ او از اين حريم ايماني نسبت به بازماندگانش حراست و مراقبت كردي؟ «أَ كَفَفْتِ عَنْ غِيبَةِ أَخٍ مُؤْمِنٍ»، آيا از غيبت كردن پشت سر برادر مؤمنت جلوگيري كردي؟ «أَعَنْتِ مُسْلِماً»، آيا كمك كار برادر مسلمانت بودي؟ «مَا الَّذِي صَنَعْتِ فِيهِ»، در اين روز چه كار كردي؟
* روش تفكّر در ايام گذشته
علي(عليهالسلام) روش تفكّر در ايّام گذشته را بيان ميفرمايد. در روايات نسبت به هر روز چنين سفارشي وجود دارد. آيا ما هر روز يك چنين محاسبهاي انجام ميدهيم؟ يا حداقل هفتهاي يكبار و يا ماهي يكبار مينشينيم فكر كنيم كه چه كارهايي انجام دادهايم. برخي از افراد براي امور مادّيشان دفتر روزانه و هفتگي دارند و راجع به آنچه كه در آن با توجّه به فعّاليتهاي آن روز يا آن هفته ثبت شده فكر ميكنند. برخي هم دفتر سالانه دارند و در آخر سال بيلان كار خود را ارائه ميدهند كه در اين سال چه كارهايي انجام دادهاند.
* در لحظات آخر سال چه كنيم؟!
آيا سزاوار نيست كه انسان هنگامي كه لحظات آخر سالش فرا ميرسد اينطور فكر كند؟ يك سال بر ما گذشت! به عبارت ديگر بخشي از هستي ما رفت و هيچگاه به ما برنخواهد گشت مگر در روز قيامت كه اين قطعه از هستي ما آنگاه به ما باز ميگردد كه نموداري از كردار گذشتهمان در اين سال را به ما نشان ميدهد. همان طور كه علي(عليهالسلام) فرمود خوب است انسان بنشيند و در اين باب فكر كند در سالي كه گذشت و به اتمام رسيد چه كردم؟ آيا به ياد خدا بودم؟ آيا او را ستايش كردم؟ آيا گرفتاري برادر مؤمنم را رفع كردم؟ آيا حاجتي از او برآورده كردم؟ آيا در غيابش مراقب بودم تا حيثيّتش را حفظ كنم؟ آيا در اين سال به وظايف برادري و اسلامي خود نسبت به دوستاني كه از دست دادم عمل كردم؟ آيا حال بستگان آنها را جويا شدم؟ ولو اينكه به حسب ظاهر از آنها دلجويي كنم؟
* در سالي كه گذشت چه كرديم؟! الآن چه كنيم؟!
علي(عليهالسلام) بعد از آنكه چند چيز براي روش تفكّر و محاسبه نسبت به گذشته آموخت فرمود: «مَا الَّذِي صَنَعْتِ فِيهِ»، به خود بگو: اي فلاني! در اين روزي كه گذشت و به عبارت ديگر قسمتي از وجود و هستيات در اين عالم كه از دست رفت چه كردي؟ «فَيَذْكُرُ مَا كَانَ مِنْهُ»، پس گذشته را يادآور شود، «فَإِنْ ذَكَرَ أَنَّهُ جَرَى مِنْهُ خَيْرٌ»، اگر به گذشته مراجعه كرد و ديد آنچه كه بر او گذشته خير بوده است، «حَمِدَ اللَّهَ وَ كَبَّرَهُ عَلَى تَوْفِيقِهِ»، حمد خدا را به جا آورد و بگويد: «الحمد لله» و نسبت به اين موفقيتي كه خدا به او عنايت فرموده بگويد: «الله اكبر» و بداند اين توفيق هم از خدا بوده است، «وَ إِنْ ذَكَرَ مَعْصِيَةً أَوْ تَقْصِيراً»، و اگر ديد گناهي انجام داده و خطايي از او سر زده، «اسْتَغْفَرَ اللَّهَ»، از خدايش پوزش بخواهد و استغفار كند، «وَ عَزَمَ عَلَى تَرْكِ مُعَاوَدَتِهِ»، و تصميم بگيرد كه ديگر به آن گناه بازنگردد و آن را تكرار نكند.
اگر انسان بخواهد به معناي واقعي خودش را بسازد، يكي از راههاي بزرگ براي سازندگي انسان توجّه به اعمال گذشته خود ميباشد. خصوصاً از فرصتهايي كه براي انسان پيدا ميشود براي تنبّه و تذكّر خود و اينكه از خواب غفلت بيدار شود و نسبت به آينده تنظيم شود استفاده كند كه يكي از اين فرصتها پايان سالي است گذشت. امسال تمام شد و گذشت امّا ما چه كرديم؟
هستي و سرمايهاي كه از ما كاسته شد را در چه راهي و چگونه مصرف كرديم؟ انسان نسبت به اعمال يك سالهاش بيلان آخر سال عرضه كند. همان طور كه علي(عليهالسلام) ميفرمايد اين موجب ميشود تا انسان نسبت به آيندهاش مراقب باشد. اميدوارم خداوند به ما توفيق عنايت كند تا از گذشتههاي خود نسبت به آيندهمان عبرت بگيريم!