گفتوگو با حجتالإسلام بىآزار شيرازى
س: تلاشهاى مرحوم كاشف الغطاء را در جهت وحدت مسلمين و تقريب مذاهب و فرق اسلامى بيان كنيد .
ج: بسم اللّه الرحمن الرحيم . مرحوم آيت اللّه محمدحسين آل كاشف الغطاء مرجع بزرگ شيعه در عراق ، يكى از مناديان وحدت و تقريب ميان مسلمين بود و در اين باره كتابهايى چون الدين والاسلام ، المراجعات و غيره نوشته و همواره در جرايد و مجلات به بيدار كردن مسلمانان و از بين بردن اختلافات همت گماشت . از جمله مقالات وى مىتوان از «جمعيت تقريب بين مذاهب اسلامى» و «الاجتهاد في الشريعه» در مجله رسالة الاسلام نام برد .
او نه تنها با قلم ، بلكه صدها سخنرانى در مراكز اسلامى درباره اتحاد مسلمانان ايراد كرد كه برخى از آنها مانند خطبه تاريخى فلسطين ـ كه در سال 1350 ق در حضور بيش از بيست هزار نفر در مسجدالاقصى و درباره وحدت و استقلال ملل اسلامىايراد شده ـ و خطبه اتحاد و اقتصاد در مسجد كوفه كه به طبع رسيده است .
تكيه كلام او همواره اين بود كه اسلام بر دو پايه استوار است: كلمه توحيد و توحيد كلمه نمونهاى از پيامهاى اين مرد بزرگ در مجله رسالهالاسلام چنين است:
هدف تقريب اين است كه مسلمانان را به يكديگر نزديك سازد و نگذارد اختلافات فقهى موجب عداوت ميان آنان گردد . تنها فرق مهم ما يكى در امامت است كه اين با وحدت اسلامى مغايرت ندارد و ديگرى سب و لعن خلفا است كه بيشتر شيعيان با آن مخالفاند و در اخبار ائمه عليهمالسلام از آن نهى شده است .
راستى ، اگر مسلمانان همدست بودند ، اين همه ممالك بزرگ را از دست نمىدادند و هفت دولت بزرگ اسلامى در برابر ملتى كوچك شكست نمىخورد . بنابراين بر تمام فرق اسلامى لازم است كه جدالها و اختلافات را كنار گذارند ؛ چه اگر اين عمل ذاتا حرام نباشد ، مسلما در اين زمان كه دشمن از هر طرف ما را احاطه كرده ، حرام است .
در سال 1959 ميلادى ، امريكا كنفرانسى را در لبنان تحت عنوان فريبنده «وحدت اسلام و مسيحيت» با نقشههاى شيطانى و استعمارى به منظور اغفال مسلمانان برگزار كرد . مرحوم كاشف الغطاء كه از مقاصد شوم امريكا آگاه بود ، با انتشار جزوهاى به نام «المثل العليا في الاسلام لافى بحمدون» پرده از چهره كريه آمريكا برداشت و به روشنگرى پرداخت . در قسمتى از اين پيام تاريخى آمده است:
شما اى مسلمانان غيور ، زندگى ذلتبار سياهان امريكا را ببينيد كه به چه روز سياهى افتادهاند . اين بلاها را جز امريكا چه كسى بر سر آنها آورده است ؟ اگر دولتمردان امريكا خواستار عدالت اجتماعى بودند ، خوب بود اول فكرى به حال مردم بىچاره آن سرزمين مىكردند . پس بدانيد كه امريكا براى بلعيدن شما اين حيلهها را به كار مىبندد و مىخواهد زير پوشش اين عناوين ، گذشته از چپاول ثروتهاى مسلمين ، آنان را دچار تفرقه و زبونى كند . اى مسلمانان ، بدانيد كه دفع شر و دشمنى چنين خونخوارى ، جز با وحدت و اخوت اسلامى و پايدارى در مبارزه با اين سلطهگر جهانى امكانپذير نيست .
س: نقش كاشف الغطاء در «دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه» چه بود ؟
ج: مرحوم آيت اللّه كاشف الغطاء كه يكى از مراجع تقليد شيعيان در عراق بود ، نقش بسيار مهمى در تقريب بين مذاهب اسلامى داشت ؛ چرا كه دارالتقريب براى جذب مردم نيازمند پشتوانههايى در ميان شيعيان و نيز اهل سنت بود . در ميان علماى شيعه چند نفر پشتوانه مهمى براى دارالتقريب محسوب مىشدند: مرحوم آيت اللّه العظمى بروجردى در ايران ، مرحوم آيت اللّه سيد عبدالحسين شرف الدين در لبنان ، و مرحوم آيت اللّه العظمى كاشف الغطاء در عراق . اين سه ، پشتوانههاى عظيمى بودند كه نه تنها تأييد مىكردند ، بلكه خود نيز به وحدت و تقريب مسلمانان ايمان داشتند و با اخلاص كامل گامهايى در اين زمينه برداشتند . مرحوم كاشف الغطاء به لحاظ كتابها و مقالاتى كه در اين زمينه نوشتند و نيز مسافرتهايى كه به مناطق اهل سنت بالاخص فلسطين و مصر داشتند ، نقش بيشترى را در اين باره ايفا كردند . در مجله رسالهالاسلام كه يكى از مجلات علمى در سطح بالا محسوب مىشد ، مقالاتى مىنويسند و در اولين مقاله خود از تأسيس دارالتقريب اظهار خشنودى كرده و درباره هدف تقريب و كارهايى كه بر دارالتقريب لازم است ، مطالبى را يادآور مىشوند .
س: مرحوم كاشف الغطاء ريشههاى اختلاف مسلمين را در كجا مىداند و چه راهى را براى وصول به وحدت مطرح مىكند ؟
ج: مرحوم كاشف الغطاء يكى از ريشههاى اختلاف مسلمين را بهرهبردارى علما و نويسندگان غيرشيعه از كتابهاى دست دوم و منابع غيراصلى مىدانست و لذا مقالهاى به نام التثبّت قبل الحكم در اين باره نوشتند و از مسلمانان خواستند كه براى تحقيق درباره شيعه از منابع اصلى و دست اول شيعه استفاده كنند ؛ چون بسيارى از نويسندگان براى آشنايى با عقايد شيعه به سراغ سخنان مستشرقين مىروند و براساس گفتههاى آنان درباره شيعه قضاوت مىكنند ؛ در حالى كه ابتدا بايد نظر شيعه در يك مسئله روشن شود و مراد شيعه از آن معلوم گردد و سپس حكم شود كه اين سخن درست است يا نادرست .
نكته دوم اين كه ايشان در يكى از مقالاتشان مىفرمايند: ريشه اختلاف ما با اهل سنت دو چيز است . يكى مسئله امامت و خلافت ، و اين مسئله امروزه موضوعش منتفى است . فعلاً نه مقام خلافتى هست و نه خليفهاى . علاوه كه اين مسئله منافاتى با اخوت اسلامى ندارد . ما همگى معتقديم كه پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله بايد جانشينى داشته باشد ، اختلاف در اين است كه چه كسى براى اين مقام اصلح است ، و اين اختلاف امرى طبيعى است كه در ميان ساير ملتها هم پيش مىآيد . اصول اساسى اسلام توحيد ، نبوت و معاد است كه هم ما بدان معتقديم و هم آنان . اگر كسى على بن ابى طالب عليهالسلام را خليفه اول ندانست ، از دايره اسلام خارج نمىشود . امامت از اصول مذهب تشيع است ، نه از اصول دين اسلام .
و ريشه دوم اختلاف ، سب و لعن طرفين است . مرحوم كاشف الغطاء مىفرمايند:
سبّ و لعن به خلفا نظر تمام شيعه نيست ، ائمه اطهار عليهمالسلام ما را از اين مسئله نهى كردهاند . على عليهالسلامدر نهج البلاغه مىفرمايد: «انى لااُحبّ أن تكونوا سبّابين» ، حتى درباره سپاه معاويه اين جمله را بيان مىكنند . سبّ و لعن به خلفا ، عقيده گروهى از افراطىها است . از طرف ديگر ، اينكه بعضى از شيعيان افراطى بعضى از خلفا و صحابه را لعن مىكنند ، نبايد سبب شود كه اهل سنت ، حكم به كفر شيعيان بكنند . اتفاقاً سبّ و لعن را شيعيان آغاز نكردند ، اول بار معاويه و بنى اميه سبّ و لعن را آغاز كرد . برخى از علماى اهل سنت مىگويند آنها اجتهاد كردند و از اين جهت معذورند و نمىتوان به آنها اعتراض كرد ؛ در حالى كه اگر بنى اميه بر اساس اجتهادشان على عليهالسلام و ياران آن حضرت را سبّ و لعن كردند و از اين جهت معذورند ، پس چرا گروهى از شيعيان افراطى به خاطر اين سبّ و لعنها معذور نباشند ، شايد اينها هم بر اساس اجتهادشان اين گونه عمل مىكنند .
بنابراين نه اختلاف در مسئله امامت ، سبب از بين رفتن اخوت و برادرى اسلامى است و نه سبّ و لعنى كه بعضى از طرفين به طرف مقابل انجام مىدهد . و اما پيشنهاد مرحوم كاشف الغطاء براى وحدت اسلامى اين است كه مسلمانان بايد يكديگر را بشناسند . وظيفه علماى شيعه است كه شيعه را آن طورى كه هست ، به ديگران معرفى نمايند . به دور از سبّ و لعنها و بدبينىها ، كمالات اهل بيت را ، علوم و معارف آنان ، فقه و ادعيه آنان را به برادران اهل سنت بشناسانند . مرحوم كاشف الغطاء خود به اين توصيه عمل كرد . در همين زمينه كتابى تحت عنوان أصل الشيعه و أصولها تأليف كرده و تمام اصول اساسى شيعه و احكام و قوانين و مختصات مذهب شيعه را با دلايلى بسيار عالى براى ديگران معرفى كرد . اين مهمترين راه براى رسيدن به تقريب است . متأسفانه مسلمانان از دور به يكديگر نگاه مىكنند و از هم بيگانهاند .
س: آثار مرحوم كاشف الغطاء چه تأثيراتى در وحدت اسلامى داشته است ؟
ج: كتب و مقالاتى كه ايشان نوشتند ، اثر زيادى در عالم اسلام به جا گذاشت ؛ چون مرحوم كاشف الغطاء از يك سو ، از مراجع تقليد بود ، مجتهد و محقق عالىقدرى بود كه افراد متعصب نمىتوانستند ايراد و اشكالى بر او وارد سازند ، چهره شناخته شدهاى بود و از احترام و اعتبارى در ميان مسلمانان برخوردار بود ؛ لذا سخنانش اثر مىكرد ، نه تنها در ميان شيعيان و مقلدين ايشان ، بلكه در ميان برادران اهل سنت نيز تأثير بهسزايى گذارد .
ايشان در رسالة الاسلام مقالهاى عالمانه و محققانه تحت عنوان «اجتهاد» نوشتند و سبب شد كه علماى اهل سنت در اين زمينه مقالاتى بنويسند و اثبات كنند كه اجتهاد منحصر به زمان گذشته و مختص چهار مكتب معروف اهل سنت نيست و اينطور نيست كه باب اجتهاد بسته شده باشد . باز شدن راه اجتهاد از مهمترين اهداف دارالتقريب بود و اولين بار مقاله اين عالم شيعى سبب شد كه علماى اهل سنت نيز در اين باره فكر كنند و مقالاتى بنويسند و به دنبال آن فقه مقارن نوشته شود و اجتهاد از انحصار چهار مكتب خارج گردد .
برخى ديگر از آثار مرحوم كاشف الغطاء ، معرفى شيعه و مبانى آن بود تا به مسلمانان بگويند شيعه غير از آن است كه ايادى استعمار يا گروهى متعصب معرفى كردهاند . تأثير اين دسته از تأليفات ايشان اين بود كه علماى اهل سنت با مشاهده منطق و استدلال ، بدبينىها را كنار بگذارند .
اثر ديگر مرحوم كاشف الغطاء ، همانطور كه گفته شد ، مقالهاى بود در پاسخ به دعوت آمريكا از علماى اسلامى براى برگزارى كنفرانس وحدت اسلام و مسيحيت در بحمدون . ايشان با آن بينش عميق خود فرمودند كه اين اقدام از سوى آمريكا جز خدعه و نيرنگ نيست . آمريكا اگر راست مىگويد ، چرا در خود آمريكا اين همه ظلم و خيانت در حق سياهان مىكند .اين اثر در روشن كردن مسلمانان از ترفندهاى آمريكا نقش مهمى داشت .
مقاله ديگر ايشان در بيش از چهل سال قبل ، اين بود كه تمام بدبختىهاى مردم فلسطين از سران كشورهاى اسلامى است . زمانى كه سران كشورهاى عربى با ظاهرسازى مسلمانان را فريب داده و خود را به عنوان حامى فلسطين معرفى كرده بودند ، مرحوم كاشف الغطاء باطن آنها را برملا كرد و به مردم معرفى نمود . سالها گذشت تا مردم به درايت و روشنبينى او پى بردند .
اثر ديگر ايشان كتاب تحرير المجله است كه در عين اهميتى كه اين كتاب دارد ، هنوز ناشناخته است .
در زمانى استعمارگران ، مثل دولت انگليس ، در صدد برآمدند تا فقه اسلامى را به فقه انگليسى تبديل كنند و چون به سادگى نمىتوانستند با فقه اسلامى مخالفت كنند و بگويند شما دست از قوانين و احكام دينتان برداريد و قوانين اروپايى را بپذيريد ، دست به حيله زدند و گفتند: «بايد در كشورهاى اسلامى ، از جمله هندوستان ، تمام امور قضايى براساس شريعت اسلامى باشد» و آن گاه دو كتاب شرايع الاسلام در فقه شيعه و كتاب هديه مرغينانى در فقه اهل سنت را انتخاب و به انگليسى ترجمه كردند و كتابى بر اساس آنها تأليف كردند . احكام انقلابى ـ سياسى اسلام مثل امر به معروف و نهى از منكر ، جهاد ، دفاع و مسائل حقوقى را از آن حذف نموده و فقهى را به نام «جامع الشريعة المحمدية الانگليزيه» تدوين كردند و در مناطق تحت استعمار خود بالأخص هندوستان منتشر ساختند . در تركيه و در دولت عثمانى همچنين فعاليتى را انجام دادند و قوانين اسلامى و غربى را مخلوط كرده و به نام قوانين اسلام مطرح كردند . در ايران هم قوانين بلژيك را به عاريت گرفتند و به جاى قوانين اسلام به اجرا در آوردند ، و همينطور در عراق و مصر . كتابى به نام المجله در عثمانى به صورت ماده ـ ماده نوشتند و چون مورد پسند مردم متجدد بود ، رواج پيدا كرد . مرحوم كاشف الغطاء از اين سبك استفاده كرده و فقه شيعه را بدين صورت عرضه نمودند . مرحوم كاشف الغطاء به لحاظ احاطه به فقه شيعه ، جوهر و گوهر آن را حفظ كرده و تنها قالب آن را به صورت روز عرضه نمودند و بدين وسيله نشان دادند كه فقه انگليسى و اروپايى نمىتواند جايگزين فقه اسلامى باشد . ارزش اين كار مثل كارى است كه صاحب جواهر در عصر خودش انجام داد . اين همه تأكيد امام خمينى رضىاللهعنهبر فقه جواهرى براى همين بود كه جوهره فقه همچنان باقى بماند . به دنبال اين اقدام ارزشمند مرحوم كاشف الغطاء ، مصلحانى ظهور كردند و جلوى نفوذ فقه بدلى انگليسى و اروپايى را گرفتند .
س: با توجه به تلاش مرحوم كاشف الغطاء هماهنگ با وحدت مسلمين و آثار بسيار ارزشمندى كه در اين زمينه ارائه كردند مانند كتاب أصل الشيعه و اصولها چرا در مقدمه چاپ هفتم اين كتاب ، در خصوص وحدت اسلامى صريحاً اظهار يأس مىكنند ؟
ج: مرحوم كاشف الغطاء درباره وحدت اسلامى زحمات زيادى متحمل شدند و طبيعى است كه علاقهمند بودند در زمان حيات خودشان ثمره اين تلاشها را ببيند و نهالى را كه كاشته بودند به ثمر برسد ؛ ولى متأسفانه در طول زندگىشان با عكس العملهاى شديدى عليه تقريب مواجه شدند ، هم از سوى دشمنان و از هم سوى متعصبين ؛ البته چنين واكنشهايى در برابر هر انقلابى وجود دارد . از آنجا كه حيات استعمار در ايجاد تفرقه ميان مسلمانان است ، در طول تاريخ همواره با مناديان وحدت مبارزه كرده است . قرآن كريم مىفرمايد: «ان فرعون علافى الأرض وجعل أهلها شيعاً» . سياست فرعون اين بود كه در مقابل مردم استكبار بورزد و براى آنها گردنكشى كند و با ايجاد تفرقه ، مردم را پراكنده سازد و به صورت فرقههاى مختلف درآورد و آنها را در مقابل يكديگر قرار دهد و بر آنان حكمرانى كند .
الآن هم سياست استعمارگران «تفرقه بينداز و حكومت كن» مىباشد . وقتى كه استعمارگران مشاهده كردند مرحوم كاشف الغطاء به فلسطين آمده و مسلمانان را دور خود جمع كرده و براى علما و دانشمندان همه فرق و ملل و مذاهب اسلامى سخنرانى مىكند و سخنانش به حدى موثر واقع مىشود كه همه مسلمانان و علماى فرق مختلف در مسجدالاقصى به ايشان اقتدا مىكنند و نماز جماعت باشكوهى برگزار مىشود ، طبيعى بود كه دشمنان عصبانى و ناراحت شوند و عكس العمل نشان دهند . افرادى را وادار كردند كه عليه ايشان مقاله بنويسند و شيعه را تكفير كنند . از راه انتشار كتب تفرقهآميز و نيز از طريق فرقهسازى ، فعاليت وسيعى را در مقابل وحدت اسلامى آغاز كردند . گروهى از متعصبين نيز آلت دست استعمارگران واقع شده و قلم به دست گرفتند ؛ همچنانكه استعمارگران پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران از وحدت مسلمين عصبانى و ناراحت شدند و فرقههاى اسلامى را در برابر يكديگر تحريك كرده و شيعه را تكفير نمودند .
در زمان مرحوم كاشف الغطاء هم چنين واكنشهايى داشتند و ايشان از اينكه اقدامات به نتيجه كامل نرسيده ، ناراحت بودند و اى كاش آن عالم بزرگوار امروز زنده بود و ثمرات تلاشهاى خود را مشاهده مىكرد و مىديد كه حضرت امام رضىاللهعنهچگونه وحدت را عملاً محقق ساختند و نه تنها بين علما ، كه در ميان عموم مردم مسلمان وحدت ايجاد كردند ؛ به طورى كه شيعيان در مراسم حج در نماز جماعت برادران اهل سنت شركت كنند . قطعا اگر اين عالم عالىقدر اين روز را مىديد ، اظهار خوشحالى و مسرت مىكرد .
س: ديدگاههاى مرحوم كاشف الغطاء را با ديدگاههاى ساير مصلحان اسلامى در زمينه وحدت اسلامى چگونه ارزيابى مىكنيد ؟
ج: مرحوم كاشف الغطاء واقعا به تقريب ايمان و اعتقاد داشتند ، بر خلاف برخى كه دم از وحدت مىزنند ، اما مىخواهند بگويند كه ما بر حقيم و ديگران بر باطل و همه بايد تابع ما باشند . اين گونه افراد هم در ميان شيعه وجود دارند و هم در ميان اهل سنت ، كه بر موضع خود پافشارى مىكنند و به طرف مقابل هم اهانت مىنمايند .
براى تحقق وحدت بايد احترام متقابل وجود داشته باشد و در سايه تفاهم ، واقعيت هر مذهب و ديدگاههاى آن مطرح شود ، و هدف ما همين است كه هر كسى حرفش را بزند و معيار هم «حق» باشد .
مرحوم كاشف الغطاء واقعا به وحدت معتقد بود و اين امر در آثار ايشان مشهود است و مسائل مورد اختلاف شيعه و سنى را به بهترين وجه عالمانه و بدون اهانت مطرح مىكند و راه حل ارائه مىدهد . براى نمونه ، در كتاب اصل الشيعه و اصولها درباره مسئله تقيه كه مورد اختلاف ميان شيعه و اهل سنت مىباشد ، در پاسخ اين اشكال كه «تقيه نوعى نفاق و دروغگويى است» مىفرمايد: عامل تقيه در شيعه ، معاويه و آل مروان و حكومت عباسيان بودهاند . چون شيعيان را مورد آزار و اذيت قرار مىدادند و شخصيتهاى بزرگى همچون ائمه اطهار عليهمالسلام و ياران آنان را به شهادت مىرساندند و دين را وسيله مكر و نفاق و قدرتطلبى خود قرار مىدادند . از اين رو ، امامان ما براى حفظ جان شيعيان ، دستور تقيه را صادر كردند . البته در گذشته ، افرادى تقيه را واجب مىدانستند و عدهاى جايز . مرحوم كاشف الغطاء بيان جالبى دارد و مىفرمايد: موقعيتهاى مناسب متفاوت است ، گاهى انسان احساس مىكند كه اگر جانش در معرض خطر قرار گيرد ، به نفع اسلام است و اسلام را زنده مىكند ؛ مثل امام حسين عليهالسلامو بسيارى از شهدا كه جانشان را در راه خدا فدا كردند . اين دسته تقيه نمىكنند و تقيه را بر خود حرام مىدانند . و البته در مواقع ديگر كه حفظ جانشان براى دين مفيد است ، تقيه مىكنند . سپس روايتى را نقل مىكند كه مسيلمه كذّاب به دو نفر مسلمان دست پيدا كرد و از آنان خواست كه به نبوت او شهادت دهند . يكى از آنها نپذيرفت و گفت: اشهد ان محمدا رسول اللّه . مسيلمه گردن او را زد و او را به قتل رسانيد . ديگرى تقيه كرد و به نبوت او شهادت داد . خبر كه به پيامبر رسيد ، فرمود: آنكه تقيه نكرد ، در رفتن به بهشت عجله كرد و آنكه تقيه كرد ، عمل به رخصت نمود . هر دو در پيشگاه الهى مأجورند .
شيعيان هرگاه احساس كنند فدا شدن جان و مالشان براى اسلام مفيد است ، آن را فدا مىكنند و هرگاه حفظ جان و مال را براى دين مفيد بدانند ، تقيه كرده و آن را حفظ مىكنند . در جريان تسلط مسيحيان بر اسپانيا كه به كشتار مسلمين دست زدند ، گروهى از مسلمانان اهل سنت از فقهاى خودشان اجازه گرفتند ، با تقيه جانشان را نجات دادند ؛ لذا تقيه در ميان اهل سنت هم وجود دارد . فخر رازى در تفسير خود اين مطلب را دارد . البته تقيهاى كه در گذشته براى شيعه مطرح بود ، امروز مطرح نيست . تنها تقيهاى كه امروز مطرح است ، به قول امام رضىاللهعنه تقيه مداراتى است ، بدين معنا كه ما وظيفه داريم به دستور ائمه و مراجع تقليد از تفرقه و اختلاف بپرهيزيم و وحدتمان را با برادران اهل سنت در برابر دشمنان حفظ كنيم .
روش زندگى كاشف الغطاء درسى است براى همه علما و بزرگان كه ايشان با آنهمه تعصبات و مخالفتها دست از تلاش خود براى تقريب بين المذاهب برنداشت
آواى بيدارى: ويژهنامه روزنامه جمهورى اسلامى... ، ص77 ـ 87 .