شيخ زين الدين بن نورالدين علي بن احمد (۹۶۵-۹۱۱ق) نام بردار به «شهيد ثاني» از انديشمندان قرن دهم هجري است كه در جبل عامل لبنان چشم به جهان گشود. شهرت علمي او در وهله نخست به فقاهت، آموختهها، آثار مهم و پر ثمر فقهي وي بر ميگردد. او به حق انديشمند خبير و چيره دست فقه بود كه افزون بر فقه شيعي، دانش احكام و روش استنباط آن از نظرگاه مذاهب چهارگانه اهل سنّت را نيز ميدانست و در نزد استادان بزرگ دانش فقه از مذاهب حنبلي، مالكي، شافعي و حنفي تلمّذ كرده و كتابهاي گرانسنگ و معتبري را تاليف نمود كه همچون «الروضه البهيه في شرح اللمعه الدمشقيه» و «مسالك الافهام في شرح شرايع الاحكام» را در فقه نگاشت كه سالها در شمار متون درسي حوزههاي علميه و منابع فقه شيعي بوده و هيچ فقيه و مجتهدي خود را از آنها بي نياز نميديده است. اين همه سبب گرديده است تا وي به عنوان فقيه فرزانه و كم بديل شناخته شود و ساير دانشها و تخصّصهاي او تحت الشعاع فقاهت و توانمنديهاي فقهي وي قرارگيرد، حال آنكه شهيد به دانشهاي گوناگون ديگري چون اصول، حديث، كلام، معاني، بيان، عروض، منطق و ساير علوم عقلي، نقلي و ديني آشنا و در برخي از اين علوم، داراي اثر و تأليف بود.
قرآن آموزي شهيد
شيخ از همان كودكي در خانه و نزد پدر خود «شيخ نور الدين» به تعليم و آموختن قرآن پرداخت و نُه ساله بود كه تمام قرآن را فرا گرفت. در نسخهاي خطي كه شهيد از زندگي خويش بر جاي نهاده، گفته است:
«من در روز سه شنبه سيزدهم شوال سال نهصد و يازده هجري به دنيا آمدم. يادم نيست كه در چه سني به آموزش قرآن پرداختم، اما نه ساله بودم كه قرآن را به پايان بردم.»
دانش پژوهي تفسيري شهيد
منابع تاريخي نشان نميدهد شيخ در مدت اقامت در زادگاه خود زياده بر فراگيري و خواندن متن قرآن، از علوم و تفسير قرآن نيز چيزي آموخته باشد، بلكه دستاوردها و تحصيلات تفسيري و علوم قرآني شهيد، به سفرهاي علمي و دانشپژوهي وي به شهرهايي چون دمشق و مصر آن زمان بر ميگردد.
اهتمام شهيد به علم قرائت
از جمله نكتههاي در خور درنگ و تأمل در شيوه دانش پژوهي تفسيري شهيد ثاني، اهتمام افزون وي به علم قرائت است كه نزد چندين استاد و در هر دو زمان دانش پژوهي در دمشق و مصر، درس قرائت قرآن به روايتهاي گوناگون را فرا گرفت و چنان كه يادآور شديم، كتاب «الشاطبيه في علم القرائه» را دو بار و نزد دو استاد شامي و مصري خواند. در پاسخ اين رويكرد برخي گفتهاند يكي از عالمان سنّي مذهب به نام شيخ داوود انطاكي طبيب، به شهيد در نماز اقتدا كرد و پس از فراغ، مدعي شد قرائت را بهتر از شهيد ميداند. چون شهيد اين را شنيد، بر آن شد تا دانش قرائت را به حد اعلاي آن فرا گيرد. گذشته از صحت و سقم اين رويداد، گمان ميرود عوامل خرد پذير ديگري بتوان براي اين رويكرد سراغ گرفت.
الف) مكانت علم قرائت در زمان شهيد
نخستين عاملي كه براي رويكرد و اهتمام شهيد به علم قرائت ميتوان بر شمرد، اين است كه در هر زمان و بر اساس شرايط و مقتضيات برآمده از نيازهاي فكري، فرهنگي، دانش و يا موضوعي خاص از مسائل و مباحث ديني، اهميت ويژه مييابد و نگاه عالمان زمان را به خود معطوف ميدارد
ب)كاربرد علم قرائت در تفسير
در تبيين و رهيافت به دومين عامل قرائت آموزي شهيد، به نقش اثر گذار و كاربردي دانش قرائت در فهم و تفسير كلام وحياني خداوند ميتوان اشاره داشت، چه اينكه «قرائت» در لغت به معناي خواندن و تلفظ كلمات و در اصطلاح، تلفظ كردن الفاظ قرآن كريم به همان شيوهاي است كه رسول خدا(ص)از منبع وحياني فرا گرفته و تلفظ كرده است. رهيافت به چنين منظوري، پيدايي دانشي به نام علم قرائـت را برتافته است.
اشعار قرآني شهيد ثاني
در آثار علمي شهيد، اشعاري نيز بر جاي مانده كه نمايانگر قريحه شعري وي است. از جمله اين اشعار، شعري است كه وي در ضمن آن، به يك آيه از قرآن درباره مسئله كلامي «جبر و اختيار» استدلال كرده است:
«لقد جاء في القرآن آيه محُكمه تدمر آيات الضلال ومن يجبر
و تخبر أن الاختيار لنا (فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُر)
«در قرآن آيتي است محكم كه نابود كننده جبر و دلايل گمراهگر جبريان است و خبر ميدهد كه براي ما انسانهاست اختيار [و آن آيه اين است] «هركس ميخواهد ايمان آورد و هر كه خواهد راه كفر در پيش بگيرد.»