دوشنبه 24 اسفند 1388

كراماتى به نقل از آيت الله العظمى اراكى( ره)

حضرت آيت الله العظمى اراكى (ره) نقل مى كردند: دستم باد مى كرد و پوست آن ترك بر مى داشت، به طورى كه نمى تواستم وضو بگيرم و ناچار بودم براى نماز تيمم كنم ومعالجات هم بى اثر بود، تا به حضرت معصومه (س) متوسل شدم و به من الهام شد كه دستكش به دست كنم، همين كار را كردم، دستم خوب شد.

ايشان فرمودند: آقا حسن احتشام (فرزند مرحوم سيد جعفر احتشام كه هر دو ازمنبرى هاى قم بودند) نقل مى كردند از آشيخ ابراهيم صاحب الزمانى تبريزى (كه مرد با اخلاصى بود)كه من شبى در خواب ديدم به حرم مشرف شدم، خواستم وارد شوم، گفتند حرم قرق است براى اين كه فاطمه زهرا(س) و حضرت معصومه(س) در سر ضريح خلوت كرده اند و كسى را راه نمى دهند. من گفتم: مادرم سيده است، من محرم هستم، به من اجازه دادند، وارد, شدم ديدم كه اين دو نشسته اند و در بالاى ضريح با هم صحبت مى كنند. از جمله صحبت ها اين بود كه حضرت معصومه به حضرت زهرا(س) عرض كرد: حاج سيد جعفر احتشام براى من مدحى گفته است و ظاهراً آن مدح را براى حضرت مى خواند.

آشيخ ابراهيم اين خواب را در جلسه دوره اى اهل منبر كه حاج سيد جعفر احتشام هم در آن حضور داشت نقل مى كند. حاج احتشام به شيخ ابراهيم مى گويد: ازآن شعرها چيزى يادت هست؟

گفت: بله در آخر آن شعر داشت (دختر موسى بن جعفر) تا اين را گفت، حاج احتشام شروع به گريه كرد واز آن پس بكاء بود و بسيار گريه مى كرد.

حاج سيد جعفر احتشام از وعاظ مخلصى بود كه موقع روضه خواندن خودش هم گريه مى كرد.

آقاى حسن احتشام فرزند ايشان مى گويد: به پدرم گفتيم شما در آخر شعرتان يك تخلصى داشته باشيد مانند ساير شعرا, قبول نكرد تا با اصرار اين شعر را گفت:

اى فاطمه به جان عزيز برادرت   بر احتشام لطف نما قصر اخضرى

ايشان گفت: قصر اخضر را لطف كردند. گفتم چطور؟ گفت: همان جا كه آقاى مرعشى (ره) سجاده مى انداختند، آن جا را گچ كارى كردند و سنگ مرمر سبز رنگ، و قبر حاج احتشام در همان قسمت از مسجد بالاسر است (اين بود قصر اخضرى كه به ايشان عطا شد.)

منبع : سايت حضرت معصومه (س)

 
امتیاز دهی
 
 

Guest (PortalGuest)

معاونت فرهنگي تبليغي - دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم
مجری سایت : شرکت سیگما