noori
تخصص‌گرايي در حوزه اخلاق تخصص‌هاي مورد نياز در عرصه اخلاق و تربيت
در وادي اخلاق، تربيت و معنويت اسلامي نيازها و شئون متعددي به موازات هم وجود دارد كه براي رفع آنها بايد به متخصصان كارآمد و متناسب مراجعه شود. گويا هيچ يك از اين تخصص‌ها جامعه اخلاقي را از ديگري بي‌نياز نمي‌كند. مراكز متولي فرهنگ جامعه بايد عهده‌‌دار تربيت انسان‌هايي باشد كه بتوانند اين مأموريت‌ها را برعهده بگيرند و از پس ايفاي اين نقش‌ها به خوبي برآيند. اين شئون عبارت‌اند از؛
1.   پژوهشگر اخلاق: او كسي است كه توان بيان علمي مسائل اخلاقي را در قالب گزاره‌هاي منسجم تخصصي داشته باشد و بتواند به سؤال‌ها و ابهام‌هاي تئوريك پاسخ قانع‌كننده و روشن بدهد و از ساحت مجهولات اخلاقي بن‌بست‌شكني و گره‌گشايي كند. دانشمندي كه راه تخلق به اخلاق الهي را به صورت نظري و علمي كشف كند و توان دفاع از معارف اخلاقي را به زبان گوياي علمي داشته باشد. بايد توجه داشت كه هر انسان راه يافته متخلقي الزاماً توان بيان علمي سرمايه‌هاي اخلاقي خود را ندارد. از اين رو براي پرورش پژوهشگران و عالمان اخلاق نياز به پيمودن مسير ويژه‌اي در كنار تربيت اخلاقي و معنوي آنها هستيم. پژوهشگر اخلاق علاوه بر آشنايي با ميراث اخلاقي و توان بهره‌گيري از آن بايد با علوم پيرااخلاقي[1] نيز آشنا باشد و از آنها در زايندگي دانش اخلاق بهره گيرد.
2.   مدرس اخلاق: گرچه مطلوب‌تر اين است كه محققان اخلاق هنر ارائه و انتقال يافته‌هاي علمي خويش را فراگيرند و خود به اين مهم بپردازند اما بي‌شك هر عالمي، معلم خوبي نيست. ممكن است كسي توان علمي بالايي داشته باشد و يك محقق برجسته براي ابهام‌زدايي و حل مسأله باشد اما در مقام آموختن نتواند موفق عمل كند. از اين رو علاوه بر پژوهشگران اخلاق كه دغدغه اصلي آنان پاسخ به ابهام‌ها و كشف افق‌هاي نوين است بايد كساني نيز باشند كه در ارائه مباحث اخلاقي و انتقال آن به جامعه علمي، مهارت‌هاي لازم را كسب كرده باشند و عمده زمان و توان خود را به اين مهم اختصاص دهند. مدرس اخلاق در صدد انتقال موثر آخرين يافته‌هاي نظري دانش اخلاق به حلقات تخصصي است و با توده مردم كاري ندارد. همچنين مخاطب اصلي مدرس، ذهن متعلم است و در وهله اول به جان او و عمل او نظري ندارد. يعني صرفاً ارتباط نظري با متعلم خود برقرار مي‌كند.[2]
3.   مروج يا مبلغ اخلاق: مروج اخلاق كسي است كه آموزه‌هاي عمومي‌تر دانش اخلاق را انتخاب كرده و متناسب با سطح توده مردم به غيرمتخصصان عرضه مي‌كند. مروج مي‌كوشد تا دستاوردهاي علم اخلاق را درك كند و از ميان آنان گزينشي حكيمانه داشته باشد و آن را به زبان مردم عادي ترجمه و روان‌سازي كند و در قالب‌هاي مؤثر و نافذ به آنان ارائه كند. دغدغه اصلي مروجان، توليد علم نيست. تربيت به معناي كامل آن نيز نيست بلكه نوعي آموزش عمومي در سطوح كاربردي و مورد ابتلاست. نويسندگان و توليدكنندگان آثار تأثيرگذار عمومي، در زمره مروجان و مبلغان اخلاق به شمار مي‌روند.
4.   مشاور اخلاق: مشاور اخلاق كسي است كه مشكلات اخلاقي تربيتي را بررسي مي‌كند و تلاش مي‌كند كه گزاره‌هاي كلان را در مصاديق خاص تطبيق و به صورت موردي پياده كند. مشاور اخلاق مرجع پاسخ‌گويي به مشكلات اشخاص و ارائه رهنمود متناسب به مُراجع است.
5.   مربي اخلاق: مربي اخلاق كسي است كه توان تربيت عملي انسان‌ها را داشته باشد و بتواند متربي خود را گام به گام در سلوك اخلاقي و معنوي راهنمايي، دست‌گيري و راهبري كند. مربي اخلاق در يك بازه زماني طولاني به صورت باليني با متربي خود ارتباط مستمر داشته، از موقعيت و شرايط او اطلاع دارد و نسخه عملي ويژه‌اي با تطبيق كليات علم اخلاق بر احوال شخصي او صادر مي‌كند. مربي اخلاق تنها در صدد پركردن ذهن متربي خود نيست بلكه مي‌خواهد يك تحول واقعي در وجود او ايجاد كند و او را براي انجام عمل اخلاقيِ بدون تكلف، انگيزه‌مند سازد و ارزش‌هاي اخلاقي را براي او دروني و پايدار سازد. مربي اخلاق كار مشاور اخلاق را كاملاً انجام مي‌دهد و علاوه بر آن متربي را در مسير تحول اخلاقي همراهي مي‌كند. هرجا كه بتواند خود مستقلا اقدام مي‌كند و هر جا كه نتواند بهترين كسان را براي اقدام موثر به متربي معرفي مي‌كند و او را به آنان ارجاع مي‌دهد. براي شناخت بيشتر ماهيت مربي در بخش‌هاي آينده به تفصيل بيشتري سخن مي‌گوييم.
از باب تنظير مي‌توان به نظام بهداشت، درمان و آموزش پزشكي اشاره كرد. در اين نظام نيز دست كم پنج تخصص وجود دارد. گروه اول دانشمندان پژوهشگر پزشكي در آزمايشگاه‌ها و مراكز تحقيقاتي به دنبال كشف داروهاي جديد يا آسان‌سازي مسير درمان تلاش مي‌كنند. اين پژوهشگران نوعاً با توده مردم سر و كار ندارند. گروه دوم مدرسان و اساتيد رشته پزشكي هستند كه در دانشگاه‌ها، آخرين يافته‌هاي آن پژوهشگران را به دانشجويان اين رشته يعني به حلقه متخصصان انتقال مي‌دهند. گروه سوم مروجان پزشكي هستند كه آموزش عمومي مسائل بهداشتي درماني را براي توده جامعه بر عهده دارند. گروه چهارم پزشكان‌اند كه پس از جذب و دريافت آموزه‌هاي تخصصي در معرض مراجعه بيماران قرار دارند و به صورت باليني احوال بيماران را رسيدگي مي‌كنند و آن آموزه‌هاي كلي را بر احوال جزئي آنان تطبيق مي‌دهند. پزشك خانواده نيز به وزان مربي اخلاق است كه با راهنمايي و همراهي، نظارت و ارزيابي و انگيزش‌ و دلداريِ مستمر، فرايند سلامت و درمان را در يك ارتباط طولاني تا نقطه نهايي دنبال مي‌كند. پزشك خانواده نه تنها در صدد رفع بيماري از افراد خانواده است، بلكه تلاش مي‌كند سطح بهداشت و سلامت را در آنها بالاتر برد.[3]
محمد عالم‌زاده نوري
 


[2] گويا عنوان استاد اخلاق بيشتر با اين شأن تناسب دارد و سزاوار است كه در اين نقش خاص استعمال شود، گرچه امروزه اين كلمه براي مربيان اخلاق بيشتر استفاده مي‌شود. در اين كتاب نيز كلمه استاد به معناي مربي به كار رفته است.
[3] به وزان اين مسؤوليت‌هاي مهم لازم است مراكز يا نهادهاي آموزشي تربيتي متعدد براي تربيت اين شخصيت‌ها و تأمين اين نيازها وجود داشته باشد و براي هر يك اهتمام شايسته‌اي صورت گيرد. تأمين هر يك از اهداف فوق لوازم و مقتضيات خاص خود را دارد و دوره‌هاي آموزشي عام خصوصاً با محدوديت زماني متعارف، ظرفيت و زمينه اين را ندارد كه تأمين‌كننده همه اهداف فوق باشد.
همچنين آثار و فراورده‌هاي اخلاقي-تربيتي را نيز مي‌توان در چند گروه رده‌بندي كرد كه هر يك لحن، شيوه و ويژگي خاص خود را دارا است؛ آثار تحقيقي كه در صدد شناسايي مجهولات و ابهام‌زدايي علمي از آن هستند، كتاب‌هاي درسي تخصصي، آثار ترويجي، تبليغي و فرهنگي كه به دنبال انتقال آموزه‌هاي موجود اخلاقي به توده جامعه هستند و آثار كاربردي‌ كه در صدد تأثيرگذاري اخلاقي تربيتي بر مخاطب و تحول انساني در او هستند. حضرت امام; در مقدمه كتاب شرح حديث جنود عقل و جهل به اين نياز اخير توجه ويژه كرده و مي‌فرمايند: «نويسنده را عقيده بر آن است كه مهم در علم اخلاق و شرح احاديث مربوطه يا تفسير آيات شريفه راجعه به آن، آن است كه نويسنده با ابشار و تنذير و موعظت و نصيحت و تذكر و يادآوري، هر يك از مقاصد خود را در نفوس جايگزين كند، و به عبارت ديگر، كتاب اخلاق موعظه كتبيه بايد باشد و خود معالجه كند دردها و عيب‌ها را، نه آن كه راه علاج را نشان دهد. ريشه‌هاي اخلاق را فهماندن و راه علاج نشان دادن، يك نفر را به مقصد نزديك نكند و يك قلب ظلماني را نور ندهد و يك خلق فاسد را اصلاح ننمايد. كتاب اخلاق آن است كه به مطالعة آن، نفس قاسي، نرم و غير مهذّب، مهذّب و ظلماني، نوراني شود و آن به آن است كه عالم در ضمن راهنمايي، راهبر و در ضمن ارائة علاج، معالج باشد و كتاب، خود دواي درد باشد، نه نسخة دوانما. طبيب روحاني، بايد كلامش حكم دوا داشته باشد، نه حكم نسخه و اين كتب مذكوره نسخه هستند نه دوا...» (شرح حديث جنود عقل و جهل، ص 13).
 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

مرکز اخلاق و تربیت اسلامی
مجری سایت : شرکت سیگما