چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403   15:35:20

( جهش تولید با مشارکت مردم )

print

در هفتمین کارگاه آموزشی ـ پژوهشی «فلسفه علم اصول» تبیین شد:

بررسی «معنا، کاربرد و افعال گفتاری در فلسفه زبان و اصول فقه»

  • خلاصه :هفتمین کارگاه آموزشی ـ پژوهشی «فلسفه علم اصول» با موضوع «معنا، کاربرد و افعال گفتاری در فلسفه زبان و اصول فقه» در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد.

به گزارش پایگاه خبری دفتر تبلیغات اسلامی ( تبلیغ نیوز )، محمود مروارید «عضو هیأت علمی پژوهشکده فلسفه تحلیلی پژوهشگاه دانش‌های بنیادی» در این نشست که با مشارکت مرکز تخصصی آخوند خراسانی(ره) برگزار شد، ابتدا نظریات تحلیل معنا در فلسفه زبان معاصر را تبیین نموده و ضمن تشریح نظریات و اشکالات موجود، در نهایت به تطبیق و مقایسه نظریه برگزیده یعنی واقعیت داشتن معنا، با دیدگاه اصولیون معاصر به‌ویژه شهید صدر و مرحوم آیت‌الله خوبی پرداخت.

وی گفت: واقعیت داشتن معنا از جمله شهودهای ماست که سه نظریه مختلف برای تبیین و تشریح آن ارائه شده است؛ از میان این نظریات، نظریه دیویدسون در سنت فکری ما مشابه ندارد اما نظریه گرایس و آلستون نزدیک به اندیشه اصولیان است.

عضو هیأت علمی پژوهشکده فلسفه تحلیلی پژوهشگاه دانش‌های بنیادی به تبیین دیدگاه فلاسفه زبان پرداخت و در دو جلسه نخست، دیدگاه گرایس و آلستون در این حوزه تشریح کرد.

وی در بخش دوم کارگاه، پس از تشریح و تبیین دیدگاه های فلاسفه زبان معاصر درباره واقعیت معنا با تأکید بر دیدگاه گرایس و آلستون؛ به تطبیق و مقایسه دیدگاه این دو (به ویژه گرایس) به اصولیون معاصر پرداخت.

مروارید، در بخش دیگری از کارگاه، ابتدا دیدگاه شهید صدر و آیت الله خویی بررسی و تبیین کرد و اظهار داشت: در دیدگاه شهید صدر، به نظر می رسد دیدگاه اصولیان شبیه به گرایس است، چون استعمال و تلفظ جمله را با اراده استعمالی و قصدها تفسیر می کند.

وی گفت: در این میان، آقای صدر پنج تفسیر اراده تفهیم و اخطار معنا بالفعل(گزینه خوبی است اما نیاز به ترمیم دارد)، اراده ایجاد معنا به لفظ عرضا(محقق اصفهانی)(این هم مورد عجیبی است که لفظ تنزیل معنا باشد)، اراده منبعث از تعهد نفسانی سابق (احتمالاً طرفداران نظریه تعهد: مبتنی بر نظریه تعهد است و کنار می رود، ضمن اینکه توضیح جدیدی برای حقیقت استعمال نمی‌دهد)، اراده استعمال لفظ در معنا(این که تکرار خود استعمال است و کنار می رود) و نظرمختار (اراده اخطار بالقوه معنی: گزینه ای است که شهید صدر برمی گزیند) را مطرح می کند.

عضو هیأت علمی پژوهشکده فلسفه تحلیلی پژوهشگاه دانش‌های بنیادی تصریح کرد: تعریف اول را می توان این طور گفت که می گوید به عنوان مثال در اخبار، قصد ایجاد باور یا تصور p را در مخاطب داریم. البته همانطور که اشکالات گرایس را دیدیم، قصد ایجاد باور نه کافی است(مثل مورد باقی گذاشتن دستمال در صحنه جرم برای ایجاد باور) و نه لازم(مثل موارد اعتراف و اتهام زنی و…)، به مراتب قصد ایجاد تصور هم اینگونه است. آقای صدر تنها اشکال می کند که این شرط، لازم نیست و مورد تعمد در اجمال را ذکر می کنند. در فرض ایجاد باور، اشکال تعمد در اجمال منجر به لازم نبود می شود ولی در ایجاد تصور منجر به کافی نبودن می شود. این نشان می دهد منظور آقای صدر از تفسیر اول، قصد ایجاد باور بوده است، نه ایجاد تصور. البته در عبارات دیگر ایشان، به نظر می رسد منظورشان ایجاد تصور است و از این رو نوعی تهافت در کلام ایشان است. (ج۱ بحوث، ص ۱۳۲ و ص ۲۹۱) در ادامه به نظر می رسد که استعمال را برای تحقق فعل گفتاری و اراده متکلم کافی نیست، بلکه یک قصد دیگر و اراده جدی لازم است. پس یکی قصد اخطار یک نسبت تصادقیه در وعاء متناسب و بالقوه لازم است و دیگری حالت ذهنی متناسب با آن وعاء. در مورد شرط اول به جهت هزینه متافیزیکی آن، مرجوح است. شرط دوم هم لازم نیست و اشکالاتی که آلستون گفت، به آن وارد است(وعده دادن بدون حالت ذهنی قصد تحقق). بنابر این همانطور که آلستون نظرش را ترمیم کرد به پذیرش مسئولیت نسبت به حالت ذهنی، این جا هم می توان این ترمیم را به کار برد؛ پس در نهایت نظر آقای صدر چیزی شبیه به نظریه گرایس و آلستون است، بدون آن ظرافت و عمق.

وی با اشاره به دیدگاه آیت الله خویی افزود: در اخبار نوعی تعریف دوری ارائه می دهند و اخبار را با قصد حکایت توضیح می دهند. اما در انشاء دو شرط را ذکر می کند، شرط اول همان شرط دوم آقای صدر بوده  و اشکالات برقرار است. شرط دوم هم قصد ابراز حالت نفسانی، یعنی ایجاد باور به حالت نفسانی در مخاطب، که شبیه همان شرط دوم گرایس است و اشکالات آن جا، اینجا برقرار است.

مروارید اظهار داشت: پس چه استعمال اصولیون متلازم با افعال گفتاری باشد یا کم تر باشد و نیازمند اراده جدی باشد، اشکالاتی که گفته شد، برقرار است.

وی نظریه سمانتیکی گرایس را با نظریه تعهد در وضع، تطبیق داد و گفت: دیدگاه گرایس این است که برای فهم معنای جمله باید رویه متکلم و اهل زبان در قصد معنا بدانیم. اما دیدگاهی که در نظرات اصولیان غائب است، نقش محوری فعل گفتاری در معناداری جمله است؛ جمله معنایی ندارد تا زمانی که تبدیل به یک فعل گفتاری شود. تنها نظریه ای که به این ایده نزدیک می شود، نظریه تعهد مرحوم آقای خویی است که البته پیش از ایشان در کلام شیخ عبدالکریم حائری و دیگران هم سابقه داشته است. نظریه تعهد می گوید معناداری جملات(وضع) مبتنی بر تعهد اهل زبان است. مهم ترین تفاوت نظریه تعهد با نظریه گرایس، همین تفاوت عنصر تعهد با عادت است. عادت رقیق تر از تعهد است و اشکال پیچیدگی تعهد برای جوامع نخستین و کودکان آقای صدر را مرتفع می کند. تفاوت مهم دیگر در این است که آقای خویی معناداری مفردات را موازی با معناداری جملات مطرح می کند، در حالی که گرایس معناداری کلمات را به معنا داری جملات بر می گرداند. در حقیقت گرایس معناداری جملات را با افعال گفتاری توضیح می دهد و آقای خویی در معناداری مفردات عنایتی به فعل گفتاری ندارد.

 
امتیاز دهی
 
 

آرشیو
ravabet.omomi@dte.ir
۰۲۵-۳۱۱۵۲۷۲۷ (مدیریت پرتال)
۰۲۵-۳۱۱۵۰۰۰۰ (تماس با ما)
025-31155614
ایران قم میدان شهداء
خانه | بازگشت |
Guest (PortalGuest)

پورتال اطلاع رسانی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
مجری سایت : شرکت سیگما