سخنراني كاشف الغطاء براي جلوگيري از عادات ناپسند:
در نجف ، كربلا و ساير شهرها و روستاها و روستاهاي عراق عوام الناس عادت كرده بودند در دهه اول ربيع الاول با جار و جنجال فراوان طبل و دهل مي زدند ، به گونه اي كه صداي گوشخراش آن شبيه صداي توپ و تفنگ در كوچه و خيابان به گوش مي رسيد و براي اين عمل عمدتاً صحن شريف و قبور علما و صحن حضرت اميرالمومنين (ع) را بر مي گزيدند .
در روز نهم ربيع اراذل و اوباش گمان مي كردند انجام هر منكري در اماكن مذكور جايز است ، حتي به هيمن منظور هر گونه آزار و اذيت و اهانتي را نسبت به طلاب و اهل علم و محصلين مدارس روا مي دانستند . اين عمل زشت سال ادامه داشت . زنان ، مردان و كودكان همگي بدان عمل مي كردند ، و اهل علم و محصلين هم قدرت مخالفت با آن را نداشتند .
كاشف الغطاء خود را در پيشگاه الهي مسئول ديد و آن جا كه اين بلا فراگير شده بود و موضوع كاملاً اهميت داشت ، لذا ايشان تصميم گرفتند با بعضي از بزرگان و افراد خيرانديش براي ممانعت از آن اقدامي موثر به عمل آورند به همين منظور آن ها را دعوت كردند و چنين گفتند :
دير زماني است اين عادت زشت در بين اراذل و اوباش رخنه كرده و ريشه كن كردن آن امر محال به نظر مي رسد. بيم آن مي رود اگر شما هم به منبر رويد در همان حال باز آنها با نواختن طبل و دهل مانع ايراد سخنراني شوند كه در اين صورت فاجعه عظيم تر است .
كاشف الغطاء ادامه داد :
من با توكل بر خداي متعال در اين راه فداكاري مي كنم ، اگر موفق شوم خداوند را به شكرانه چنين منتي كه بر من نهاده ، سپاس مي گويم ولي در صورت عدم موفقيت مسئوليتي بر عهده نخواهم داشت. من اعلام مي كنم عصر امروز سوم ربيع الاول در صحن شريف منبر خواهم رفت .
در صحن شريف اراذل و اوباش همچنان سرگرم طبل و دهل كوفتن بودند ، به طوري كه از شدت سر و صدا خانه ها و صحن شريف مثل زماني كه از صاعقه و رعد و برق به لرزه بيفتند ، تكان مي خوردند . صحن شريف مملو از جمعيت بود و تقريباً از همه طبقات در ميان آنان ديده مي شود . كاشف الغطاء با بياني رسا خطبه اي ايراد كرد و همگان را از خطر اين اعمال و حرمت آن آگاه كردند و به اين ترتيب ريشه اين عادت زشت و ناپسند را از بيخ و بن برانداختند ، به طوري كه هيچ اثري از آن باقي نماند .