سيد هادى خسروشاهى
تولد حضرت آيت اللّه در سال 1296 هجرى در نجف اشرف اتفاق افتاد و ايشان در همانجا مشغول تحصيل علوم مختلفه ادبيات ، فقه ، اصول ، حكمت (فلسفه) و غيره شدند تا به مقامات علمى بزرگى نايل شده و يكى از علماى طراز اول شيعه محسوب شدند و متجاوز از نود جلد كتاب تأليف نمودهاند كه دهها جلد آن چاپ شده است . و از جمله تأليفات ايشان: الدين والاسلام (سه جلد) ، المراجعات الريحانيه (دو جلد) ، الآيات البينات ، الفردوس الأعلى ، أصل الشيعه و أصولها ، تحرير المجلد (پنج جلد) ، التوضيح في بيان ماهو الإنجيل ومن هو المسيح (دو جلد) ، المغنى عن الاغاني ، الوجيزة في الفقه ، التربة الحسينية ، نبذة من السياسة الحسينية ، الجنة المأوى ، المثل العليا في الاسلام لا في بحمدون ، محاوره با سفير انگليس و آمريكا در عراق ، و دهها جلد ديگر مىباشد كه ذكر اسامى آنها موجب تطويل است .
اغلب كتابهاى آن مرحوم چندين مرتبه چاپ شده ؛ مثلاً أصل الشيعه و اصولها ، هفت مرتبه در عالم عربى و دو مرتبه ترجمهاش در ايران چاپ شده ، المثل العليا در ممالك عربى شش مرتبه و ترجمهاش يكبار در مشهد مقدس به نام نامه كاشف الغطاء به رئيس جمعيت آمريكايى دوستداران خاورميانه و يكبار هم در تبريز به عنوان نمونههاى اخلاقى در اسلام»به طبع رسيده است .
تأليفات ايشان بسيار مهم و مورد توجه هستند ؛ مثلاً بر كتاب اصل الشيعه دانشمندان و مستشرقين غربى تقريظها نوشتهاند كه از جمله آنان سالم كرنكوى از دانشكده (برن) آلمان ، و كراچكوفسكى مستشرق روسى از لنين گراد ، و لوى . وهندرسن از سفارت و ايالات متحده آمريكا در عراق و غيره مىباشد .
كتاب تحرير المجله ايشان ، مقايسهاى است از قانون مدنى عراق با قانون مدنى (فقه) اماميه ، و از بزرگترين كتبى است كه در حقوق اسلامى و آيين تشيع نوشته شده و مورد استفاده استادان دانشكدههاى حقوق در دانشگاههاى مترقى جهان اسلام قرار گرفته است . هزاران نسخه از اين كتاب عالى در دسترس قضات و وكلاى دادگسترى و دانشجويان حقوق و طلاب علوم در كشورهاى عربى قرار گرفت .
كتاب التوضيح افتضاحآميز بودن انجيل كنونى و مسيحى را كه عالم مسيحيت او را به منزله خدا مىدانند ، به طرز روشنى ثابت مىكند .
المغنى عن الاغانى هم تلخيصى است از كتاب اغانى ابوالفرج اصفهانى كه در 24 جلد مىباشد و رساله مختصرى نيز از آن در اين اواخر به چاپ رسيده است .
و همچنين ... حضرت آيت اللّه كاشف الغطاء علاوه بر اينها ،يكى از شعرا و ادبا و نويسندگان مشهور عالم عربى به شمار مىرفت و اشعار و مقالات ايشان در ايام جوانى و دوران تحصيل در روزنامهها و جرايد عربى چاپ و منتشر مىگشت .
آيت اللّه مرحوم مسافرتهايى به ايران ، سوريه ، پاكستان عربستان و فلسطين و مصر و غيره كرد و درباره اوضاع تأسفآور مسلمين و براى بيدارى آنان مقالهها نوشت ، كتابها تاليف نمود و نطق و خطابهها ايراد كرد و در كنفرانسها و كنگرهها شركت جست و در واقع يكى از برجستهترين و مبارزترين علماى جهان پرعظمت اسلام بود .
از جمله نطقهاى آن مرحوم ، نطق تاريخى ايشان در كنفرانس جهانى مسلمانان در كراچى پايتخت پاكستان مىباشد كه چاپ اول و دوم ترجمه آن ناياب شد و اينك به چاپ سوم آن اقدام مىگردد . البته معلوم است كه ايراد نطقهاى آتشين در تحريك احساسات خفته مردم مسلمان و بيدار ساختن افكار آنان چه اندازه تأثير دارد و روى همين اصل بود كه حضرت آيت اللّه نطقهاى بسيارى كردهاند و طى آنها مردم مسلمان را بر ضد سياستهاى استعمارى و امپرياليستى دشمنان خونخوار اسلام و مسلمين ، تحريك نمودهاند .
يكى از نطقهاى آن مرحوم كه در معروفترين مسافرتهاى ايشان كه به سوى فلسطين بود و هنگام تشكيل كنگره بزرگ اسلامى كه در بيت المقدس برگزار شد و در مسجد اقصى ايراد كردهاند ، مىباشد و اين نطق بسيار مهم و پر ارزش ، به طور فوقالعادهاى موجب جلب توجه فرق مختلفه اسلامى گشت ؛ به طورى كه در حدود بيست هزار نفر از چند فرقه اسلامى از قبيل شيعه زيدى ، حنفى ، حنبلى ، مالكى ، شافعى و غيره كه در آنجا حاضر بودند ، پس از سخنرانى به ايشان اقتدا نموده و نماز جماعت گزاردند و اين امر در تاريخ هزار و سيصد و هفتاد ساله اسلام سابقه نداشته است و هنگامى كه از فلسطين به عراق باز مىگشتند ، در بصره چهار خطبه ايراد كردند كه به خطب اربعه معروف و چندين مرتبه چاپ شده و موضوع اين خطبهها اتحاد اسلام است . و هشت خطبه ديگر نيز از ايشان چاپ شده كه به خطب ثمانيه معروف گرديده .
يكى از اين خطبهها ، نطقى مىباشد كه به هنگام انقلاب استقلال عراق در مسجد كوفه ايراد شده و موضوع آن اتحاد و اقتصاد مسلمين است و ديگرى همان نطقى است كه در فلسطين ايراد شده و در آن موقع ، بلافاصله از طرف مؤتمر اسلامى ، تصويب شد كه به نام بيانيه مؤتمر اسلامى چاپ و توزيع شود .
ايشان مدتها هم در دانشگاه الازهر مصر رسماً تدريس كردند و چون در نزد برادران اهل تسنن ما مورد اعتماد و وثوق بودند ، خدمت شايانى در نشر حقايق شيعيان نمودهاند ؛ مثلاً در يكى از سالها ، در ماه رمضان هفتاد نفر از بزرگان علم و ادب مصر كه يازده نفرشان از اساتيد جامع الازهر بوده و در آنجا كرسى مخصوصى داشتند و بقيه نيز از ادبا و مدرسين مهم بودند ، براى مباحثه و مناظره به خدمت حضرت آيت اللّه آمدند و تمام ماه مبارك را در كتابخانه شخصى ايشان كه بالغ بر ده هزار جلد كتاب داشت ، پذيرايى شدند .
بعدا هيئتهاى علمى ديگرى نيز از سوريه ، لبنان ، حجاز و يمن آمدند و در شب قتل حضرت على عليهالسلام از ايشان درخواست كردند كه شيوه تدريس حوزه علميه و دانشگاه عالى عالم تشيع را ببينند و حضرت آيت اللّه در همان كتابخانه بالاى منبر تشريف برده و نطقى در وحدت و يگانگى ايراد كرده و توضيحات مهمى درباره خلافت حضرت على عليهالسلام و عالم تشيع دادند كه پس از اتمام نطق همه اساتيد و بزرگان مصرى و غيره دست حضرت آيت اللّه را بوسيدند .
ايشان به احمد امين ، نويسنده معروف مصرى كه شهرت جهانى دارد ، گفتند: «اكنون كه به عالم تشيع آشنا شديد و از حقايق مذهب جعفرى وقوف يافتيد ، مصمم شويد كه ديگر به شيعيان حمله نكرده و انتقاد ناروا ننماييد» . احمد امين دوباره دست ايشان را بوسيده و به عنوان عذرخواهى گفت : «سبب عمده دورى فرق اسلامى از معارف تشيع و عالم شيعيان ، فقدان كتب مربوطه مىباشد و چون علماى شيعه كتب و آثار خود را نشر نمىدهند ، دنياى اسلام جاهل به حقايق ايشان مانده و حقانيت شيعه را با نظر ترديد مىنگرند» . حضرت آيت اللّه با تبسم مخصوصى آن را عذر بدتر از گناه خواندند كه چرا درباره مطالبى كه اطلاع ندارند ، قضاوت مىكنند و از آن انتقاد مىكنند .
آن مرحوم يكى از فداكاران و جانبازان واقعى جهان اسلام در قرن ما بود و با اين كه پيرمرد بود ، ولى دلى سوزان و احساساتى عميق و عالى داشت و اميدواريم مسلمانان با پيروى از افكار ايشان سرانجام پيروز گردند .
براى معرفى ايشان تأليفات و كتابهاى ايشان ، بايد كتابى نوشت و براى شناسايى شخصيت ممتازشان همين بس كه به هر كشورى از ممالك اسلامى و عربى كه وارد مىشدند ، پادشاهان و رؤساى جمهور و وزرا به خدمت و ديدار ايشان مىرفتند . آن مرحوم يكى از مراجع عالىقدر تقليد جهان شيعه بود و در بسيارى از سرزمينهاى شيعهنشين به ويژه در بلاد عربى پيروان فراوانى داشت .
دردهاى اجتماعى
كاشف الغطاء مرد بسيار بزرگ و دورانديشى بود كه به وضع اسفانگيز و رقتآور مسلمين امروز جهان ، كه بدبختانه در اثر غفلت خودشان در دست غارتگران و امپرياليسم سرخ و سياه اسير و بردهاى بيش نيستند ، مىانديشيد و دائم در فكر راه نجات مسلمانان و كشورهاى اسلامى از زنجير اسارت و قيد بندگى مستقيم و غير مستقيم ، و يوغ بدبختى اقتصادى و سياسى اجانب و دشمنان اسلام بود و مىخواست كه ملتهاى مسلمان سراسر روى زمين زنجيرهاى استثمار و استعمار ، ذلت و خوارى ، پستى و پليدى را يكباره و براى هميشه پاره كرده و خودشان حاكم به سرنوشت و امورات اقتصادى ، اجتماعى و سياسى خويش گردند ؛ چون او مانند شاعر انقلابى و متفكر جهان اسلام ، شادروان دكتر محمد اقبال لاهورى ايمان داشت كه:
خدا آن ملتى را سرورى داد
كه تقديرش به دست خويش بنوشت
به آن ملت سر و كارى ندارد
كه دهقانش براى ديگرى ! كشت
آيت اللّه كاشف الغطاء در مقدمه چاپ ششم كتاب اصل الشيعه و اصولها مىنويسد :
حالتى كه اينك براى مسلمانان رخ داده و ناتوانى و سقوط و خوارىاى كه خصوصاً در قرنهاى اخير ، به آنها رو كرده ، بسى آشكار و بىنياز از توضيح و بيان است . بيگانگان بر آنها فرمانروا شده ، هم خود آنان را به بردگى مىبرند و هم اراضى و ديارشان را تصرف كرده ، مالك مىشوند . مانند غلامان و بندگان آنها را مىكشانند و مانند بهايم و چهارپايان به مصالح و منافع خويشتن مىگمارند . زنجيرهاى اسارت به گردنشان نهاده و به بالاتر از اين خفت و خوارى و خسران دچارشان ساختهاند ؛ به حدى كه به وصف هيچ واصفى نيايد و قلم صورتگرى تصوير آن را نتواند ، و تمام اين نكبتها مانند اسباب و علل آنها ، به نظر هر بينندهاى واضح و روشن است .
ولى يگانه سبب و تنها علت اين بدبختىها همانا تفرق كلمه مسلمانان و بغض و كينه و دشمنى است كه از يكديگر دارند و هر طايفهاى از آنها مىكوشد طايفه ديگر را كافر بشمارد ، و چون معتقد به كفر ديگرى مىشود ، مىكوشد نابودش سازد و اين نيست ، مگر به واسطه جهل مركب و تعصب كوركورانهاى كه آنان را فرا گرفته است ؛ يعنى جهل و نادانى ، آنها را به وادى هلاك و طغيان مىكشاند و حيلهها و تحريكات بيگانه ، استعمار و استعمار طلب ، ايشان را گمراهتر كرده و به آتش خشم و كينهشان دامن مىزند... .
احزاب و سياست از نظر كاشف الغطاء
بعضىها هم به هر كارى كه اشكال دارند ! مىگويند حضرت آيت اللّه كاشف الغطاء كه يك مرد روحانى و مذهبى است ، چرا در سياست دخالت مىكند ؟ !
و ما اينك نظر ايشان را در اين باره و درباره احزاب مىنويسيم ، شايد كه باعث بيدارى خواننده محترم گردد :
تا كنون احزاب آنقدر نيرومند و مقتدر نشدهاند كه براى دست زدن به اصلاحات عميق ، ملل ما را به سوى خود جلب كنند ؛ نه تنها در عراق بلكه در كليه ممالك عربى بر اثر عدم همكارى و تقويت يكديگر ، وضع چنين است و در هر صورت ، توفيق و پيروزى آنان را خواهانيم و آرزومنديم كه خداوند با روح عنايت و لطف خويش آنان را تأييد و يارى نمايد و اميدواريم كه احزاب اين كشورها به اصلاحات جدى و ثمربخشى دست بزنند .
اما دخالت در سياست . اگر معناى سياست ، خيرخواهى و خدمت و راهنمايى و جلوگيرى از فساد و خيانت و نصيحت زمامداران و توده مردم و برحذر داشتن آنان از گرفتار شدن در زنجير استعمار بندگى و جلوگيرى از افكندن دامها و غلها بر گردن ملتها و كشورها است ، اگر معناى سياست اين است ، آرى ، ما تا فرق سرمان در آن غرقيم و اين از واجبات است و خودم را در پيشگاه خداوند و وجدان مسئول مىبينم ؛ زيرا دخالت در سياست از وظايف من و اجداد من است .
اين هدف بزرگ و پيشوايى مهم و خلافت خدايى است: «يا داود انا جعلناك خليفة في الارض فاحكم بين الناس بالحق» ؛ «اى داود ، ما تو را جانشين خود در زمين كرديم ؛ پس در بين مردم به حق حكومت كن» .
و در يكى از زيارتهاى ائمه عليهمالسلام است كه «انتم ساسة العباد و اركان البلاد» شما سياستمداران خلق و اركان مملكت هستيد .
سياست ما ، سياست پيغمبر و ائمه است ؛ سياستى كه از هر گونه هوى و هوس و طمع و آلودگى پاك است: «ولا تتبع الهوى فيضلك عن سبيل اللّه» ، و اگر روحانيون ديگر در سياست دخالت نمىكنند ، شايد نمىخواهند و يا نمىتوانند !
و اگر معناى سياست ايجاد فتنه و اغتشاش است تا به حكومتى برسند و بر تختهاى نرم تكيه زنند ، وحشيانه و خشونتآميز با ملت رفتار كنند و براى تأمين منافع شخصى از قدرت و نفوذ خويش سوء استفاده كنند و براى اجنبى دلالى كنند ، تا ـ ولو با ريختن خونها باشد ـ آنها را بر ملت و مملكت خويش مسلط سازند ، اگر سياست اين است ، من از آن به خداى دانا و شنوا پناه مىبرم . نعوذ باللّه من شر الشيطان الرجيم اللعين .
فوت حضرت آيت اللّه كاشف الغطاء
حضرت آيت اللّه كاشف الغطاء در صبح روز سه شنبه 28 تيرماه 1333 (ذىقعده 1373 ق) در كرند كه از توابع كرمانشاه و يكى از نقاط مرزى ايران است ، به سن هشتاد سالگى پس از اداى نماز صبح درگذشت . جنازه ايشان با مشايعت بسيارى از مردم ايران و عراق توسط اتومبيل به بغداد حمل و از بغداد به وسيله قطار مخصوصى به كربلاى معلاّ انتقال داده شد كه از آنجا هم با اتومبيل به نجف اشرف حمل گشت و در آرامگاه خانوادگى ايشان به خاك سپرده شد . در كرند بازار و دكانها سه روز تعطيل بود و در سراسر ايران و عراق و ساير بلاد مجالس ترحيم و تذكر برپا شد و راديو بغداد پس از اعلام خبر مرگ آيت الله ، برنامه خود را قطع و به تلاوت قرآن مشغول شد... .
مسلمانان ! حضرت آيت اللّه كاشف الغطاء ، آن يگانه مرد مجاهد و پيشقراول نهضتهاى ضد امپرياليستى و ضد استعمارى مسلمانان جهان ، كه پرده از روى جنايات نابخشودنى استعمارگران مسيحى بر مىداشت ، از ميان ما رفت... .
او به طور ناگهانى ، در ايران بدرود زندگى گفت و با خود اسرارى را كه شايد بعدها مىخواست افشا سازد ، براى هميشه به سراى جاودانى ، به پيشگاه مقدس بنيادگذاران مكتب پر افتخار اسلام برد... ، ولى نام او زنده و جاويد خواهد ماند و شعله خاموش نشدنى نهضتى كه او بنيادش نهاد ، تا روز پيروزى نهايى و طرد قطعى دشمنان اسلام از سرزمينهاى عزيز اسلام ، در قلبهاى خونين و سوزان مسلمانان مبارز ، فروزان خواهد ماند تا سرانجام همه كشورهاى اسلامى از نور اين شعله ، نور باران و روشن گردد .
آرى ، او مكتب دلاور پرورى را ترويج كرد كه پايههاى كاخهاى استعمارى دشمنان اسلام و بشريت را به طور روز افزون سست و لرزان نمود و ما ايمان داريم كه عاقبت آن كاخهاى ستمگرانه به دست رزمندگان جهان اسلام بر سر صاحبان غارتگرش ، واژگون و ويران خواهند گشت . آرى ، با اينكه كاشف الغطاء از ميان ما رفت ، اما مطمئن باشيد راهى را كه او رفته است ، مردان رزمنده دنياى اسلام خواهند رفت و يقين قطعى دارند كه بالأخره به سر منزل مقصود رسيده و پيروز خواهند گرديد و ما اميدواريم كه همه با هم ، همدوش و همقدم با مردم دلير و غيور مسلمان جهان ، گام برداشته و از هيچ نيرويى در راه حق و حقيقت ترس و هراسى نداشته باشيم... .
كاشف الغطاء از ميان ما رفت ، ولى مكتبى را كه در مبارزه با دشمنان اسلام و اجانب و عمال پست و رذل آنها باز كرده ، هميشه باز است و تعليمات ارجدار اين رهبر گرامى ، هميشه روحبخش مسلمانان مجاهد خواهد بود .
شما متن اين خطبه را بخوانيد ، شايد اگر حسى داشته باشيد ، نالهها و فريادهاى جانسوز او را از خلال سطور اين خطبه ـ و ساير تأليفاتش ـ بشنويد . او گو اينكه هنوز هم راه اين را كه «چگونه مسلمانان متحد شوند» و يا «براى اصلاح چه بايد كرد» به ما نشان مىدهد و هنوز هم صداى او به گوش مىرسد كه: مسلمانان همه با هم در راه رزم عليه دشمنان اسلام به پيش ! پيش به سوى حكومت عالى انقلابى اسلام !
اين نشريه ثمره كوچك از كوشش و پيكارى است كه عدهاى در راه اشاعه طرز فكر جهانى اسلام مىكنند و پيامى است به كوى شهيدان و جانبازان راه پر افتخار اسلام و به سوى مجاهدين تزلزلناپذير راه حق ، تا به همه ثابت گردد كه ما مىرويم تا به مكتب عالى و انسانى اسلام و به آرمان بزرگ بندگان رزمنده خدا ، وفادار باشيم .
خدايا ، اين نشريه و همه چيز ديگر ما ، براى تو باشد و تو هم از روى بزرگى بپذير و به ذخيره آل محمد صلىاللهعليهوآله و پيشوا و مصلح بزرگ همه جهان ، سلام پرسوز و گداز ما را برسان ! شايد كه در پيشگاه عزيزش مورد قبول افتد و مشمول الطاف بىانتهايش واقع گرديم ! ...
عيد غدير 1375 ق تبريز
مقدمه ترجمه خطبه تاريخى كاشف الغطاء در كنفرانس جهانى مسلمانان در پاكستان ، چ3 ، تبريز: 1384 ق / 1343 ش .
. شرح حال كامل مرحوم آيت اللّه كاشف الغطاء و تعداد مؤلفات آن بزرگوار را در مقدمه كتاب بسيار مفيد و گرانبهاى جنة المأوى چاپ تبريز ، مطالعه فرماييد . خود آن مقدمه ، رساله جامع و كاملى در اين زمينه است و مطالعه آن براى كسانى كه خواستار شرح حيات كاشف الغطاء باشند ، ضرورى است .
. المثل العليا في الاسلام لا في بحمدون ، ط 3 ، عربى ، ص86 و 87 .