diba

diba1
حجه الاسلام ديبا مدير گروه تربيت اخلاقي پرداختن به اخلاق اجتماعي يك ضرورت است. مصاحبه با مدير محترم گروه تربيت اخلاقي مركز اخلاق و تربيت

-          با سلام ، براي شروع ابتدا خودتان را معرفي بفرماييد.
بنده حسين ديبا هستم و در سال 1363 وارد حوزه علميه شدم وسابقه تحصيلي بنده علاوه بر حوزه و دروس خارج آيات عظام به مدرسه عالي تربيتي قضائي در رشته حقوق و مؤسسه امام صادق در رشته كلام مربوط مي شود و سطح چهار حوزه را نيز در همين اثنا دريافت نمودمو افتخار حضور به عنوان مدرس را نيز در حوزه دارم البته تاليفاتي هم در زمينه هاي هستي شناسي علم ، خاتميت ، برزخ و ديگر زمينه هاي اسلامي داشته ام.
-          در مورد مسئوليتتان بفرماييد . چه شد كه عهده دار اين سمت شديد؟
تقريبا از دو سال پيش بود كه بنده مسئول گروه تربيت اخلاقي شدم ؛ چندي بود كه مطالعات من در حوزه تربيت اخلاقي متمركز شده بود و دوستان هم لطف داشتند به بنده و پيشنهاد اين سمت رو به بنده دادند من هم به اين دليل كه احساس كردم هم توان اجرايي اين امر هست و هم مطالعات بنده هدفمند تر مي شود تصميم گرفتم كه عهده دار اين سمت بشوم .
-          راهبرد ها و كلان پروژه هاي گروه تربيت اخلاقي چگونه سازماندهي شده است ؟ امسال قرار است چه مقدار از اينها را جلو ببريد؟
گروه تربيت اخلاقي مركز اخلاق و تربيت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي از بدو تأسيس، هدف راهبردي مطالعات پژوهشي خود را متمركز بر بررسي فرايندهاي رشد اخلاقي بر اساس بهره‌گيري از مطالعات روانشناسي اخلاق و متون ديني كرده است. برنامه تحقيقي اين گروه آن است كه با مطالعه و بررسي دقيق و تطبيقي نظريات رشد اخلاقي در عرصه روانشناسي اخلاق به مهارت‌هاي علمي كافي در زمينه شناخت عوامل و شرائط لازم جهت تحقق رشد اخلاقي دست يافته تا بر اساس آن و بهره گرفتن از آموزه هاي ديني مدل تربيت اخلاقي مطلوب را ترسيم نمايد.
اين گروه در گام نخست با بررسي و مطالعه مهمترين نظريات رشد اخلاقي كه در قرن بيستم و در دهه گذشته شكل گرفته است در صدد است تا با استخراج نقاط قوت و ضعف هر يك از اين نظريات بر اساس شواهد تجربي و عقلي ارائه شده از سوي آنها بدون هرگونه پيش‌داوري و پيش فرض، نظام قابل قبولي از توصيف‌ها و توصيه‌هاي علمي و كاربردي در زمينه تربيت اخلاقي فراهم آورد. منابع مورد مطالعه در اين پژوهش، مهمترين و اصلي‌ترين منابع روانشناسي رشد اخلاقي است كه شامل تمامي كتب و مقالات معتبر جهاني در اين زمينه مي‌باشد.
مطالعات گروهي در عرصه فوق تاكنون شامل بررسي ديدگاه‌هاي رشد اخلاقي در مكاتب روانكاوي، ساختاري- شناختي، رفتارگرايي، عاطفه‌گرائي شده است وتا كنون بخشهايي از محورهاي اصلي اين ديدگاه‌ها در مورد هر يك از ابعاد سه گانه : شناختي، هيجاني و رفتاري انسان در زمينه رشد اخلاقي استخراج شده است.
بديهي است با استخراج اين محورها دو امر مهم و اساسي مذكور يعني نخست توصيف چگونگي تحقق رشد اخلاقي در مراحل سني مختلف و نيز شناسايي راههاي تحقق سريع و كامل اهداف اخلاقي از طريق تربيت اخلاقي قابل قبول تحقق مي‌يابد.
در گام بعدي با بررسي تطبيقي نتايج حاصل شده در بررسي مكاتب و نظريات رشد اخلاقي با ديدگاه‌هاي ديني در مورد رشد و تربيت اخلاقي مهمترين راهكارهاي تربيت اخلاقي استخراج خواهد گرديد.
-          شما يك پروژه ديگر هم با نام انگيزش اخلاقي داريد در مورد آن براي مخاطبان ما بگوييد.
 با توجه به اين كه انسان داراي ساحتهاي سه‌گانه 1ـ شناختي، 2ـ هيجاني- عاطفي 3ـ رفتاري است. تعيين و اولويت‌بندي ميزان تأثير اين ساحت‌ها در تربيت اخلاقي اهميت فراواني دارد. در اين ميان انگيزش اخلاقي كه عمدتا به لاية هيجاني و عاطفي بروز رفتارهاي اخلاقي آدمي مي‌پردازد، اهميتي دوچندان دارد. با طرح مبحث انگيزش اخلاقي در يك نگاه تطبيقي ميان آراء روان‌شناسان معاصر و آموزه‌هاي ديني به اين پرسشها پاسخ داده ميشود:
چه چيزي در ما ايجاد انگيزش مي‌كند كه اخلاقي باشيم يا اخلاقي عمل كنيم؟ منابع و موانع اين انگيزش‌ها چيست؟ سلسله مراتب منابع انگيزشي انسان چگونه است؟ چرا برخي براي اخلاقي عمل كردن انگيزة بيشتري دارند؟ مكانيسم انگيزه يافتن و حفظ انگيزه براي رفتار اخلاقي از چه قوانيني تبعيت مي‌كند و ريزش يا فرسايش انگيزش چگونه رخ مي‌دهد؟ تأثير و تأثر دوسويه ساحت‌هاي شناختي و رفتاري با ساحت عاطفي هيجاني در شكل‌دهي به انگيزش چگونه است؟ اين پرسشها از اساسي‌ترين مسائل در روان‌شناسي اخلاق است. بدون داشتن پاسخ‌هايي شفاف و صريح به اين پرسشها نمي‌توان مدلي براي تربيت اخلاقي ارائه كرد.
يكي از اساسي‌ترين عوامل تأثيرگذار كه در زيربناي هر حوزه‌اي از تحول و رشد اخلاقي قرار دارد، مسأله «اتخاذ ديدگاه ديگري» (perspective taking) است. از اين مفهوم گاه نيز به «نقش‌گيري» (Role taking) تعبير مي‌شود. در حقيقت مي‌توان گفت آنچه كه به عنوان قانون طلايي اخلاق شمرده شده، زيربنايي شناختي دارد كه يكي از مهم‌ترين مؤلفه‌هاي آن، توجه به انتظارات و موقعيت‌هاي ديگر انسان‌ها در تعامل و مواجهه با آنان است كه تقويت اين بعد مي‌تواند در كنار ساير جنبه‌هاي رشد اخلاقي تأثير به‌سزايي در تعالي اخلاق اجتماعي داشته باشد.
اتخاذ ديدگاه ديگري خود يك توانايي است كه شيوه‌هاي رشد آن به لحاظ شناختي، انگيزشي و عاطفي مباحث فراواني را در روانشناسي رشد اخلاقي بر‌انگيخته است. تقويت اين عنصر با دو حوزه: نخست برداشت از روابط (conceptions of relation) و ديگري برداشت از اشخاص (conceptions of persons) مرتبط است و نهايتاً منجر به رهايي متربي از تسلط خود محوري مي‌شود كه اين مهم همانطور كه اشاره شد خود منجر به تحول اخلاقي در مسير رشد مي‌شود.
 
-          برنامه در اين دو ساله چه بوده است ؟ منظورم بيشتر اين است كه نوعا روي تك نگاريها تمركز داشته ايد يا به صورت متمركز يك موضوع كار مي كنيد؟
ما تقريبا دو سال است كه گروه را راه اندازي كرده ايم و عمدتا روي بحث روان شناسي اخلاق متمركز هستيم و دوستان هم آقايان بوسليكي و مرادي و فصيحي هر كدام بخشي از كار را به عهده گرفته اند و مشغول تحقيق و تتبع در اين زمينه هستند و بنده هم در خدمتشان هستم و نظارت روي كل كار را به عهده دارم .
-          در مورد موضوع مورد تتبعتان ؛ نوع آوري اين كار چيست؟
اصل كار كار نويي است . چون بررسي تطبيقي مباحث روان شناسي اخلاق با مكتب اسلام قبلا كار نشده بدينگونه كه ما يك تتبعي داشته باشيم روي مكاتب روان شناسي اخلاق و تطبيق انها با آموزه ها ديني و گزاره هاي ديني ؛ خود اين كار تطبيقي يك كار نويي است . اما اينكه نتيجه اين كار چه نوآوريي را خواهد داشت اين را بايد منتظر بود و ديد كه چه خواهد شد
-          شما در اين تطبيق ابتدا يك نظريه مستقل از اسلام را در اين عرصه استخراج كرده ايد و سپس به تطبيق پرداخته ايد يا روش ديگري را براي اين امر تخصيص داده ايد ؟
اينكه آيا ما در نظام ديني و تربيت اخلاقي اسلام نظام منسجمي را ترتيب داده باشيم  بايد عرض كنم مانند همه شاخه هاي علوم ديني ما هم نظام سازي نكرديم يعني همانطور كه در اقتصاد و حقوق و .. در اسلام نظام سازي نكرديم درباره موضع مورد مطالعه ما نيز نه قبلا چنين كاري صورت گرفته و نه فعلا مقدماتش مهياست و اين هم كه داريم سخن از تطبيق به ميان مي آوريم اين نظام تطبيقي وقتي بايد اتفاق بيفتد كه آن نظام استخراج بشود اما ما چون رسيدن به آن نظام منسجم تربيت اخلاقي به اين زودي ها امكان پذير نيست بيشتر منظورمان همان ظواهري هست كه به صورت خام و نظام نايافته به شكل گزاره هاي اخلاقي وجود دارد كه قابل برداشت هست ؛ همين را مي خواهيم يك مقايسه اي بكنيم با توصيه هاي تربيت اخلاقي در روان شناسي اخلاق . طبيعتا ان نظام تطبيقي دقيق بعد از تدوين نظام تربيتي اخلاق از ديد گاه اسلام اتفاق مي افتد كه به نظر مي رسد كه تدوين نظام مبتني بر نظام تربيتي اسلام هم يك مقداري مبتني باشد بر بهره گيري از آن نگاه تطبيقي كه به صورت اجمالي در مرحله قبل اتفاق مي افتد . يعني اگر ما معتقد به اين باشيم كه براي تبيين نظام هاي ديني ما نياز مند به اين هستيم كه از دانش روز بهره بگيريم يعني ما اگر بخواهيم اقتصاد را از منظر اسلام ترسيم كنيم از علم اقتصاد كه به عنوان يك علم بشري هست همينطور هم در نظام تربيتي اسلام بايد ازتجربه هاي بشري از تربيت اخلاقي كه يك قسمت عمده ان بحث رشد اخلاق هست بايد استفاده كنيم تا ان نظام تربيتي اخلاق اسلام به شكل جامع و منسجم استخراج كنيم لذا اين بحث تطبيقي يك جنبه مقدمي دارد براي ان نظام تربيتي جامع اسلام ؛ بعد كه ان تبيين شد بعد از آن يك نگاه تطبيقي جامع مي تواند صورت بگيرد
-          فرموديد كه در حال حاضر نظام و به دنباله آن روشي كه گوياي نگاه اسلام به اين موضوع باشد را در اختيار نداريد ؛سوال بنده اين است كه  روش روان شناسي اخلاق را كه طبيعتا مبنا و در دنباله روش آن غربي هست پذيرفتيد يا خير؟
در دانش روان شناسي رشد اخلاق بخشي از آن بحث هاي روشي است ؛ حالا بلحاظ روشي اينكه ما روش چينش نظام تربيت اخلاقي را بر اساس آن چيزي كه الان در غرب مرسوم است ، پذيرفتيم يا خير به نظر مي رسد بخش بسيار زيادي از آن راهي كه ما بايد طي كنيم دقيقا منطبق بر همان راهيست كه آن ها طي كرده اند يعني بر اساس تجربه و سهمي از كار بر اساس مشاهدات عيني است اما خوب تمام بحث اين نيست يعني آن جايي كه ما از آنها جدا مي شويم آنجايي است كه به نظر ايشان روش دريافت ها  منحصر در بررسي عيني پديده هاي خارجي است و از نظر ما نيست چرا كه منابع معرفتي ما منحصر در حس و تجربه نيست و منابع وحياني هم هست لذا روش انها رابه عنوان يك روش مطلوب مي پذيريم منتها ما مي گوييم همه آنجه بايد باشد را تشكيل نمي دهد اما بلحاظ محتوا هم چيزي نيست كه ما بگوييم آنرا مي پذيريم يا نمي پذيريم .
-          يكي از مباحثي كه در تحقيقات اسنادي تا حدود زيادي اثر خود را در نتيجه نشان بدهد نگاه ايده آل گرايانه و واقع گرايانه به موضوع مورد مطالعه است ؛ شما ايده آل به بحث نگاه كرده ايد يا با واقعيت گرايي ؟
شايد يكي از مسايلي به ما ضرر زده همين بحث ايده آل گراييست و من بيشتر واقع گرايي را مي پسندم .چرا كه اينكه ما يك قله اي را براي هدف در نظر گرفتيم بدون اينكه زمينه ها را فراهم كنيم اين در حقيقت رويا پروريست و ايده ال گرايي به اين معنا تاخير در هدف با رويا پردازيست اما اينكه هدفي را در نظر بگيريم و برنامه ريزي براي رسيدن با آن بكنيم اين ايده آل گرايي مورد قبول است.پس به نوعي ما ايده آل گرا هستيم و به نوعي هم واقع گرا .
-          مخاطب شما چه كساني هستند ؟مخاطب هدف شما را چه قشري تشكيل مي دهد؟
مخاطب هدف ما عام است يعني هم مي تواند براي مهندسي كلان جامعه مفيد باشد و هم براي خانواده و هم براي اولياي مدرسه وكلا خصلت بحث هاي روان شناسي اخلاق عموميت دارد ؛ توصيه هاي دارد براي خانوده ، توصيه هايي دارد براي مربيان ، توصيه هايي دارد براي جامعه و توصيه هايي دارد براي متوليان جامعه.
-          ببينيد ما يك مرز بنديي داريم در مباحث غربي كه در مورد مسايل بين اجتماع و فرد مرز بندي مي كنند و براي مباحث حد و حدود قائل مي شوند ؛ نگاه شما به اخلاق فردي است يا اجتماعي ؟در موضوع بحثتان چطور؟
-           
نگاه ما هم فرديست و هم اجتماعي . يعني هم شامل فرد مي شود و هم اجتماع البته چون بحث ما بحث روان شناسي اخلاق است وجهه بحث موارد اجتماعي است ولي ثمراتش در موارد فردي هم ظاهر مي شود انها روان شناسي اخلاق را به داعيه ساماندهي اخلاق اجتماعي راه اندازي كردند و شكل دادند اما فوايد بحث هاي روان شناسي اخلاق در موضوعاتي كه جنبه فردي دارد هم مشخص مي شود.
خلاصه كنم ما نگاهمان در گروه تربيت اخلاقي تنها جنبه اجتماعي ان نيست اما بحث فعلي ما و موضوع مورد بحث ما در حال حاضر داراي سبقه اجتماعيست و البته عرض شد كه ثمرات ان در اخلاق فردي ظاهر مي شود
-          نكته آخري كه فكر مي كنيد ناگفته مانده در خدمتتان هستيم .
به نظر مي رسد كه اگر ما بخواهيم در بحث تربيت اخلاق ديني كامياب بشويم نمي توانيم صرف نظر كنيم از تجربياتي كه كسب شده در زمينه تربيت اخلاقي و نگاه تعصب آميزي داشته باشم و بگوييم چيز مفيدي وجود ندارد در اين مباحث.چنانكه در بعضي مباحث هم از ما موفق تر بودند .لذا با يك نگاه مقايسه اي مي توانيم ببينيم كه مزيت نسبي آن كشورهايي كه به ضرورت پرداخت به اخلاق اجتماعي رسيده اند مشخص شده است و ناكامي خودمان در بعض موارد .
چون مسلمانيم چون جامعه ما جامعه ايست كه محب اهل بيت است محب اسلام است همين ها را كافي مي دانيم براي تعالي اخلاقي اما امار ها و واقعيت عيني نشان مي دهد كه ما رشد اخلاقي نداريم بلكه رو به نقصان اخلاقي هستيم مثلا اينكه بعضا شهر هاي مذهبي ما پيشگام در بعضي موارد خلاف و جرم و جنايت است.
-          در پايان از وقتي كه در اختيار ما گذاشتيد تقدير و تشكر مي كنم.
 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

مرکز اخلاق و تربیت اسلامی
مجری سایت : شرکت سیگما