از جمله فعاليتهاى متعدد امام كاشف الغطاء ، تجديد بناى مدرسه جد بزرگوارشان مرحوم كاشف الغطاء است .اين مدرسه كه در واقع اولين مدرسه تأسيس شده در نجف بود ، در زمان جنگ جهانى اول به كلى منهدم شد و حتى يك غرفه قابل سكونت در آن باقى نماند . مدت 35 سال به همين وضع بود ، تا اين كه گروهى از مهاجرين غريب كه از ايران ، افغانستان ، هند و تبت جهت كسب علم آمده بودند ، در صدد تجديد بناى آن برآمدند . سپس بخشى از آن ، به صورت شش كلاس در اختيار جوانان عراقى قرار گرفت و با تعيين تعدادى اساتيد و دفتردار و اختصاص كمك هزينه تحصيلى براى جوانان ، به شكلى منسجم درآمد .
هر سال در حضور هيئتى متشكل از قاضى ، بازرس عمومى و اساتيد از دانشجويان ، امتحانى به عمل مىآمد و مدارج لازم به آنها اعطا مىشد . هم چنين فاصله ميان مدرسه و مسجد جامع ـ كه مقبره اجداد ايشان در آن جا قرار داشت ـ به عمارت وسيعى اختصاص يافت كه بيش از هزار دينار صرف تعمير آن شد . همه ميراث اسلاف ايشان كه عبارت از كتب گرانبها و ارزشمند بود ، به اين عمارت منتقل گشت و بعدا نيز آنچه را در طى مسافرت به سوريه و لبنان و ديگر اماكن به دست آوردند كه شامل تأليفات جديد آن دوران بود ، بدان افزودند . بدين ترتيب كتابخانهاى عمومى تشكيل شد كه همه روزه عموم مراجعين حتى اتباع خارجى از آن استفاده مىكردند . اين كتابخانه داراى كتابدار و معتمد مخصوصى بود كه همه مخارج هنگفت اداره كتابخانه را بر عهده داشت و اداره امور آن را شخصا متكفل بود .
البته از طرف حكومت و يا اهالى جهت ايجاد چنين مؤسساتى هيچگونه كمك و مساعدت قابل توجهى نمىشد ، تنها مقدار بسيار ناچيزى از طرف وزارت معارف و اوقاف هر سال پرداخت مىشد . اين مقدار سالانه حدود دويست دينار بود كه بعضى از متوليان اوقاف آن را به صد دينار تقليل دادند و به اندازه مصرف يك ماه هم كفاف نمىداد ، حتى زمانى كه جناب استاد عالى مديريت اين مؤسسه را بر عهده گرفت ، به رغم اين كه خود از اهل علم بود و سابقه دوستى و صداقت وى ، در دوران حاكميتش بر نجف ، به حضرت امام روشن بود و نيز از اوضاع خاص مدرسه و نياز آن آگاهى داشت ، مع الأسف از طرف او كمترين كمكى به مدرسه صورت نگرفت . اين در حالى بود كه اداره اوقاف به تعدادى از مؤسسات و آموزشگاههاى بغداد دهها هزار دينار پرداخت مىكرد ؛ در صورتى كه هيچكدام از آن مؤسسات از لحاظ كيفيت و غنا به هيچ وجه در حد اين مدرسه نبودند .
آيا قوام و استحكام چنين مؤسسهاى فرهنگى ، آن هم در نجف كه محيط انظار قاطبه مسلمين است ـ با همه اختلاف مذاهب و تنوع نژادى كه دارند ـ مصلحت عراق و نسل جوان آن را در پى ندارد ؟
آيا بر ناشرين و روزنامهنگاران و نويسندگان نيست كه نسخهاى از آثار منتشره خود را در اختيار چنين كتابخانه ارزشمندى قرار دهند تا همگان از آن سود جويند ؟ آيا مهمترين مسئوليت حكومت اين نيست كه اين دو مركز مهم (كتابخانه و مدرسه) را ـ كه از مفاخر عراق محسوب مىشود ـ مورد توجه لازم قرار دهند ؟
اين دو مركز در سرزمين مقدسى واقع شدهاند كه هر سال صدها هزار نفر از شرق و غرب به ديدار آن مىآيند . آيا حق و عدالت اقتضا مىكند كه تنها يك شخص عهده دار اين همه بارهاى گران باشد ؟ آن هم در حالى كه ميليونها دينار صرف امور پوچ و بىارزش مىشود و هيچ نفعى براى عراق و اهالى آن در پى ندارد . هر تأليفى كه به وسيله ادبا يا علماى نجف و يا توسط شعراى حله و ملوك حيره صورت مىگيرد ، همگى از اين كتابخانه نشئت مىگيرد و همه مستندات آنها مبتنى بر يافتههايشان در اين كتابخانه است . با اينهمه هيچ كمك قابل ملاحظهاى به آن نمىشود .