مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمين موسويان
استقرار حكومت اسلامي انديشه والاي شهيدين بود
از حضرت حجة الاسلام والمسلمين سيد محمدرضا موسويان، نويسنده كتاب «انديشه سياسي شهيد ثاني» و عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد چمران اهواز دعوت كرديم، تا ما را بيشتر با آثار و انديشههاي فقهي شهيد اول و ثاني آشنا كنند.
ـ چه عاملي سبب علاقمندي شما به پژوهش دربارۀ آثار و شخصيت شهيدين شد؟
دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، در سال 1373 به پژوهش درباره انديشه سياسي انديشمندان اسلامي اقدام كرد و واحدي با عنوان واحد انديشه سياسي تأسيس شد و كارشناسان ارشد رشته سياسي، طلبه براي انجام اين پروژه جذب شدند. بنده نيز با توجه به علائق خودم نگاه فقهي انديشمندان را انتخاب كردم و چون دروس حوزوي بر مبناي شرح لمعه بود، بنده اول اين كار را انتخاب كردم.
ـ حكم فقيه جامع الشرايط عصر غيبت در نظر شهيد اول چه جا يگاهي دارد؟
شهيد اول با اشاره به اين كه دستور امام لازم التبيعه است و بعد از امام نايب خاص امام همين جايگاه را دارد معتقد است: حكم فقيه جامع الشرايط عصر غيبت، مانند نايب خاص است و استدلالشان اين است كه كليد اين مطلب در رعايت مصالح عمومي مسلمين است. اين مصالح بايد هميشه حفظ شود و متصدي اين امر فقهاي جامع الشرايط هستند.
ـ شرايط ولي فقيه در عصر غيبت چيست؟
از نظر شهيد اول شرايط كلي، ايمان، علم و عدالت است، ايمان به معناي شيعي بودن فقيه است. ايشان علم را شرط ديگر ولي فقيه مطرح ميكند، زيرا هر چه علم ولي فقيه بيشتر باشد حكمش نزديك تر به حكم امام خواهد بود. شرط عدالت هم از اين روست كه عدالت مانع از ورود اميال شخصي در حكم خداوند ميشود. بنابراين اگر احساس شود كه اگر فقيهي عادل نباشد خود به خود منعزل ميشود. نكته ديگر اين است كه چگونه فقها و شهيد اول بر روي علم و عدالت تأكيد كردند، ولي درباره توان مديريتي فقيه بحثي نكردند؟ به نظر ميآيد كه شهيد اول اين امر را يك امر مسلم دانسته است يا آن را در ضمن شرط كمال مطرح ميكند.
ـ مردم در برابر فقيه عصر غيبت چه وظيفه اي دارند؟
وظيفه مهم مردم تبعيت از اوست. آنان بايد نظام سياسي او را تقويت كنند به گونه اي كه مانع غلبه و سلطه حاكم جور بر او شوند. اگر اين آمادگي در مردم ايجاد شود زمينه حكومت فقيه را فراهم ميآورد.
ـ ارتباط مصالح عمومي با ولايت فقيه از نگاه شهيد اول چيست؟
شهيد اول معتقد است: اساساً آمدن حاكمان بر اساس مصالح عمومي است. استقرار حاكم به خاطر استيفاي مصالح عمومي جامعه است.
ـ از منظر شهيد اول آيا امام و رهبري ميتواند به دلخواه خود حاكمي را عزل كند، چرا؟
امام معصوم است و كاري را به دلخواه انجام نميدهد. اگر تصور كرديم دو حاكم مساوي بودند، آيا رهبر و امام ميتواند او را عزل كند و فرد مساوي را نصب كند؟ شهيد اول ميگويد: دليلتان چيست؟ اگر دليلي وجود دارد ميتواند، ولي اگر دليلي ندارد ترجيح بلامرجح و قبيح است.
ـ جاي گاه عدول مسلمانان در واگذاري مسئوليتها چيست؟
در صورتي كه دسترسي به ولي فقيه يا امام معصوم ممكن نبود، شهيد اول معتقد است: مسلمانان عادل اين وظيفه را دارند كه سرپرستي امور مسلمين را بر عهده بگيرند. از آن جا كه اين افراد عادل اند عدالتشان مانع از اين ميشود كه به ميل شخصي خودشان عمل كنند. التبه طبيعتاً آنان صلاحيت تصدي مقام قضاوت را ندارند، چون قضاوت علم ميخواهد كه اينها ندارند.
ـ علل امتناع شهيد ثاني از مسافرت به ايران علي رغم دعوت شاه طهماسب و محقق كركي چيست؟
به نظر ميآيد كه شهيد ثاني نيازهاي آن جامعه را ميديده است و ماندن در جبل عامل و هدايت شيعيان و اهل سنت را مهمتر ميدانستند. بعضي از علما ميگويند كه شهيد ثاني علاقه اي به حضور در دربار صفوي نداشته است و سختي كار و زهد را ترجيح داد.
ـ ضرورت فراگيري دانش فقه در نظر شهيد ثاني چيست؟
شهيد ثاني ميگويد كه فراگيري دانش فقه واجب كفايي است. هر كس زندگي دين مدارانه داشته باشد بايد فقه را بداند. بر خلاف امروز كه فقه تخصصي شده است. شهيد ثاني ميگويد: بايد همه فقه بلد باشند، اگر فقه بداني ميتواني تاجر و كارمند و بازاري خوبي باشي. اگر كسي نداند از ميان علوم مختلف كدام مقدم است، علم فقه از همه برتر است، چون دانش دين است و فوائد دنيوي و اخروي دارد. جامعه سالم در سايه فرهنگ ديني شكل ميگيرد.
ـ جاي گاه علم فقه در نظر وي چگونه تبيين ميشود؟
علم فقه موجب برپايي رسالت پيامبران است. پيامبر رسالت دارد تا دين را به همه برساند و زندگي دنيا و آخرت را بر اساس دين تنظيم كند. با به كار بستن دانش فقه هم درون انسان پاك ميشود و هم اوضاع بيروني منظم ميگردد.
ـ قاعده لطف و امامت از ديدگاه شهيد ثاني چگونه تبيين ميشود؟
شهيد ثاني ميگويد: خداوند حكيم است و به مقتضاي حكمتش نميتواند مردم را رها كند و بايد امامي را براي مردم تعيين كند تا در سايه تدبير امام از معاصي دور و به سوي خداوند ترغيب شوند تا جامعه، سعادتمند شود.
ـ مسائل سياسي عبادي در نظر وي چه مواردي است؟
شهيد ثاني در بخش فروع فقهي ميگويد: بايد ديد غايت و جهت فروع فقهي چيست؟ يكسري از فروعات، غايات عبادي و ديگر غايات سياسي دارند و آخر اين كه از فروعات سياسي عبادي هستند. جهاد و امر به معروف و نهي از منكر از امور عبادي هستند، چون اگر ترك شود معاقب خواهد بود و از سويي سياسي هستند، يعني سبب حفظ جامعه و بقاي حكومت است پس اين امور عبادي سياسي هستند.
ـ انواع تصرفات پيامبر اكرم - صلّي الله عليه و آله - كدام اند؟
شهيد ثاني اين جا به تبعيت از شهيد اول انواع تصرفات پيامبر اكرم - صلّي الله عليه و آله - را به سه نوع: صدور فتوا، قضاوت و تصرفات حكومتي تقسيم ميكند.
ـ مقصود از حاكم در فقه در ديدگاه شهيد ثاني چه كساني هستند؟
شهيد ثاني معتقد است كه اولاً: هر جا لفظ حاكم در فقه ديده شد، مقصود سلطان عادل است، يعني پيامبر و امام معصوم و نايب خاص ايشان است و اگر نبودند در عصر غيبت رهبر جامعه، فقيه جامع الشرايط است.
ـ ضرورت حكومت اسلامي چگونه توجيه ميشود؟
شهيد ثاني در ابتدا بحث فلاسفه را مطرح ميكنند كه زندگي اجتماعي امري ضروري است و وقتي مردم در اجتماع زندگي كردند سلايق و ارادههاي مختلفي پيش ميآيد كه منشأ تنازع خواهد شد. فيلسوف غير ديني براي برطرف كردن اين تنازع حكومت را لازم ميداند، ولي فقيه چون به حاكميت الهي ايمان دارد و معتقد است خداوند انسان را خلق كرده و بر مصالح و مفاسدش اشراف دارد، حكمت او اقتضا ميكند كه تنازعي وجود نداشته باشد و امكان ندارد اين تنازع از بين برود مگر اين كه حكومت عدلي تشكيل شود و حكومت عدل جز با وجود امام و رهبر عادل ممكن نخواهد بود. چون رهبر فاسق بر اساس اميال شخصي خود عمل ميكند و هم چنان تنازعات باقي خواهد بود. فساق به مقتضيات شرع و حتي مصالح دنيايي مردم توجه ندارند. حاكم عادل هم دنياي مردم و هم آخرت آنان را حفظ ميكند.