منبع: نورپرتال (www.noorportal.com)
قطع نظر از اجر و پاداشی که برای دعا هست و قطع نظر از اثر استجابتی که بر دعا مترتب است، دعا اگر از حد لقلقه زبان بگذرد و دل با زبان هماهنگی کند و روح انسان به اهتزاز آید، یک روحانیت بسیار عالی دارد. مثل این است که انسان خود را غرق در نور میبیند. شرافت گوهر انسانیت را در آن وقت احساس میکند. آن وقت خوب درک میکند که در سایر اوقات که چیزهای کوچک او را به خود مشغول داشته بود و او را آزار می داد چقدر پست و ساقط و سافل بوده. انسان وقتی که از غیر خدا چیزی میخواهد احساس مذلت میکند و وقتی که از خدا میخواهد احساس عزت. به این ترتیب دعا، هم طلب است و هم مطلوب، هم وسیله است و هم غایت، هم مقدمه است و هم نتیجه.
اولیای خدا هیچ چیزی را به اندازه دعا خوش نداشتند، همه خواهشها و آرزوهای دل خود را با محبوب واقعی در میان میگذاشتند و بیش از آن اندازه که به مطلوبهای خود اهمیت میدادند به خود طلب و راز و نیاز اهمیت میدادند، هیچ گونه احساس خستگی و ملالت نمیکردند، به تعبیر امیرالمؤمنین خطاب به کمیل نخعی«هجم بهم العلم علی حقیقة البصیره ، و باشروا روح الیقین ، و استلانوا ما استوعره المترفون و أنسوا بما استوحش منه الجاهلون ، و صحبوا الدنیا بأبدان أرواحها معلقة بالمحل اععلی؛ علم همراه با بینش حقیقی به آنان هجوم آورده و آنان با روح (یا با نسیم لذت) یقین هم آغوش گشته اند و آنچه را نازپروردگان رفاه طلب دشوار پندارند بر خود نرم و هموار شمارند، و به آنچه نادانان از آن گریزانند انس گرفته اند، و به بدن هایی با دنیا همدم گشته اند که جانشان به جهان برین وابسته است». ( نهج البلاغه ، حکمت 147). برعکس دلهای زنگ گرفته سیاه و قفل شده که از درگاه خدا رانده شدهاند.
آنها که لذت دعا و انقطاع از خلق به خالق را چشیدهاند هیچ لذتی را بر این لذت مقدم نمی دارند. دعا آن وقت به اوج عزت و عظمت و لذت میرسد و صاحب خود را غرق در سعادت میکند که دعا کننده لطف خاص الهی را با خود ببیند و آثار استجابت دعای خود را مشاهده کند. «و أنلنی حسن النظر فی ما شکوت ، و أذقنی حلاوه الصنع فی ما سألت؛ خدایا! حسن نظر خود را در آنچه به تو شکایت کردم به من ابلاغ کن و حلاوت استجابت آنچه را از تو خواستهام به من بچشان» (از فقرات دعای هفتم صحیفه سجادیه).
دانشمندان میگویند فرق است بین علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین. این طور مثال میآورند، میگویند فرض کنید آتشی در نقطهای افروخته شده است. یک وقت شما اثر آتش را مثلا دودی که بلند است میبینید و همین مقدار میدانید که در آنجا آتشی هست که این دود از آنجا بلند است، این علم الیقین است، و یک وقت خود آتش را از نزدیک میبینید، این عین الیقین است و بالاتر از دانستن است، مشهود است، و یک وقت بقدری نزدیک میشوید که حرارت آتش به بدن شما میرسد و شما را گرم میکند، داخل آتش میشوید، این حق الیقین است. انسان ممکن است خدا را کاملا بشناسد و به وجود مقدسش ایمان و اذعان داشته باشد ولی در زندگی خصوصی خود اثر لطف خاص خدا و عنایتهای مخصوصهای که گاهی به بندگانش عنایت میفرماید نبیند، این مرتبه علم الیقین است.
ولی گاهی هست که عملا اثر توحید را مشاهده میکند، دعا میکند و از غیر خدا اعتمادش را قطع میکند و اثر این توکل و اعتماد را در زندگی خودش میبیند، اثر توحید را شهود میکند، این مرتبه عین الیقین است. آن دسته از بندگان حق لذت میبرند که اهل دل و اهل توکل و اعتماد به خدا هستند و آثار دعاهای خود و توکلها و اعتمادهای خود را مشاهده میکنند، از بهجتها بهرهمند میشوند که برای ما کمتر قابل تصور است. البته مرتبه بالاتر آن است که دعا کننده مستقیما خود را با ذات حق در تماس میبیند، بلکه خودی نمی بیند و خودی مشاهده نمی کند، فعل را فعل او، صفت را صفت او، و در همه چیز او را میبیند. انسان وقتی که یک هنر کوچکی را میآموزد، علمی و فنی را یاد میگیرد، درس می خواند، طبیب یا مهندس میشود، بعد از سالها زحمت و رنج همینکه اولین بار اثر هنر خودش را میبیند، مثلا مریضی را معالجه میکند و او بهبودی مییابد، طرح ساختمانی را میریزد و ساخته میشود و خوب و ظریف و عالی از کار در میآید، غرق سرور و بهجت میگردد و عزتی در خود احساس میکند. از بالاترین لذتها این است که انسان اثر هنر خود را ببیند. چه حالی به انسان دست میدهد اگر اثر هنر ایمان خود را، یعنی لطف خاص خدا را نسبت به خود ببیند. عزتی که از راه موفقیت در توحید برای انسان دست میدهد و سرور و بهجتی که در آن حال دست میدهد هزارها درجه بالاتر است، هزارها درجه لذیذتر و شیرین تر است.
نیایش در همین حال که آرامش را پدید آورده است، در فعالیتهاى مغزى انسان یکنوع شکفتگى و انبساط باطنى و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحریک مى کند، نیایش خصائل خویش را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فرد نشان مى دهد، صفاى نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادى درونى، چهره پر از یقین، استعداد هدایت و نیز استقبال از حوادث، اینها است که از وجود یک گنجینه پنهان در عمق روح ما حکایت مى کند، و تحت این قدرت حتى مردم عقب مانده و کم استعداد نیز مى توانند نیروى عقلى و اخلاقى خویش را بهتر به کار بندند، و از آن بیشتر بهره گیرند، اما متاسفانه در دنیاى ما کسانى که نیایش را در چهره حقیقتش بشناسند بسیار کمند.
دعا یکنوع کسب قابلیت براى تحصیل سهم زیادتر از فیض بى پایان پروردگار است. به عبارت دیگر انسان به وسیله دعا توجه و شایستگى بیشترى براى درک فیض خداوند پیدا مى کند، بدیهى است کوشش براى تکامل و کسب شایستگى بیشتر عین تسلیم در برابر قوانین آفرینش است، نه چیزى بر خلاف آن. از همه گذشته دعا یکنوع عبادت و خضوع و بندگى است و انسان به وسیله دعا توجه تازه اى به ذات خداوند پیدا مى کند، و همان طور که همه عبادات اثر تربیتى دارد دعا هم داراى چنین اثرى خواهد بود.