به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، نشست «کلام در مدرسه لکهنو؛ ریشهها و اندیشهها» امروز ۲۴ بهمن در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
در این نشست حجتالاسلام و المسلمین مهدی اسفندیاری؛ پژوهشگر حوزه امامت سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
در سال ۱۲۰۰ آغاز فعالیتهای علمی و انقلاب در مدرسه لکهنو با تلاش علامه سید دلدار علی نقوی نصیرآبادی هندی غفران مآب آغاز شد. مدرسه لکهنو حلقه وصل ایران و شبه قاره است و داد و ستدهای فراوانی میان آنها بوده و مهاجرتهای زیادی میان آنها صورت گرفته است. اگر بخواهیم خاستگاهپژوهی داشته باشیم که چرا عبقات الانوار نوشته میشود، این امر به روش تربیت محروم غفران مآب برمیگردد. روش تربیت ایشان باید به دقت بررسی شود که چطور میشود یک نفر در لکهنو یک پایگاه قویم در فقه و اصول و کلام ایجاد میکند. اگر شخصیت غفران مآب را تحلیل کنیم شخصیتی است از ابتدا که وارد فضای تربیت میشود شبه قاره را رصد میکند. ایشان با اخباریها، صوفیها و مکتب سلفی تندرو دهلی مواجه داشته و با آنها مقابله میکرد.
در این بین واقعه مهمی که اتفاق میافتد بحث نگارش کتاب تحفه اثنی عشریه است. تحفه اثنی عشریه دهلوی اثر مهمی است که ۱۲ باب دارد و در این ۱۲ باب از همان باب اول ذم شیعه دارد و عقاید شیعه را تخریب میکند و در باب هفتم که امامت است حسابی گرد و خاک کرده است. چاپ تحفه زحمات زیادی برای شیعه و مسلمانان به وجود آورد. لذا آنچه دهلوی انجام داد فقط ذم شیعه نبود بلکه باورهای اصیل اسلامی را تخریب کرد و ما به عنوان کتاب تفرقهانگیز از آن یاد میکنیم. این کتاب به فارسی چاپ شد ولی بعدش تعریب شد و معربش توسط آلوسی تلخیص شد و امروز هم در اختیارشان هست و جزء مهمترین کتابهای جوامع سلفی است.
انگیزه دهلوی از نوشتن «تحفه» چه بود؟
دهلوی در مقدمه تحفه اثنی عشریه ادعاهایی مطرح میکند و میگوید میخواهم حقایق مذهب شیعه را بیان کنم. انگیزه او از نوشتن این کتاب چه بوده است؟ میگوید امروز که ما اینجا نشستیم تشیع به همه خانهها نفوذ کرده است. پس دهلوی سبب نگارش کتاب را این مینویسد که شیعه به خانه اهل سنت نفوذ کرده؛ یعنی در آن زمان مرحوم غفران مآب توفیق خوبی داشته است. دهلوی در ادامه توضیح میدهد من قول میدهم جدال احسن کنم یعنی نکات شیعه را از خودشان نقل کنم و همچنین مقید باشم در تحلیلهایم انصاف را رعایت کنم اما هر کس به کتاب ایشان مراجعه کند درمییابد پر از افتراء و تهمت و دروغ است. به عنوان مثال ایشان در فصلی از کتاب، افکار اسماعیلیه را نقل میکند و به شیعه نسبت میدهد.
پس علامه میرحامد حسین در فضایی تربیت میشود که غفران مآب ایجاد کرده بود و باید جبهه واحدی علیه تحفه شکل میگرفت. چرا علامه میرحامد حسین، صاحب عبقات الانوار با اینکه توانمندی داشت کل کتاب را نقد کند به نقد باب هفتم تحفه پرداخت؟ چون در این فصل به مسئله امامت پرداخته شده است و امامت مسئله محوری است. نکته بعد این است چه بسا مرحوم میرحامد حسین ردیههایی که پیش از ایشان درباره تحفه نوشته شده بود را کافی میدانست.
باید مرحوم صاحب عبقات را به عنوان صاحب مکتب بدانیم. در حالی که غفران مآب مدرسه لکهنو را ایجاد کرد ولی علامه میرحامد حسین دارای مکتب بود. ایشان کار تخصصی و بنیادین انجام داد به همین خاطر عمده وقت خود را صرف عبقات کرد. ایشان در یکی از نامهها زندگی خود را به سه بخش تقسیم میکند؛ یک بخش زمان فتنه که مشکلاتی برای ایشان پیش میآید و صاحب عبقات دچار انفعال میشود. بعد دوران طلایی زندگی ایشان شروع میشود و به تحصیل و مطالعه میپردازد. در قسمت سوم صاحب عبقات با همه عظمت و قدرتش وارد میشود و عبقات شگفتآفرین میشود.
تلاش خستگی ناپذیر در جمعآوری منابع
این بزرگوار برای اینکه بتواند در بخش سوم زندگی خودش مطمئن باشد که وقتش است که بنشیند و عبقات را بنویسد یک سفر حج با برادرش میرود و ایشان بین دو حمله به بقیع در مدینه حضور داشته است. ایشان در این سفر وقت عمدهای میگذراند تا نکات نقص کتابخانه ناصریه را پوشش دهند. دستاورد اول کتابخانه ناصریه از پدرشان به ایشان رسیده است و کتابهایی که از ایشان مانده نشاندهنده عمق اطلاعات ایشان از منابع است و کتابخانه ایشان در زمان خودش بزرگترین کتابخانه شخصی دنیا به حساب میآمده. صاحب عبقات تلاش بسیاری در به دست آوردن نسخهها میکرد و خود علامه، کتابها را استنساخ میکرده و آنقدر نوشت که دستانش در پایان عمر از کار افتاد و اساسا صاحب عبقات با برادرش این عهد را داشتند که تا میتوانند منابع را جمع کنند؛ اگر میتوانند بخرند، اگر میتوانند امانت بگیرند، اگر میتوانند استنساخ کنند.
مرحوم صاحب عبقات نقل میکند وقتی طوافم تمام شد به کتابخانه مکه رفتم ولی سیل آمده بود و بخشهایی از کتابها از بین رفته بود. با این حال ایشان برخی کتابها را استنساخ میکنند و به هند میآورند و به کتابخانه خودشان اضافه میکنند. ایشان پس از کتابخانه مکه، به کتابخانههای دیگر میروند. نقل است در پی کتابی بوده است و یک نفر را پیدا میکند که این کتاب را دارد. ایشان به خانه او میرود و به عنوان خدمتکار در آن خانه، روزها کار میکرده و شبها آن کتاب را استنساخ میکرده.
آنچه درباره زندگی صاحب عبقات حقیقت دارد این است که علامه ۶۰ سال عمر کرد و شما در نوشتههایش سه بخش زندگی ایشان را میبینید منتهی در بخش انفعال، علامه بیکار نیست و کارهای زیادی میکند ولی دوست داشته کاری در حد عبقات انجام دهد. زندگی ایشان پر از اتفاقات بوده که میتوان بر اساس آنها کتابهایی نوشت. جهادی که ایشان انجام داده یک وجه از شخصیت ایشان است که موجب شد صاحب عبقات نقطه عطف باشد. از نظر شخصیتی یک لحظه از مرام خود پا پس نمیکشد و همه چیز را فدا میکند. در پایان عمر که دستانش از کار افتاد دستور میداد نسخهها را روی سینه او بگذارند تا کتاب را مطالعه کند. لذا در اثر این کار سینهشان زخم میشود و وقتی غسال میخواست او را غسل دهد مشاهده میکند روی سینه او پینه بسته بود. با این حال وقتی ایشان میخواست از دنیا برود گریه میکرد و میفرمود از امیرالمومنین(ع) خجالت میکشم، اگر حضرت بالای سر من بیایند چه جوابی به ایشان بدهم. شخصیت ایشان مظلوم و غریب است و هنوز آثار ایشان به صورت مجموعه منتشر نشده است.