منو
تبليغات







 
مقالات برگزيده
پیامبر6
پنجشنبه 7 بهمن 1389 مولفه هايي ازاخلاق اجتماعي پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله)/1
نويسنده: منصور نصيري
منبع: نشريه پايگاه نور،شماره8




گسترده ترين ارتباط انسان ، ارتباط و تعامل با اعضاي جامعه ي خويش است . درچگونگي ارتباط انسان با جامعه ي پيرامون ،محورهاي متعددي در گفتار و رفتار پيامبراكرم (ص) وجود دارد كه در ادامه به برخي از آنها اشاره مي كنيم .

1 ـ خوش اخلاقي

خوش اخلاقي ،عنصري كليدي در دينداري و عاملي مهم در موفقيت انسان است . شايد مهم ترين ويژگي رسول خدا (ص) اخلاق برتر اوست كه در قرآن نيز بدان اشاره شده است : « به راستي كه تو داراي اخلاق عظيم هستي » (1) قرآن با تمجيد نرم خويي رسول خدا (ص) تاكيد مي كند كه اگرايشان تند خو مي بود ، مردم از اطرافش پراكنده مي شدند . (2) خوش اخلاقي ، در سيره ي اجتماعي پيامبراكرم،ازجايگاه والايي برخوردار است ؛ به گونه اي كه رسول خدا (ص) هدف رسالت خود را كامل كردن ويژگي هاي والاي اخلاقي (3) و در روايتي ديگر ، كامل كردن خوش اخلاقي (4) دانسته است تا آنجا كه فرموده است : «اسلام همان اخلاق نيك است » (5) آن حضرت در برخي روايات نيز اخلاق نيك را نصف دين دانسته اند . (6)
اخلاق نيكو را مي توان كليد كسب ديگر فضايل و كمالات دانست .هركس از اين موهبت الهي برخوردار باشد ،به راحتي مي تواند ، پله هاي ترقي و پيشرفت مادي و معنوي را طي كند . شايد به همين دليل پيامبر اكرم (ص) فرمود :«بنده ي خدا با اخلاق نيك خود به بزرگ ترين درجات آخرت و منزل گاه ها و مراتب شريف مي رسد ... » (7) اخلاق نيك با رسالت و شريعت ايشان درآميخته كه مومن ترين افراد را خوش اخلاق ترين آنها مي داند : « اكمل المومنين ايماناً احسنهم خلقاً » (8) و سنگين ترين عمل را در روز داوري ، داشتن اخلاق نيك معرفي مي كند . (9) انسان كساني را به خود نزديك تر مي داند كه اخلاقشان بهتر باشد :«دوست داشتني ترين شما براي من و نزديك ترين شما به من در روز قيامت ،خوش اخلاق ترين و متواضع ترين شماست » (10)
رسول خدا (ص) خوش اخلاقي را موجب جلب خير دنيا و آخرت (11) و مانع از آتش جهنم (12) دانسته و فرموده است : « سه چيز است كه اگر در كسي نباشد ، نه از من است و نه از خداي عزوجل ؛ بردباري اي كه با آن جهالت نادانان را رد كند ؛ اخلاق نيكي كه با آن در ميان مردم زندگي كند و ورعي كه وي را از گناهان الهي باز دارد . (13)
ايشان هم چنين فرموده اند : « نخستين چيزي كه روز قيامت ، در ترازوي اعمال بنده ي خدا گذاشته مي شود ، اخلاق نيك اوست » (14) يز فرموده : « چيزي بهتر از خوش اخلاقي ،در ترازوي عمل انسان قرار نمي گيرد » (15) همچنين فرمود : « شبيه ترين انسان به من ،خوش اخلاق ترين شماست » (16) و «درقيامت ،نزديك ترين انسان به من كسي است كه ازهمه خوش اخلاق تر باشد و براي خانواده اش از همه بهتر باشد » (17)
پيامبر كامل ترين مومنان را خوش اخلاق ترين آنها مي دانست (18)و بر خوش رويي با مردم و دست دادن با آنها تاكيد مي كرد و آن را اخلاق مومنان ،صديقان ،شهدا و صالحان مي شناساند . (19) روزي مردي مقابل رسول خدا (ص) ايستاد و از ايشان پرسيد :«اي پيامبر خدا ! دين چيست ؟ » فرمود :«خوش اخلاقي » مرد دوباره از سمت چپ ايشان آمد و همان پرسش را مطرح كرد و حضرت نيزدوباره فرمود : « خوش اخلاقي » اين بار مرد از پشت سر ايشان آمد و همان سوال را پرسيد . رسول خدا (ص) ، به او نگاه كرد و فرمود : «آيا دين را نمي فهمي ؟ دين آن است كه خشمگين نشوي » (20)
رسول خدا (ص) درپاسخ به اين پرسش كه نيكي چيست نيز فرمود : « نيكي همان خوش اخلاقي است ... » (21) امام علي (ع) در بيان ويژگي هاي رسول خدا (ص) مي فرمايد: « ايشان زبان خود را از سخنان غير لازم نگاه مي داشت . همواره با مردم مانوس بود و كاري نمي كرد كه از اطرافش پراكنده شوند و از او گريزان باشند ؛ بزرگ هر قوم و گروهي را احترام مي كرد و وي را به حكمراني قوم خود مي گماشت ... احوال ياران خود و از كارهاي مردم جويا مي شد و كارهاي نيك را تحسين و تقويت ، و كارهاي زشت را تقبيح و تحقير مي كرد . در كارها ميانه رو بود و از ترس آنكه مردم غافل شده ،به انحراف گرايند ، لحظه اي از كار آنها غافل نمي ماند ... (22) اخلاق ايشان در برخورد با مردم چنان نرم و گشاده بود كه به تعبير برخي پدرمردم شده بود ... » (23)
در روايات مصاديق مختلفي براي ويژگي هاي والاي اخلاقي يا مكارم اخلاق بيان شده كه برخي آنها عبارت است از : راستگويي ، امانت داري ، صله ي ارحام ( پيوند با خويشان ) ، احترام به ميهمان ، اطعام نيازمندان ،رعايت حقوق همسايگان و همراهان ،حيا،گذشت ، بيان حق هر چند به ضرر خود انسان باشد . (24)
در برابر خوش اخلاقي ، بد اخلاقي است كه روايات ، به پيامدهاي منفي آن اشاره كرده اند .رسول خدا (ص) فرمود :«بد اخلاقي عمل آدمي را فاسد مي كند ،همان سان كه سركه عسل را » (25) همچنين فرمود : « دو خصلت در مسلمان جمع نمي شود : بد اخلاقي و بخل » (26) بد اخلاقي از نگاه ايشان گناهي نابخشودني ست . (27) كه ممكن است آدمي را به پست ترين درجات جهنم بكشاند (28) و حتي همه ي عبادات انسان را بي اثركند ؛براي مثال روزي نزد رسول خدا (ص) از زني تعريف شد كه روزها را روزه و شب ها را به عبادت مشغول است ؛ اما بد اخلاق بوده ، همسايگانش را با زبانش آزار مي دهد . آن حضرت درباره ي او فرمود : « خيري در وي نيست ؛ او در زمره ي اهالي آتش است » (29)

2 ـ خيرخواهي

خيرخواهي اصلي بسيار مهم و كليدي در موفقيت انسان و رسيدن به پاداش عظيم الهي است . در علم اخلاق ، خيرخواهي در مقابل حسادت است . فرد خيرخواه خواهان بقاي نعمت هاي خدا براي مردم است و هيچ دوست ندارد كه به آنها بدي برسد . رسول خدا (ص) همواره مردم را به خيرخواهي توصيه مي كرد و مي فرمود : «در روز قيامت بزرگترين منزلت و مقام از آن ساني است كه بيشترين گام ها را در راه خيربراي مردم برداشته باشند » (30) نيز مي فرمود : « انسان بايد خيرخواه برادر مومنش باشد ؛ همان سان كه خيرخواه خودش است » .(31)
ايشان در سخني فرموده اند :«هركس در پي انجام كاري براي برادر مومنش باشد : ولي در حق او خيرخواه نباشد .به خدا و رسول خدا خيانت كرده است » (32)
آخرين مرتبه ي خيرخواهي اين است كه انسان آنچه براي خود دوست دارد ،براي برادر ديني اش نيز دوست بدارد (33) رسول خدا (ص) طي فرازي فرمودند :« انسان تا وقتي آنچه براي خود دوست دارد ، براي برادرمومنش دوست نداشته باشد ، ايمان نياورده است » (34) و نيزفرمود : « بنده ي خدا ايمانش كامل نمي شود :مگر آنكه اخلاقش را نيكو كند ، خشمش را فرو برد و آنچه براي خود دوست مي دارد براي مردم نيز دوست بدارد ؛كساني هستند كه بدون انجام اعمال خاصي و تنها با خيرخواهي براي مسلمانان ،وارد بهشت مي شوند » (35)
پيامبراكرم (ص) هيچ گاه از خيرخواهي مردم غافل نمي شد .چنان كه گذشت ، گاه از كساني كه در حضورش بودند ، حال مردم را مي پرسيد و مي فرمود : « بايد حاضران به گوش غايبان برسانند و نياز كساني را كه به من دسترسي ندارند ،به من برسانيد ؛ چرا كه هر كس نياز شخصي را كه خود قادر به رساندن آن نيست ،به زمامدار برساند و بازگو كند ،خداوند در
روزقيامت ،گام هاي او را استوار مي گرداند ... » (36) از روي خيرخواهي براي مردم و هدايت آنها ،خود را به زحمت هاي طاقت فرسا مي انداخت ؛به گونه اي كه خداي سبحان خطاب به ايشان فرمود :« فلعلك باخع نفسك علي ءاثارهم ان لم يومنوا بهذا الحديث اسفا » (37) (بيم آن مي رود كه اگرآنها به اين سخن ايمان نياورند ،تو جان خود را ازغم و اندوه درپيگيري [ كار ] شان تباه كني ! )
روشن است كه اگرهمه ي مردم ،اصل گرانسنگ خيرخواهي را دركارهاي خود به كاربندند ،هم وجدان كاري تحقق مي پذيرد و هم خيانت دركارها ازجامعه رخت بر مي بندد ؛ديگرهيچ كس ،هيچ وقت در كار خود كوتاهي نمي كند ،بلكه همگان ،به دليل خيرخواهي نسبت به ديگران ،با نهايت دقت و دلسوزي ، به كار خويش خواهند پرداخت و بدين ترتيب ، جامعه جهش اقتصادي بزرگي خواهد كرد .امروزه ، بسياري جوامع اسلامي كه اخلاق اسلامي درآنها نهادينه نشده ،بيشترين زيان هاي اقتصادي و اجتماعي را ازعدم رعايت اين اصل مي بينند .

3 ـ مردم داري

از روش هاي بسيار موثر در جذب مردم و نفوذ درقلوب آنان ، در كنار آنها زيستن و دوري نكردن از آنهاست . مردم دار كسي است كه همواره در كنار مردم باشد؛با آنها خو بگيرد ؛با آداب و سنن آنها آشنا باشد و تا جايي كه با دين خدا درتضاد نيست ،آنها را رعايت كند و خود را در غم و شادي آنها شريك بداند .رسول خدا (ص) با حلم ، بردباري و نيك خواهي منحصر به فرد خود ، همواره دركنارمردم و ازحال آنها با خبر بود و درغم و شادي با آنها شريك بود ؛در تشييع جنازه شركت مي كرد و براي عيادت مريض ،حتي دردورترين نقطه ي مدينه ، عازم خانه ي او مي شد . (38)
با مردم بسيار مأنوس بود و با كمال تواضع و بزرگواري با آنها برخورد مي كرد ؛هيچ گاه خود را تافته ي جدا بافته نمي دانست و هرگز خود را ازمردم متمايز نمي دانست ؛ نيازهايش را خود از بازار تهيه مي كرد و به دست خود به خانه مي برد .به همگان ، كوچك تا بزرگ ،سلام مي كرد و باثروتمند يا فقيرهردو مصاحفه مي كرد و تا فرد مقابل دستش را نمي كشيد ،دست مبارك خود را ازدستش جدا نمي ساخت .
رسول خدا (ص) در مردم داري چنان حساس بود كه بر اساس روايتي ، اگر يكي از مسلمانان را سه روز نمي ديد ،ازحال او جويا مي شد ؛ اگر معلوم مي شد كه در مسافرت است ، برايش دعا مي كرد و اگر در مسافرت نبود ، به ديدارش مي شتافت و اگر بيمار بود ، به عيادتش مي رفت . (39) هيچ كس را از توجه خويش استثنا نمي كرد ؛حتي دعوت بدگان را به گرمي مي پذيرفت . (40)
با اينكه آن حضرت از هرگونه تكلفي بيزار بودند و بين خود و ديگران هيچ امتيازي قائل نمي شدند ،گاه برخي نيازمندان ، مقهور شكوه مقام و نام پيامبري او مي شدند ؛ ازاين رو ،پيامبرگاه كساني را كه به هنگام برخورد با ايشان دچارلكنت زبان مي شدند ، يا آثارتاثيرپذيري در چهره هايشان مشاهده مي شد ،درآغوش مي گرفت و به آنها محبت مي كرد و كاري مي كرد كه از شكوه و ابهت ايشان ،دچارشتابزدگي و عجله نشوند ... همچنين هرگاه نيازمندي نزد ايشان مي آمد ، فوراً مي فرمود :اشكالي ندارد ، اشكالي ندارد (41) و بدين ترتيب كاري مي كرد كه وي هرگزاحساس شرمندگي نكند .
مردم مدينه هميشه كودكان خود را نزد پيامبرمي آوردند ،تا برايشان ازخدا خير و بركت بخواهد يا ايشان را نامگذاري كند . رسول خدا (ص) نيزكودك را درآغوش مي گرفت و دردامان خود مي نشاند .دراين ميان چه بسا كودك دامان آن حضرت را كثيف مي كرد .برخي حاضران با ناراحتي بر سر كودك فرياد مي كشيدند ؛ ولي رسول خدا (ص) آنها را ازاين كار نهي مي كردو مي گذاشت تا كاركودك تمام شود و سپس دعا يا نامگذاري را تمام مي كرد و بدين ترتيب ،خانواده ي آن كودك را خشنود مي ساخت .هرگزحاضران مشاهده نكردند كه پيامبر ،ازاينكه كودك لباس ايشان را نجس كرده ،ناراحت شده باشد ،پس ازآنكه آنها بيرون رفتند ،آن حضرت لباس خود را مي شست .چنان رأفت و رحمتي به مردم داشت كه اگر درحال نماز ، صداي گريه كودكي را مي شنيد ،سوره ي كوتاهي مي خواند و نماز را زود تمام مي كرد . (42) اين حركات ،از بزرگ ترين پيامبرخدا ، نشان دهنده ي رحمت ايشان و شفقت و دلسوزي او نسبت به مردم است .به هر كس كه نزد ايشان مي رفت احترام مي كرد ؛چندان كه حتي گاه لباس خود را براي نشستن او پهن مي كرد يا او را در جاي خود مي نشاند (43) روزي جرير بن عبدالله به خانه رسول خدا (ص) رفت ؛اما خانه ي ايشان پر بود و وي جايي براي نشستن نيافت ،از اين رو ،دربيرون خانه نشست .وقتي رسول خدا (ص) وضعيت او را ديد ،لباس خود را برداشت و برگونه هاي خود گذاشت و بوسيد .سلمان فارسي نيزچنين ماجرايي را نقل كند و مي گويد :نزد رسول خدا (ص) رفتم . آن حضرت بالشي را كه بر آن تكيه كرده بود ،به من داد و فرمود :«اي سلمان هيچ مسلماني نيست كه متكايش را براي احترام به برادر مسلمانش بدهد ،مگر انكه خدا او را مي آمرزد » (44) درخارج خانه با فقيران بسيارمعاشرت مي كرد و اين كار را چنان دوست مي داشت كه در راز و نياز خود با خدا مي فرمود :«خدايا مرا در حال حيات و ممات نيازمند قرارده و در زمره ي نيازمندان محشورم كن ... » (45)
از جلوه هاي مردم داري ،مدارا با مردم در مواردي است كه با دين الهي مخالفتي نداشته باشد؛رسول خدا (ص )به مدارا با مردم بسياراهميت مي داد و مي فرمود :« پروردگارم ، مرا به مدارا با مردم امر كرده ؛ به همان سان كه به اداي واجبات » (46)
ايشان مدارا با مردم را نصف ايمان و رفق و آسان گيري با آنها را نصف عيش مي دانست (47) و مي فرمود :«خدا رفق و مدارا را درهمه ي كارها دوست دارد و بر آن پاداشي مي دهد كه به سخت گيري و عدم مدارا نمي دهد » . (48)
يكي پيامبراكرم يكي از دلايل برتري پيامبران بر سايرمردم را شدت مداراي آنها با دشمنان دين خدا مي دانست (49) و مي فرمود :«سه چيز است كه اگر در كسي نباشند ،هيچ كاري از او به سرانجام نخواهد رسيد :[تقوا ] و ورعي كه وي را از ارتكاب گناهان الهي بازدارد ؛اخلاق [نيكي ] كه با آن با مردم مدارا كند و بردباري اي كه جهالت نادانان را دفع كند » (50)

4 ـ مردم ياري

رسول خدا ( ص )شيفته ي ياري رساندن به مردم بود ،چنان كه گاه زندگي اش را در اين راه مي گذاشت .سرور مردم را كسي مي دانست كه به آنها خدمت كند . (51) مي دانيم كه بهترين و لذت بخش ترين حالت براي رسول خدا حال نمازبود ؛اما كمك به مردن در نظر ايشان چنان اهميتي داشت كه اگر در حال نماز كسي كنارش مي نشست ، نماز خود را كوتاه مي كرد و بلافاصله پس از نماز به او رو مي كرد و مي فرمود : « آيا نيازي داريد ؟ » (52) روزي زني نزد رسول خدا (ص )آمد و گفت :«با شما كاري دارم ».
حضرت پاسخ داد :«درهريك از راه هاي مدينه كه مايلي بنشين ،من نيز با تو خواهم نشست (53) [و به كارت رسيدگي خواهم كرد]»امام صادق (ع) فرمود :«به خدا قسم كه رسول خدا (ص )وقتي نيازكسي به او مي رسيد ،براي برآورده كردن آن ،ازخود صاحب نيازبيشترخوشحال مي شد » (54)
اگررسول خدا (ص ) برمركبي سواربود ، اجازه نمي داد كسي دركناراو پياده باشد و او را نيز سوار مي كرد و اگراو ازاين كار امتناع مي كرد ،مي فرمود : «پس جلوتر از من برو و همان جايي كه مي خواهي خود را به من برسان » (55) ازهيچ فرصتي براي ياري رساندن به مردم دريغ نمي ورزيد:«هركس دربرابر ستمگري ،از مؤمني حمايت كند ،خدا روز قيامت فرشته اي برايش مي گمارد كه در برابر آتش جهنم ، از گوشت بدن او حمايت كند » (56) همچنين مي فرمود :«هركس غم و غصه ي كسي را برطرف كند يا به مظلومي كمك برساند ،خداوند سي و هفت باراو را مي بخشد » (57)
ياري مردم را در مورد همه ي آنها ، اعم از نيكوكاريا بدكار سفارش مي كرد و بدان را ازخود نمي راند و ياري كردن آنها را هدايت و بازداشتن آنها ازارتكاب گناه مي دانست .روزي به ياران خود فرمود :« برادرت را ياري كن ،خواه ظالم باشد يا مظلوم. »ازايشان پرسيدند :«چگونه در حال كه ظالم است ياريش كنيم ؟»فرمود : « بدين گونه كه او را ظلم بازداري » (58)
درفرازي ديگر فرمود :«هركس در حالي صبح كند كه به امورمسلمانان اعتنايي ندارد ،مسلمان نيست » (59) نيز مي فرمود : « هركس يك نيازازنيازهاي برادر مومنش را برآورده سازد ،چنان است كه گويي به اندازه ي همه ي عمرش ،خدا را عبادت كرده است » (60)از نظرايشان حركت براي برآورده ساختن نياز برادر مسلمان ، حتي در صورتي كه نتواند به نتيجه برسد ، پاداش خود را دارد :«هركس براي برآوردن نياز برادر [ مسلمان ] در ساعتي از روز يا شب اقدام كند ،اين كار براي او از اعتكاف دو ماه بهتر خواهد بود ؛ خواه آن نياز را برآورده سازد يا نه » (61)
هنگامي كه از ايشان پرسيدند : « محبوب ترين مردم نزد خدا كيست ؟ » فرمود : « كسي كه بيشترين نفع را براي مردم داشته باشد » (62) و در فرازي ديگر فرمود : « دو ويژگي نيك است كه بالاترازآنها نيكي اي وجود ندارد :ايمان به خدا و نفع رساندن به بندگان خدا » (63) و نيز فرمود :«مردم عيال خدايند ،پس محبوب ترين مردم نزد خدا كساني هستند كه به عيال خدا نفع برسانند و اعضاي خانه ي خدا را خشنود سازند » (64) «هركس برادرمسلمانش را با گفتن كلمه اي لطف آميزاحترام كند و غمش را برطرف سازد ،همواره در سايه ي گسترده ي خدا خواهد بود و مادام كه برآن حال است ،رحمت خدا شامل حالش خواهد بود » (65) همچنين فرمود :«مسلمان برادر مسلمان است ،به او خيانت نمي كند و به او دروغ نمي گويد و او را تنها نمي گذارد ؛همه امور مسلمان ، خواه آبرو يا مال يا خونش ،برمسلمان حرام است .
تقوا درهمين است .درشرارت و بدي انسان همين بس كه برادر مسلمانش را تحقيركند » (66)«مومن نسبت به مومن ،همانند ستون است كه يكديگررا تقويت (و ياري ) مي كنند » (67) ايشان مومنان را يكپارچه مي دانست و آنان را چون اعضاي يك پيكر تشبيه مي كرد كه با ناراحتي يك عضو ، ساير اعضا نيز به درد مي آيند . (68)
درجنگ ها و مسافرت ها ،همواره مراقب همراهان خود بود و معمولاً در انتهاي صف و گروه راه مي رفت تا به كساني كه به كمك نيازدارند ،ياري برساند و گاه حتي چنان با سربازان عادي صميمي باشد كه از پدر و مادر او و خانواده و مشكلات زندگي خانوادگي اش جويا مي شد و در بر طرف كردن مشكلات آنها مي كوشيد .يكي ازاين نمونه ها خاطره اي است كه جابربن عبدالله نقل مي كند كه درضمن آن رسول خدا ( ص ) ازازدواج او و مشكلات خانوادگي او پرسيد و بعدها به او كمك كرد . (69)
امام صادق (ع) فرمود :«هركس نيازي از نيازهاي برادر مسلمانش را برآورده سازد خدا در روزقيامت ،صد هزار نياز او را برآورده مي كند كه از جمله آنها و نخستين آنها بهشت است و يكي ديگراين است كه نزديكان و خويشان و برادرانش را وارد بهشت مي كند ... » (70)

پي نوشتها :

1 ـ قلم / 4 .
2 ـ آل عمران / 159 .
3ـ كنز العمال ، ح 5217 ، ( انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق ) .
4 ـ كنز العمال ، ح 5217 ، ( انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق ).
5 ـ كنز العمال ، ح 5215 ( الاسلام حسن الخلق ) .
6 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص 385 ؛ كنز العمال ، ح 5141 .
7 ـ المحجه البيضاء ، ج 5 ، ص 93 ؛ ميزان الحكمه ، ج 3 ، ص 139 .
8 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص 389 .
9 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص383.
10 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص 385.
11 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص 384.
12 ـ كنز العمال ، ح 5190.
13 ـ بحارالانوار ، ج66 ، ص 386.
14 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص385.
15 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص374.
16 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص387.
17 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص387.
18 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص387.
19 ـ قال النبي (ع) من اخلاق المومنين و الصدقين و الشهداء و الصالحين البشاشه اذا بروا و المصافحه و الترحيب اذا التقوا (ابو عبدالرحمن سلمي، « آداب الصحبه و حسن العشره » در : مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمي ، گردآوري نصرالله پور جوادي ، تهران ، مركز ، نشر دانشگاهي ، چاپ اول ، 1372 ، ج 2 ، ص 96 .
20 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص393.
21 ـ سنن الدارمي ،عبدالله بن بهرام الدارمي ، دمشق ، مكتبه الاعتدال ، ج 2 ، ص 322 .
22 ـ سنن النبي ، ص 50 .
23 ـ سنن النبي ، ص 50 .
24 ـ ر . ك : بحارالانوار ، ج 66 ، ص 372 و... .
25 ـ الخلق السي ءيفسد العمل كما يفسد الخل العسل ( بحارالانوار ،ج 70 ، ص 297 ) .
26 ـ بحارالانوار ، ج 70، ص297.
27 ـ سوء الخلق ذنب لايغفر . (ميزان الحكمه ، ج 3 ، ص 152 ، المحجه البيضاء ، ج 5 ، ص 93 ) .
28 ـ ان العبد ليبلغ من سوء خلقه اسفل درك جهنم ( ميزان الحكمه ، ج 2 ، ص 154 ) .
29 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص394.
30 ـ قال : « ان اعظم الناس منزله عندالله يوم القيامه امشاهم في ارضه بالنصيحه لخلقه » جامع السعادات ، ج 2، ص 213 .
31 ـ جامع السعادات ، ج2، ص 213 .
32 ـ قال : « من سعي في جاجه لاخيه فلم ينصحه ،فقد خان الله و رسوله . ( جامع السعادات ، 213/2) .
33 ـ جامع السعادات ، 213/2 .
34 ـ لايومن احدكم حتي يحب لاخيه ما يجب لنفسه . ( سنن الدارمي ،ج2، ص 307 ،جامع السعادات ، ج2، ص 214 ) .
35 ـ كنز العمال ، ح 5244 .
36 ـ سنن النبي ، ص 48 .
37 ـ كهف / 6 .
38ـ بحارالانوار ، ج 16، ص228.
39 ـ مكارم الاخلاق ، الشيخ طوسي ، ص 19 .
40 ـ الشمائل المحمديه ، فصل في تواضعه .
41 ـ سنن النبي ، ص 126 .
42 ـ مكارم الاخلاق ، طبرسي ، ص 25 .
43 ـ سنن النبي ، ص 118 .
44 ـ مكارم الاخلاق ، ص 21 .
45 ـ « اللهم احيني مسكيناً و امتني مسكيناً و احشرني في زمره المساكين ... » ( مستدرك الوسائل ، ج 7 ، ص 203 ) .
46 ـ بحارالانوار ، ج 2 ، ص69.
47 ـ بحارالانوار ، ج 74 ، ص 145.
48 ـ قال النبي (ص) : « ان الله بحب الرفق و يعطي عليه ما لا يطي علي العنف » و قال : «ان الله يحب الرفق في الامر كله » ( سنن الدارمي ،ج2، ص 323 ) .
49 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص401 .
50 ـ بحارالانوار ، ج 68 ، ص437.
51 ـ قال النبي (ص) : « سيد القوم خادمهم . ( ابوعبدالرحمن سلمي ، ( آداب الصحبه و حسن العشره » در : مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمي ، گردآوري نصرالله پور جوادي ، تهران : مركزنشر دانشگاهي ، چاپ اول ، 1372 ؛ ج 2 ،ص 97 ) .
52 ـ سنن النبي ، ص 118 .
53 ـ الشمائل المحمديه ، فصل في تواضعه .
54 ـ و الله لرسول الله (ص) اسر بقضاء حاجه المومن اذا وصلت اليه من صاحب الحاجة .(جامع السعادت ، ج 2 ، ص 231 ) .
55 ـ مكارم الاخلاق ، طبرسي ، ص 22 .
56 ـ من حمي مومنا من ظالم بعث الله ملكا يوم القيامه يحمي لحمه من ناز جهنم . ( جامع السعادت ، ج2، ص 225 ) .
57 ـ جامع السعادات ، ج2، ص 225.
58 ـ جامع السعادت ، ج2، ص 225 .
59 ـ من اصبح لايهتم بامور المسلمين فليس بمسلم ( جامع السعادت ، ج2، ص 228 ) .
60 ـ من قضي لاخيه المومن حاجه فكانما عبدالله دهره .(جامع السعادات، ج2، ص 228 ) .
61 ـ من مشي في حاجه اخيه ساعه من ليل او نهار ،قضاها او لم بقضها ، كان خيرا له من اعتكاف شهرين . ( جامع السعادات ، ج2، ص230 ) .
62 ـ قال : انفع الناس للناس ، جامع السعادات ، ج2، ص 218 .
63 ـ خصلتان من الخير ليس فوقهما شيء من البر : الايمان بالله و النفع لعبادالله . ( جامع السعادات ، ج2، ص 218 ) .
64 ـ قال (ع) « الخلق عيال الله ؛ فاحب الخلق الي الله من نفع عيال الله و ادخل علي اهل بيته سروراه »(جامع السعادات ، ج2، ص 218 و اصول كافي ، باب الاهتمام بامور المسلمين ) .
65 ـ جامع السعادات ، ج2، ص 216 .
66 ـ سنن الترمذي ، ج3، ص 218 ، ح 1992.
67 ـ المومن للمومن كالبنيان يشد بعضه بعضا .(سنن الترمذي ، ج3، ص 218 ، 1993 ) .
68 ـ قال النبي (ص) مثل المومنين في توادهم و تراحمهم كمثل الجسد الواحد اذا اشتكي عضو منه تداعي سائره بالحمي و السهر .(ابو عبدالرحمن سلمي ، آداب الصحبه و حسن العشره » در : مجموعه آآثارابوعبدالرحمن سلمي ،گردآوري نصرالله پورجوادي ،تهران : مركز نشر دانشگاهي ، چاپ اول ، 1372 ، ج2، ص 64 ) و نيز ر . ك : البخاري ، ج4، ص 44 ، س 24 ) .
69 ـ ر . ك : مكارم الاخلاق ، ص 20 .
70 ـ جامع السعادات ، ج2، ص 230 .

 
امتیاز دهی
 
 



تعداد بازديد اين صفحه: 9285
Guest (PortalGuest)

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (شعبه اصفهان)
مجری سایت : شرکت سیگما