چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403  
 
 
حضور در قدس ، قله مواضع كاشف الغطا[1]

مصاحبه با استاد سيد حسن امين

 

 

س: لطفا اجمالى از زندگى علمى خويش را بازگو نماييد .

ج: دشوار است انسان از خودش سخن بگويد ، اما به خاطر شما و نيز دوست عزيزم آقاى مهاجرى اجمالاً در دو مرحله درس خواندم: يكى دروس معمول تا دانشگاه و در كنار آن نيز در محضر پدرم علوم اسلامى فرا مى‏گرفتم .

س: شنيده‏ايم كه بين پدر شما مرحوم سيدمحسن امين و شيخ محمدحسين كاشف الغطاء ارتباط وجود داشته است . لطفا در اين باره توضيح دهيد .

ج: رابطه ويژه‏اى نبود ، اما مرحوم كاشف الغطاء قبل از جنگ جهانى اول كه براى اولين بار به لبنان آمد ، ديدارى با پدرم داشت ؛ ديدارى كه رشته‏هاى پيوند با  او را در مقايسه با ديگران بيشتر تقويت مى‏كرد . يك‏بار ديگر نيز ديدارى كوتاه  از لبنان داشت كه ملاقاتى صورت گرفت ، ولى اين روابط همانند روابط با ساير علما بود .

س: اگر شما با شيخ محمدحسين كاشف الغطاء ملاقاتى داشته‏ايد ، بيان فرماييد .

ج: بله ، او را چند بار در نجف زيارت كردم . او اولين كسى بود كه پذيرش كردم ؛ زيرا محفل او مجلس بسيار خوبى بود . خوب سخن مى‏گفت و طلبه از ديدار او خوشحال مى‏شد . يك مجلس علمى و قابل استفاده بود . و من موقعى كه به نجف مى‏رفتم ، نخبگان علما را كه چهار پنج نفر بودند ، انتخاب مى‏كردم و بيشتر اوقاتم را در نجف در محضر آنان مى‏گذراندم و معتقد بودم كه اينها ديدارهاى وداع است و لازم است كه آنها را ببينم و از آنان حداكثر امكان ، توشه بگيرم . از محضر شيخ محمدحسين زياد بهره مى‏بردم .

س: مى‏خواهيم درباره سطح معلومات و دانش شيخ اطلاعاتى به دست آوريم .

ج: پاسخ اين سؤال مربوط به صاحب‏نظران و متخصصان فن مى‏باشد كه فقها هستند و در صلاحيت من نيست .

س: ما اين پاسخ را به عنوان تواضعى از ناحيه شما به شمار مى‏آوريم .

ج: نه ، اين يك واقعيت است .

س: آيا اطلاعاتى درباره حضور ايشان به همراه فرزند سيدكاظم يزدى در ميادين جنگ جهانى اول داريد ؟

ج: سيدمحمد فرزند سيد كاظم به همراه محمد سعيد حبوبى و سيد مهدى حيدرى و شيخ خالصى در جنگ شركت داشتند و شيخ محمدحسين كاشف الغطاء در سنين جوانى‏اش بود ؛ مانند سيدمحسن حكيم كه بيشتر نقش دبيرى محمد سعيد حبوبى را بر عهده داشت . شيخ محمد حسين از طلاب جوانى بود كه به نسبت خودش در آن سهم داشت .

س: شيخ محمد حسين كاشف الغطاء روابط و مباحثاتى را با دانشمندان و سياست‏مداران ديگر مذاهب داشته است آيا اطلاعاتى در اين باره داريد ؟ لطفا بيان فرماييد .

ج: اين ارتباط تنها با امين ريحانى نويسنده مسيحى بود ، ولى يك مسيحى متعصب نبود . او از نويسندگان ملى و شخص معروفى بود . مكاتباتى بين اين دو وجود داشت . اين مكاتبات به دنبال تعليقاتى بود كه كاشف الغطاء بر بعضى از كتب امين ريحانى زد . اين مكاتبات در مجموعه‏اى به نام المراجعات الريحانيه انتشار يافت .

س: درباره مذاهب اسلامى چه‏طور ؟

ج: آنچه كه در ميان مواضع شيخ محمدحسين به عنوان سرآمد و قله مواضع او باشد ، حضور او در كنگره اسلامى قدس بود كه مفتى قدس او را در سال 1932 يا 1933 به عنوان نماينده علماى نجف به كنگره دعوت كرد و او از بارزترين شخصيت‏هاى آن كنگره بود و همان‏جا بود كه جمله مشهور خويش را ابراز داشت كه «الاسلام هو كلمه التوحيد و توحيد الكلمة» . و در اولين نماز جمعه‏اى كه در آنجا تشكيل شد ، امامت همه شركت‏كنندگان در آن كنفرانس را بر عهده گرفت .

س: مى‏دانيد كه شيخ علاوه بر ويژگى‏هاى ديگرش ، يك خطيب و اديب بليغ بود ، جايگاه ادبى كتب او چيست ؟

ج: شيخ در زمينه ادبيات كتب محدودى دارد ، ولى صرف نظر از مقام فقهى‏اش ، از نويسندگان بزرگ عرب زبان است . او شاعر نيز بود .

س: سؤال قابل توجهى نزد طلاب جوان وجود دارد و آن اين كه اگر بين شيخ و ساير علما مقايسه كنيم ، تفاوت‏هايى را مى‏يابيم . به نظر شما اين تفاوت‏ها چه چيز مى‏تواند باشد ؟

ج: ويژگى قابل ذكر او با توجه به موقعيت نجف كه يك شهر عربى است و هيئت‏هاى عرب زبان از ساير مناطق به سراغ آن مى‏آيند و اينها طبعا با مراجع ديدار مى‏كنند ؛ لذا وقتى يك ديداركننده‏اى عرب زبان به ديدار يك مرجع غيرعرب زبان مى‏رود ، مى‏بيند كه به خوبى نمى‏تواند عربى سخن بگويد ، آثار و علايم غيرعربى بودن در آن آشكار است ؛ در حالى كه شيخ محمد حسين يك عرب اديب و فصيح بود .

س: شرايط خاصى براى دستيابى به مرجعيت وجود دارد. چرا مرجعيت شيخ گسترش نيافت؟

ج: مرجع بزرگ برادرش شيخ احمد كاشف الغطاء بود كه هم‏طراز با ديگر مراجع بزرگ در آن دوره چون سيدابوالحسن اصفهانى و ميرزاى نايينى و ديگران بود . البته زياد عمر نكرد و اگر مانده بود ، تنها او مرجع بود . دستيابى به مرجعيت داراى شكل و وضعيت خاص خويش است . شيخ محمد حسين ويژگى خاص و معمول در مسئله مرجعيت را دارا نبود .

يك بار گروهى ميهمان از دانشگاه مصر به همراه دانشجويان آمده بودند و مى‏خواستند در درس‏هاى نجف حاضر شوند تا ببينند درس‏هاى حوزه چگونه است و روش تدريس آنها چطور است ؟ خوب ، معروف است كه نجف دانشگاهى عربى است ، ولى مدرس اول آن نمى‏توانست عربى سخن بگويد . علما و شيوخ الازهر براى بازديد آمده بودند . طلاب را در درس شيخ محمدحسين گرد آوردند و ميهمانان نيز آنجا حاضر شدند و شاهد بودند كه با فصاحت و بلاغت تدريس مى‏شود . اين قبيل كارها هم از مسئوليت‏هاى شيخ محمدحسين بود .

س: درباره خاندان كاشف الغطاء با توجه به تأليف دائره‏المعارف به دست شما ،  توضيح دهيد .

ج: راجع به برادرش شيخ احمد كه پدرم شرح زندگى‏اش را به نگارش آورده است . پدرم درباره زندگى افراد زنده چيزى نمى‏نوشت . من افرادى را كه بعد از پدرم فوت كردند ، مى‏نويسم . شيخ محمدحسين بعد از پدر من وفات كرد ، لذا من بايد درباره زندگى او بنويسم ، ولى به خاطر فقدان منابع كافى نتوانسته‏ام بنويسم و از طرف ديگر هم نمى‏خواهم يك زندگى ناقص كه حق او را ادا نمى‏كند ، بنويسم . شيخ محمدحسين از ستارگان بزرگ ما مى‏باشد و نمى‏خواهم قبل از دسترسى به اطلاعات و منابع كافى ، شرح حال او را بنويسم و  ـ  ان‏شاءالله  ـ  زندگى او را نيز خواهم نوشت .

س: شيخ سفرهايى را به بعضى از كشورها مثل ايران ، پاكستان ، لبنان و فلسطين داشته و طبعا دستاوردهايى هم داشته است ، توضيحى در اين باره بفرماييد .

ج: مسافرت او را به كنگره قدس توضيح دادم و گفتم كه از بارزترين شخصيت‏هاى كنگره بود . مسافرتش به لبنان در اوايل جوانى‏اش بود و نتيجه آن ازدواج در لبنان بود . مسافرتى به پاكستان داشت كه در اواخر عمر و ضعف جسمانى‏اش بود . سفر مهم و قابل توجه همان سفر به فلسطين بود كه ذكر شد .

س: از خصوصيات اخلاقى كاشف الغطاء چه مى‏دانيد ؟

ج: او طبعا مردى كريم النفس و خوش‏سخن و خوش‏مجلس بود . از بزرگواران نجف بود .

س: از شركت شما در اين گفت‏وگو متشكريم .



[1] آواى بيدارى: ويژه‏نامه روزنامه جمهورى اسلامى...   ، ص28  ـ  29 .

 

 
امتیاز دهی
 
 

 
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

دبيرخانه كنفرانس‌هاي بين‌المللي
مجری سایت : شرکت سیگما