bosaliki
حسن بوسليكي يادداشتي بر سريال «تا ثريا»
چندي است شبكه يك سيما سريالي ديگر از سيروس مقدم را روي آنتن برده است. كارنامه موفق او نويدبخش اين است كه «تا ثريا» نيز كار موفقي از آب درآيد. شخصيت‌پردازي‌هاي خوب، زاويه نگاه‌هاي اجتماعي، ديالوگ‌هاي روان و طبيعي، بازي خوب بازيگران، همه و همه مي‌توانند از نقاط قوت اين سريال باشند. اما ما نمي‌خواهيم به هيچ كدام از اين مسائل بپردازيم، بلكه تلاش مي‌كنيم از زاويه اخلاقي نگاهي به اين اثر داشته باشيم و نقاط قوت و ضعف آن را مرور كنيم.
همان‌طور كه از اسم سريال روشن است، سازنده اثر مي‌خواهد نشان دهد اگر خشت اول را كج بگذاريم،‌ ديوارمان تا ثريا كج بالا مي‌رود. از اين رو بيننده تيزبين بايد بر خشت اول‌ها متمركز باشد. كارگردان مي‌خواهد اولين قدم‌هاي كج را نشانمان دهد كه ما را به بي‌راهه انحراف مي‌كشانند.
مي‌توان گفت اصلي‌ترين نقطه اخلاقي اين سريال،‌ محوري‌ترين موضوع آن است؛ موضوع ربا. مسأله ربا ابعاد مختلفي دارد. مي‌توان اين مسأله را از بعد شرعي مورد مطالعه قرار داد، يا از نگاهي اقتصادي به بحث ربا پرداخت و يا با نگاهي روان‌شناختي اين پديده را مورد مطالعه قرار داد. اما سازنده اين اثر ترجيح داده است همچون ساير آثارش، از زاويه اجتماعي و خانوادگي به موضوع اصلي بپردازد.
بي‌گمان مسأله ربا يكي از مهم‌ترين مسائل عرصه اقتصادي اسلام است. مطابق آيات و روايات، بي‌توجهي به ربا و تخلف از امر الهي، انسان را تا حد دشمني با خدا پيش مي‌برد:
يا ايها الذين امنوا اتقوا الله و ذروا ما بقي من الربا ان كنتم مؤمنين فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله (بقره – 278و279)
«اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، تقواي الهي پيشه كنيد و اگر به واقع مؤمن هستيد، آنچه از ربا برايتان باقي مي‌ماند،‌رها كنيد پس اگر چنين نكنيد، خود را براي نبرد با خدا و رسولش آماده كنيد.»
يكي از بارزترين مصاديق لقمه حرام –كه در انحطاط انسان نقش اساسي دارد- درآمد ناشي از رباست. مسأله ربا جزئيات زياد و مهم فقهي دارد و براي يافتن مصاديق آن لازم است شخص به همه جوانب مسأله اشراف داشته باشد. آنچه اينك مي‌خواهيم به آن اشاره كنيم، توجه كارگردان محترم به اين مسأله مهم و نسبتاً فراگير اجتماعي است.
يكي از راه‌هاي اجتناب از ربا، قرارداد شرعي مضاربه است. در مضاربه، شخصي سرمايه تجارت را فراهم مي‌كند و شخص ديگري با آن تجارت مي‌كند و سود حاصل از آن به نسبتي كه مشخص كرده‌اند، بين آنها تقسيم مي‌شود. در خصوص اين موضوع دو نكته جلب توجه مي‌كند:
الف) همان‌طور كه مشاهده كرديم، اساساً نظام بانكي براي امر مضاربه به عنوان يك گزينه براي ثريا مطرح نبود و يك راست سراغ مضاربه‌گرهاي بازاري رفت. به نظر مي‌رسد آقاي مقدم اشاره‌اي تلويحي به نظام بانكي كشور دارد كه نتوانسته است در بحث مضاربه اعتماد مردم و بخصوص قشر مذهبي را فراهم آورد. از اين رو از ابتداي امر،‌ اصلاً به عنوان يك گزينه مطرح نمي‌شود، و الا به لحاظ امنيت سرمايه‌گذاري و ضمانت اصل سرمايه، نظام بانكي اعتباري به مراتب بيش از بازار دارد.
ب) در عقود شرعي،‌ نه تنها صورت و شكل قرارداد بايد مطابق موازين شرع باشد، بلكه طرفين قرارداد بايد اين مضمون را قصد كنند و با توجه به محتواي قرارداد آن را امضا كنند. مسأله مهم‌تر، عمل به قرارداد است. حتي اگر در مرحله عقد قرارداد همه چيز درست باشد و به لحاظ شرعي مشكلي وجود نداشته باشد، اگر يكي از طرفين آن به قول و قرار خود عمل نكند و مثلاً بدون اين كه سود كرده باشد، براي جلب نظر سرمايه‌دار، سود زيادي به او تحويل دهد، قرارداد از حالت مضاربه خارج شده و مصداق ربا خواهد بود. شايد داستان زنجيره‌اي ورشكستگي بسياري از مضاربه‌هاي بازاري كه تشت رسوايي آنها چند صباحي است از بام افتاده است، از همين نقطه آغاز شده باشد. عامل مضاربه در قبال سرمايه‌دار صداقت به خرج نمي‌دهد و براي جلب نظر سرمايه‌دار، سود بي‌جا به او تحويل مي‌دهد كه نوعاً منبع تأمين اين سودها، سرمايه‌هاي ديگري است كه به او سپرده شده است. در اين سريال نيز منتظر بوديم اتفاقي شبيه همين بيافتد و عدم صداقت عامل (تاجر) آغاز انحراف از مسير صحيح مضاربه باشد و همين مسأله نه تنها لقمه حرام را وارد زندگي ثريا كند، بلكه اصل سرمايه او را نيز بر باد دهد.
شايد اين مسأله اشاره به آسيب نظام بانكي نيز داشته باشد. وام‌هاي بانكي ضمن عقود شرعي تنظيم شده است ولي مسأله اينجاست كه آيا مردمي كه وام‌ دريافت مي‌كنند، اطلاع دقيقي از مضمون آنها دارند و محتوايشان را قصد مي‌كنند؟ از طرفي در مرحله اجرا آيا بانك مي‌تواند به صورت دقيق به مضمون مضاربه‌ها و جعاله‌ها و ... عمل كند؟ اينها سؤال‌هايي است كه ذهن متشرعه را به خود مشغول مي‌كند و تا حدودي اعتماد آنها را سلب كرده است. در هر صورت، تنظيم صوري قراردادها شرط لازم است ولي كافي نيست.
به هر حال منتظر آسيب‌شناسي امر مضاربه و ربا از زاويه اجتماعي در اين سريال هستيم.
از موضوع ربا كه بگذريم، چند نكته اخلاقي ديگر در اين سريال قابل ذكر است.
يكي از مسائل بسيار مهم در روابط اجتماعي، صداقت و راستگويي است. حساسيت اسلام درباره دروغ بدان پاي است كه شايد نتوان هيچ آموزه اخلاقي ديگري را همپاي آن يافت. در روايت آمده مردي از رسول اكرم سؤال كرد «آيا مؤمن زنا مي‌كند؟» حضرت فرمود «ممكن است» او پرسيد «آيا دزدي مي‌كند؟» حضرت پاسخ داد «ممكن است» باز او پرسيد «آيا دروغ مي‌گويد؟» اين بار حضرت فرمود «نه، خداوند فرموده است تنها كساني كه ايمان نياورده‌اند دروغ مي‌گويند».[1] متأسفانه چندي است كه در فيلم‌هاو حتي سريال‌هاي تلويزيوني شاهد سهل‌انگاري در اين امر مهم هستيم. كاركترهاي مهم اين آثار بي‌دليل و براي راه انداختن كار خود به راحتي دروغ‌هاي متعدد به زبان جاري مي‌كنند و دورغي را با دروغي ديگر پوشش مي‌دهند. آنقدر اين مسأله شايع شده كه به نوعي قبح خود را از دست داده است. كار به جايي رسيده كه بيننده اين آثار نه تنها دروغ را تقبيح نمي‌كند، بلكه يكي از ملاك‌هاي زيركي افراد را ساختن دروغ‌هايي كه همديگر را نقض نكنند و لو نروند مي‌داند. شايد حساسيت زياد ايمانوئل كانت درباره دروغ بخاطر همين بوده است. او معتقد است كه نه تنها دروغ مصلحت‌آميز (دروغ داراي مصلحت) بلكه دروغ سفيد (دروغ بي‌ضرر) به هيچ وجه جايز نيست. وقتي دروغ (ولو دروغ سفيد) در جامعه رواج يابد، حساسيت نسبت به دروغ از بين خواهد رفت و يك بي‌اعتمادي عمومي جامعه را فرا خواهد گرفت و روابط سالم انساني را دچار چالش خواهد كرد. رواج دروغ هيچ قول و قرار اجتماعي را قابل اعتماد باقي نمي‌گذارد. همان‌طور كه در سريال «تا ثريا» نيز زاويه انحراف مضاربه از دروغ آقا رضا آغاز شد. او در مورد تجارتي كه با سرمايه مردم راه مي‌اندازد، با آنها صادق نبوده است. يعني سازنده سريال، اصلي‌ترين آفت قراردادهاي مضاربه را عدم صداقت طرفين مي‌شمارد. به واقع دروغ مي‌تواند كليد هر انحرافي باشد. اگر كسي به هيچ مشكل اخلاقي مبتلا نباشد و تنها مشكلش دروغگويي باشد، به هيچ وجه حاضر نيستيم او را دوست صميمي و يا همكار و شريك خود قرار دهيم، چه رسد كه بخواهيم او را شريك زندگي خود نماييم. رذيلت دروغگويي اساس ارتباطات اجتماعي را تخريب مي‌كند، چرا كه اساس روابط اجتماعي اعتماد است. اگر اعتماد بين افراد از بين برود، هيچ رابطه اجتماعي مستحكمي شكل نخواهد گرفت.
كاركترهاي اين سريال نيز بي‌بهره از دروغ نيستند. هر چند كارگردان سعي كرده است برخي از آنها را قبيح جلوه دهد و به بيننده نشان دهد كه گاهي اوقات يك دروغ مي‌توان سنگ بناي خانه‌اي بر آب باشد ولي با اين وجود آن‌قدر تعداد دروغ‌ها زياد شده است كه ديگر حساسيتي در بيننده ايجاد نمي‌كند. عده‌اي مانند رضا براي مصلحت‌انديشي متوسل به دروغ مي‌شوند، برخي ديگر مانند حميد از سر خيرخواهي دروغ مي‌گويند، برخي مانند ثريا براي حفظ آبرو و برخي مانند مسعود از سر تفريح دروغ مي‌گويند. جا داشت مسأله دروغ به اندازه ربا مورد توجه مي‌بود. انتظار نمي‌رود مقدم نيز مانند سه‌گانه اصغر فرهادي درباره دروغ به سياه‌نمايي بپردازد ولي مي‌شد از ظرفيت‌هاي صدا و سيما آن هم در سطح شبكه يك براي اين معضل اجتماعي نقبي زد.
كارگردان محترم به خوبي نشان مي‌دهد كه وقتي دنيا براي انسان جلوه كند و شيريني‌هاي خود را به كام انسان بريزد، همه ارزش‌هاي او را تحت تأثير قرار خواهد داد. ثريا كه چند صباحي زندگي راحت و بي‌دغدغه‌اي را تجربه مي‌كند، انگيزه پيدا مي‌كند وامي را كه از صندوق هيئت دريافت كرده است، صرف خريد ماشين كند و به دوستش به دروغ مي‌گويد كه آن را براي عمل جراحي نياز دارد. او رفاه خود را بر حل مشكل ضروري دوستش ترجيح مي‌دهد. شيريني دنيا نظام ارزشي انسان را جابجا مي‌كند و قدم به قدم به وادي هلاكت مي‌كشد.
امام علي (ع):
اعْلَمُوا أَنَّ أَصْلَ كُلِّ خَطِيئَةٍ حُبُّ الدُّنْيَا وَ رُبَّ شَهْوَةٍ أَوْرَثَتْ أَهْلَهَا حُزْناً طَوِيلًا[2]
«بدانيد كه اصل هر خطايي دوستي دنياست، و چه بسيار شهوت و ميلي كه اندوهي طولاني براي صاحبش بجا مي‌گذارد.»
مطلب قابل ذكر بعدي، اشاره تلويحي كارگردان به اثر نسل بزرگسال در نسل جوان است. اثر اعمال هر نسل در نسل بعدي آشكار مي‌شود. ثريا و سرهنگ به گردش‌هاي دو نفره مي‌روند و بي‌رعايت حد محرم و نامحرم خوش مي‌گذرانند. البت ثريا بخاطر دغدغه‌هاي شرعي كه دارد، به عقد موقت سرهنگ درآمده است ولي مدتي را خارج از حدود شرعي و عرفي با سرهنگ به گشت و گذار مي‌پردازد. به هر حال روي ديگر سكه ارتباط ثريا با سرهنگ، ارتباط پسر دانشگاهي‌اش با دختر هم‌دانشگاهي است. همان‌طور كه ثريا در صندلي عقب تاكسي كنار سرهنگ مي‌نشيند، پسرش نيز در اتوبوس تهران-تبريز كنار دختر هم‌دانشگاهي‌اش مي‌نشيند. به نظر مي‌رسد كارگردان مي‌خواهد به بيننده تذكر دهد كه اگر فرزندان ما دچار آسيب‌هاي اجتماعي مي‌شوند، بايد ريشه‌هايش را در رفتارهاي خودمان بجوييم.
تذكر ديگر مقدم به پدر و مادرهايي است كه با دوستي‌هاي خاله خرسه خودشان فرزندانشان را تحت حمايت‌هاي بي‌دريغ خود قرار مي‌دهند و با اين كار آينده آنها را تباه مي‌كنند. مسعود داماد اول ثريا مادر پولداري دارد كه بي‌هيچ محدوديتي از او حمايت مي‌كند. اين حمايت‌ها باعث شده او در قبال خانواده خود احساس مسؤوليت نكند و هميشه چشمش به دست مادر باشد. بي‌حميتي و سست‌عنصري و بي‌مسؤوليتي آفت فراگير نسل ماست. هر كس در خانه نوجوان يا جواني دارد، تلخي اين درد را لمس كرده است. فراهم بودن اسباب بي‌زحمت آسايش، نسل فعلي را متوقع و بي‌مسؤوليت بار آورده است. اكثر آنها انتظار دارند جامعه موقعيت شغلي مناسب،‌ با درآمد مكفي (!) و در شأن آنها (!) به ايشان تقديم كند. پدر و مادرها نبايد فكر كنند كمي سختي فرزندانشان را خواهد كشت. سختي‌هاي روح انسان را جلا مي‌دهد و همت او را برمي‌انگيزد.


[1] بحار الانوار، ج69، ص263
[2] بحار الانوار، ج14، ص327
 
امتیاز دهی
 
 

خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

مرکز اخلاق و تربیت اسلامی
مجری سایت : شرکت سیگما