سيد مهدى انجوىنژاد
شيخ محمد حسين بن شيخ محمد رضا آل كاشف الغطاء در سال 1295 هجرى مطابق 1876 ميلادى و برابر سال 1254 شمسى در شهر نجف قدم به جهان گذاشت . شيخ محمد حسين از انتساب به جد بزرگوارش شيخ جعفر به آل كاشف الغطاء ملقب و خود او نيز بيشتر به كاشف الغطاء معروف بوده است . كاشف الغطاء از بزرگترين فقهاى اسلامى و از مراجع مسلم شيعه اثنا عشريه و از افتخارات بزرگ جهان اسلام است . در كثرت تتبعات گوناگون از فحول علما و در فقه و اصول و كلام و حديث و رجال و درايه و تفسير و ديگر علوم دينيه متبحر بوده است .
كاشف الغطاء نه تنها دانشمندى پرارزش و نويسندهاى پرقدرت به شمار مىرفته ، بلكه مبارزى بىهمتا نيز بوده است . او براى پايدارى مبانى اسلام و شيعه از هيچگونه اقدامى فروگذار ننموده است ، بيشتر عمر خود را در كشف حقايق و رفع مبهمات و حفظ حدود و ثغور دنياى اسلام مصروف داشته است . وى داراى خلقى بس نيكو و فكرى باز و ذوقى سرشار بوده است .
كاشف الغطاء پس از گذراندن دورههاى مقدماتى در نجف اشرف به جلسات درس مراجع تقليد زمان روى آورد ، اصول را در محضر استاد بزرگى چون شيخ محمد كاظم خراسانى (مشهور به آخوند خراسانى) و فقه را در محضر اساتيدى چون شيخ آقا رضا همدانى و سيد محمد كاظم طباطبايى يزدى تعليم ديد ، كلام و فلسفه را از شيخ احمد شيرازى و ميرزا محمد باقر اصطهباناتى و شيخ محمد نجف آبادى آموخت .
با آنهمه موهبت خدادادى در مدتى كوتاه آنچنان دانشى آموخت كه دانشمندان و دانشپژوهان براى كسب معلومات گوناگونى گرد او جمع شدند .
در عنفوان جوانى در ميان علما مقامى رفيع را حائز گرديد او و برادرش شيخ احمد مجتهد مورد توجه خاص مراجع قرار گرفتند . سيد محمد كاظم يزدى مرجع عالىقدر شيعه در آن زمان پاسخ بسيارى از سؤالات علمى و استفتائات را به آن دو برادر واگذار مىكرد . پس از فوت سيد محمد كاظم يزدى ، عده كثيرى از مردم عراق در امر تقليد به شيخ محمد حسين كاشف الغطاء رو آوردند . پس از گذشت مدتى كوتاه ، مقام مرجعيت عامه به او محول گرديد ، فعاليتهاى چشمگيرش روز به روز افزايش يافت و بر تعداد مقلّدينش افزوده گرديد .
در تمام دوران زندگى جلسات درس و بحثش ادامه داشت . هر روز تعداد كثيرى از فضلا و دانشمندان در مجالس درس فقه ، حديث و كلام او حاضر شدند و پروانهوار از شمع وجودش استفاده كردند . دهها جلد كتاب از تقريرات دروس مختلف او به وسيله شاگردانش جمعآورى شد .
كاشف الغطاء علاوه بر دانش و بينش فراوانى كه داشت ، داراى بيانى گيرا و شيوهاى پسنديده بود . گفتارش را بهترين كلام و فصيحترين عبارت ادا مىنمود كه اگر انسان ساعتها در مجلسش مىنشست ، گويى لحظهاى بيش نبود .
او با گفتار سحرآميزش همه را مجذوب خود مىساخت ، در سخنرانىهاى خود با مهارت عجيبى مقدمهچينى مىكرد . براى فهماندن مطالب خود از طريق ابتكارى جالبى استفاده مىنمود و با لطيفههاى مخصوصى سخنرانىهايش را نمكين مىساخت . دانشگاهها و مراكز علمى قاهره ، قدس ، بغداد ، كراچى ، تهران و نجف اشرف هنوز سخنرانىهاى پر طنين او را فراموش نكردهاند ؛ همان سخنان دلانگيزى كه به محض شنيدن ، در دلها اثر مىگذاشت . در راه رسيدن به هدفهاى عالى خود از هيچ اقدامى مضايقه نمىكرد .
چون دنياى پهناور خواستهها و رؤياهاى گرانبهايش در محلى خاص برآورده نمىشد ، به ناچار ممالك مختلف اسلامى را در شعاع بينش خود قرار داد و به تمام كشورهاى اسلامى مسافرت كرد در آن سفرها افراد و شخصيتهاى اسلامى از نزديك با او آشنا شدند و از حضرتش كسب فيض نمودند . در مجامع علمى و كنگرههاى اسلامى شركت كرد .
مسافرتهاى كاشف الغطاء
اولين سفرش در ماه شوال سال 1328 هجرى بود كه به قصد بهجا آوردن فرايض حج به حجاز رفت ، از آنجا به دمشق و بيروت رفت ، حدود دو ماه در آن شهرها ماند ، سپس چند ماهى نيز در صيدا اقامت كرد . در اين مسافرت هرگز از خدمت در راه دين و هدف خود باز نايستاد . آنگاه از صيدا به قاهره سفر كرد و در آن شهر نيز بيش از سه ماه توقف نمود . در اين مدت اساتيد دانشگاه الازهر با حضرتش به گفتو گو و مباحثه پرداختند و با هم تبادل نظر كردند .
در الازهر براى دانشجويان جلسات درسى تشكيل داد و در مجامع آنان سخنرانىها كرد ، حتى بعضى از اوقات به كليساها رفت و با مبشّرين مسيحى به بحث پرداخت و اشتباهاتشان را خاطر نشان ساخت . در سال 1350 هجرى به فلسطين مسافرت كرد تا در كنگره بزرگى كه در شهر قدس برپا شده بود ، شركت نمايد . در مسجد الاقصى بر اثر تقاضاى نمايندگان كشورهاى اسلامى خطابهاى ايراد كرد و پس از آن كليه شركت كنندگان در كنگره پشت سر او نماز جماعت گزاردند . در اين كشور از شهرهاى حيفا ، نابلس ، ويافا نيز بازديد كرد .
پس از دو سال از آن تاريخ ، براى اولين بار به ايران مسافرت كرد ، از شهرهاى همدان ، كرمانشاه ، تهران ، مشهد ، شيراز ، كازرون ، بوشهر ، خرمشهر و آبادان ديدن نمود . در تمام اين شهرها نماز جماعت برپا شد و همه به آن مرحوم اقتدا كردند .
در سال 1366 هجرى براى دومين بار به ايران مسافرت كرد و مدتى در شهر كِرِند اقامت گزيد .
سومين سفر ايشان به ايران در سال 1369 هجرى بود كه به قصد زيارت حضرت على بن موسى الرضا عليهالسلام به مشهد مقدس مشرف شد . در اين سفر بود كه امكان ملاقات و گفتو گو با بزرگان و علماى برجسته ايران برايش بيشتر ميسر گرديد .
چيزى نگذشت كه بيمارىهاى گوناگونى وجودش را احاطه كرد . به ناچار در سال 1388 براى معالجه به سوريه و لبنان رفت .
در سال 1371 دولت پاكستان براى شركت در كنگره بزرگ اسلامى از ايشان دعوت كرد كه با هواپيما به كراچى رفت . در كراچى نيز سخنرانىهاى گرم و گيرايش در راه اصلاح اوضاع سياسى و اجتماعى ممالك اسلامى همه را شيفته خود نمود . در اين كنفرانس دولتهاى استعمارگر را به باد انتقاد گرفت و به مسلمانان گوشزد كرد كه دول بيگانه همواره در پى ايجاد دوگانگى و اختلاف بين مسلمانان بودهاند و در راه اين هدف شوم خود از هيچ اقدامى فروگذار نكردهاند .
در اين مسافرت كاشف الغطاء از شهرهاى بزرگ پاكستان مانند لاهور ، پيشاور ، راولپندى و كشمير بازديد كرد .
كاشف الغطاء و فعاليتهاى سياسى
كاشف الغطاء معتقد بود مهمترين وظيفه يك پيشواى مذهبى و از واجبات اوليه او اين است كه تمام همت خود را به كار برد تا اوضاع سياسى را آنچنان كه بايد و شايد ، درك نمايد ، آنگاه خود در سياست وارد شود . هدف از دخالت در سياست را آن مىديد كه پيشوايان به وعظ و ارشاد ، و نهى از فساد ، و نصيحت به حكام بلكه تمام دول عالم را شعار خود سازند ، هرگز در قيد اسارت استعمارگران درنيايند ، بايد بكوشند كه زنجيرهاى بردگى و بندگى را از گردن كشورها و انسانها باز نمايند .
او مىگفت: من تا سر ، غرق در سياستم ؛ چه آنكه دخالت در سياست را بر خود واجب مىدانم و اگر دخالت نكنم ، خود را در پيشگاهِ خدا و وجدان خود مسئول مىدانم .
همواره اين گفتار على عليهالسلام را تكرار مىكرد كه: «ان اللّه أخذ على العلماء أن لا يقارّوا على كظِّة ظالمٍ ولا سغب مظلوم ؛ خداوند از دانشمندان پيمان گرفته است كه در برابر پرخورى ستمگران و گرسنگى مظلومان ساكت ننشينند» .
از اين رو ، در تمام انقلابات ملى كه در كشورهاى اسلامى ـ عربى مخصوصا عراق روى مىداد ، او فعالانه شركت مىكرد و در بيشتر جنبشهاى ملى سهمى به سزا داشت . حكومت عراق نيز مرعوب شخصيتش بود .
هنگامى كه جنگ جهانى اول شروع شد ، خود را به شهر كوت رسانيد تا در جهاد ملى و اسلامى كه سپاهيان عراق عليه قواى انگليسى ترتيب داده بودند ، شركت كند .
در نبرد شجاعانه اهالى نجف بر ضد نيروهاى انگليسى نيز گامهاى مؤثرى برداشت .
او پيوسته فعاليتهاى پىگيرى را در راه مبارزه با ظلم و ستم به كار مىبرد ، قواى استعمارى دولتهاى بيگانه را سرزنش مىكرد و براى خنثى كردن نقشههاى شوم آنان از هر وسيلهاى استفاده مىنمود ، مسلمانان را از مماشات و همكارى با قواى بيگانه برحذر مىداشت .
وى با صراحت مىگفت: اگر اين دولتهاى استعمارگر مخصوصا دولت بيدادگر انگليس لقمه نانى هم به كسى مىدهند ، در عوض ثروتهاى ملى و ميهنى ، شرف و حيثيت و از همه مهمتر دين و وجدان و مقدسات مذهبى مردم را به يغما مىبرند .
سفير كبير انگلستان در روز بيستم جمادى الاول سال 1371 هجرى مطابق 1953 ميلادى در شهر نجف با او ملاقات كرد . كاشف الغطاء در اين فرصت با صراحتى كامل تمام نابهكارىهاى دولت انگلستان در شرق و غرب را برشمرد ، با بيانى گويا انگلستان را مسئول تضييع حقوق فلسطينىها معرفى كرد و گفت: انگلستان قواى صهيونيسم را تقويت كرد تا اراضى مقدسه فلسطين را اشغال نمايند و بيچاره مردم فلسطين را بىخانمان سازند و هنوز هم به اين اعمال زشت خود ادامه مىدهند .
آنگاه كه با سفير آمريكا ملاقات كرد ، با شهامت و صراحت نيز با او سخن گفت ، جنايات آمريكا را برشمرد و با قاطعيت اعلام داشت كه ايالات متحد آمريكا در اسكان قواى صهيونيسم در اراضى فلسطين سهمى به سزا داشته است و اين گونه اعمال وحشيانه را عليه آزادى بيشتر تقويت كرده است .
كاشف الغطاء در اين زمينه به سفير آمريكا چنين مىگويد:
قلبهاى ما آكنده از نفرت و دشمنى با شما آمريكاييان است ، چه ، آنكه ناجوانمردانه با اظهار دوستى ، سهمگينترين صدمات را بر پيكر مسلمانان وارد ساختيد . به خاطر ضربتى كه بر پشت ملت عرب زديد ، پشت آنان شكسته است و از دلهايشان خون مىچكد .
بالاخره روح ميهنپرستى و انقلابى ، كاشف الغطاء را بر آن داشت كه از شركت در كنگره استثمارى بحمدون كه ايادى استعمار آمريكايى آن را تشكيل داده بودند ، سر باز زند و در آن شركت ننمايد .
نپذيرفتن اين دعوت خود نمونهاى ديگر از جهاد ملى آن بزرگوار بود . كاشف الغطاء نه تنها حضور در آن جلسات را تحريم كرد ، بلكه كتابى پرارزش تحت عنوان المثل العليا في الاسلام لا في بحمدون نوشت . با اين عمل ديگر بار آثار شهامت و شجاعت و ميهنپرستى خود را ابراز كرد . در اين كتاب خطرات استعمار و استثمار را گوشزد كرده است . دورنماى تاريك و نفرتانگيز تسلى در برابر قدرتهاى ستمگر را بر مىشمارد ، آشكارا به مردم هشدار مىدهد كه زير بار استعمار نروند ، وعدههاى دروغين استعمارگران را به هيچ پندارند .
هدف اين كنفرانس بررسى نمونههاى برجسته اخلاقى مشترك ميان اسلام و مسيحيت و طرق مبارزه با كمونيزم بود . مرحوم كاشف الغطاء به اين كنفرانس و امثال آن خوشبين نبود و در ماوراى اين ظاهر فريبنده ، نيتهاى پليد و غرض آلودى را مىديد ؛ لذا مبادرت به نوشتن اين رساله كرد .
كاشف الغطاء در اين كتاب ، ضمن اعتراف به وجود مشتركاتى ميان مسيحيت و اسلام بلكه بين تمام اديان آسمانى كه مردم را به توحيد و يكتاپرستى و عدل و انصاف و فضايل اخلاقى دعوت كردهاند ، مزاياى اسلام را يادآور شده است ، آنگاه ثابت كرده كه دول استعمارگر مسيحى از روش مسيح و انجيل ، و دولِ اسلامىِ غربزده و استعمار شده از روح اسلام منحرف شدهاند و چنين دولتها و ملتهايى صلاحيت بررسى نمونههاى عالى اخلاقى مشترك ميان اسلام و مسيحيت را كه خود از آن عارى هستند ، ندارند و مبارزه با الحاد و كمونيزم با اين كنفرانسهاى مشكوك امكانپذير نيست ، بلكه راه مبارزه با كمونيست پيروى كامل از دستورات سياسى و اجتماعى اسلام و پياده كردن طرحهاى عالى اسلام كه با مسيحيت واقعى در قسمتهاى زيادى اشتراك دارد ، مىباشد .
اين كتاب كه به عقيده من عليه پيمان بغداد نوشته شده بود ، به محض انتشار در كشورهاى عربى و اسلامى انعكاسى شديد داشت و مورد توجه عموم قرار گرفت و فورا به چند زبان از جمله به فارسى ترجمه شد و در چاپهاى بعد هم با اصل كتاب اظهارنظر مطبوعات و شخصيتهاى برجسته مذهبى و سياسى نيز منتشر شده است .
آثار و تأليفاتش
كاشف الغطاء با آنهمه گرفتارىها و مشاغلى كه در زمينههاى مختلف اجتماعى و علمى داشت و با وجود مراجعات مكررى كه گروههاى مختلف با او داشتند و مسافرتهاى طولانىاش ، آن چنان آثار پر قدرتى به جاى گذاشته كه كمتر دانشمندى به چنين موفقيتهايى دست مىيابد ، ولى متأسفانه اكثر آثار آن مرحوم تا كنون به چاپ نرسيده و يا اين كه كمياب است .
اكنون اسامى برخى از آثار كاشف الغطاء را به ترتيب حروف ذكر مىكنم و در حدود اطلاع و با رعايت اختصار مشخصات آنها را بيان مىنمايم:
1 . الايات البينات ، عربى: در سال 1345 هجرى در نجف به چاپ رسيده . اين كتاب در رد برامويان ، بهايىها ، وهابىها ، ماديون نوشته شده و براى از بين بردن بدعتها و گمراهىها كتابى سودمند است .
2 . الاحسن من شعر الحسين ، عربى: ديوان شعر او است كه در زمان جوانى قبل از ازدواج آن را سروده است .
3 . الارض والتربة الحسينيه ، عربى: اين كتاب دو بار در نجف به چاپ رسيده و توسط آقاى خسروانى به فارسى ترجمه شده است .
4 . أصل الشيعه و أصولها ، عربى: اين كتاب در نجف ، بغداد ، قاهره ، و لبنان نُه بار چاپ شده است . در اين كتاب اهم مسائل و مختصات شيعه با عباراتى ساده و مختصر و گويا بيان شده است . خوشبختانه به زبانهاى فارسى ، انگليسى ، هندى نيز ترجمه و چاپ شده است .
5 . تحرير المجله ، عربى فقه: در پنج جلد در نجف چاپ شده است . متن اين كتاب مجموعهاى از قوانين مدنى تركيه است به نام مجلة الاحكام العدليه يا مجلة العدليه كه در بين سالهاى 1869 و 1876 ميلادى تدوين شده و در سال 1926 پس از تدوين قانون مدنى ، اعتبارش را از دست داده است .
اين كتاب را سليم ياز لبنانى نيز شرح كرده و در سال 1923 ميلادى در بيروت چاپ شد و هم اكنون به نام شرح المجله در كتابخانه دانشكده الهيات مشهد موجود است . كاشف الغطاء ضمن تشريح مطالب كتاب المجله ، موارد اجتماع و افتراق آن قوانين با فقه مذهب اماميه را برشمرده است ، با اين توضيح كه در ذيل هر ماده كه متن كتاب المجله است ، با رعايت اختصار ، اهم مطالب را مستدلاً بيان كرده و به شرح آن ماده پرداخته است . مىتوان گفت تحرير المجله كتابى است در قواعد فقهى كه با سبك جديد و قابل هضمى تمام مباحث حقوق اسلامى در 1841 ماده مورد بررسى قرار گرفته و با رعايت اختصار ، قواعد فقه و مبانى حقوق اسلامى با بيانى ساده و گويا تعريف شده است . در جلد اول يكصد قاعده فقهى در ضمن يكصد ماده مربوط به مبحث تجارت تعريف شده ، آنگاه ديگر مباحث مطرح گرديده است .
در جلد اول تا چهارم مطالبى مربوط به كليه مباحث معاملات و در جلد پنجم احوال شخصيه از قبيل نكاح ، طلاق ، وصيت ، وقف را در 261 شماره مورد بررسى قرار داده است . اين كتاب به حق دائرة المعارف كوچكى در اصطلاحات و قواعد فقهى است كه در نوع خود كمنظير است .
جلد اول در سال 1359 هجرى و آخرين جلد آن در سال 1362 هجرى در نجف به چاپ رسيده است .
6 . ترجمه كتاب حجة السعاده في حجة الشهاده ، عربى: اصل اين كتاب تأليف صنيع الملك ، و به زبان فارسى است .
7 . ترجمه كتاب سفرنامه ناصر خسرو ، عربى: اصل اين كتاب به زبان فارسى است .
8 . ترجمه كتاب هيئت ، عربى: اصل آن به زبان فارسى بوده است .
9 . تعليقات على سفينة النجاة ، فقه عربى: متن اين كتاب به نام سفينة النجاة رساله عمليه عربى تأليف شيخ احمد آل كاشف الغطاء برادر مؤلف است . سفينة النجاة به همراه حواشى شيخ محمد حسين كاشف الغطاء به چاپ رسيده است .
اين كتاب در چهار مجلد به چاپ رسيده و تمام ابواب فقهى را دربر دارد . سفينة النجاة به فارسى نيز ترجمه شده به نام عين الحياة .
10 . تنقيح الاصول ، اصول فقه عربى: كتابى است در اصول به مانند متن كفايه با اسلوب جديد ، و تا كنون به چاپ نرسيده است .
11 . التوضيح في الانجيل والمسيح ، عربى و در اصول اعتقادات: در دو جلد است . جلد اولش در قاهره و جلد دوم آن در بغداد چاپ شده است .
12 . الجمع بين الاحكام الظاهريه والواقعيه ، عربى در اصول فقه: رسالهاى است در جمع بين احكام ظاهرى و واقعى و مراتب حكم ، و تا كنون به چاپ نرسيده است .
13 . جنة المأوى ، عربى: اين كتاب به سبك كتاب الفردوس الاعلى نوشته شده و تا كنون به چاپ نرسيده است .
14 . حاشيه بر كتاب ادب الكاتب ابن قتيبه ، عربى ، در ادبيات عرب: چاپ نشده است .
15 . حاشيه بر كتاب اسفار ملاصدرا ، عربى ، در حكمت و فلسفه اسلامى: چاپ نشده است .
16 . حاشيه بر كتاب امامى سيد مرتضى ، عربى ، در تفسير و حديث و ادب عرب: چاپ نشده است .
17 . حاشيه بر كتاب تبصرة المتعلمين علامه حلى به طور مبسوط ، عربى ، در فقه : و در سال 1337 هجرى در بغداد به چاپ رسيده است .
18 . حاشيه بر ديوان سيد محمد سعيد حبوبى ، عربى: اين كتاب در لبنان و با نظارت و تحشيه و تعليق كاشف الغطاء چاپ شده است .
19 . حاشيه بر كتاب رسالة الوجود ملاصدرا ، عربى ، در حكمت و فلسفه اسلامى: چاپ نشده است .
20 . حاشيه بر كتاب عرشيِّه ملاصدرا، عربى، در حكمت و فلسفه اسلامى: چاپ نشده است.
21 . حاشيه بر كتاب عروة الوثقى سيد محمد كاظم يزدى ، عربى در فقه: در نجف چاپ شده است .
22 . حاشيه بر كتاب عين الحياة ، رساله عمليه فارسى: در سال 1345 هجرى در بمبئى چاپ شده است . متن اين كتاب ترجمه كتاب سفينة النجاة تأليف برادرش شيخ احمد كاشف الغطاء مىباشد .
23 . حاشيه بر كتاب فرائد الاصول شيخ انصارى، عربى ، در اصول فقه: چاپ نشده است .
24 . حاشيه بر كتاب فصول شيخ محمد حسين ، عربى ، در اصول فقه: چاپ نشده است .
25 . حاشيه بر كتاب كفاية الاصول آخوند خراسانى ، عربى ، در اصول فقه: چاپ نشده است.
26 . حاشيه بر كتاب كفاية الاصول آخوند خراسانى ، عربى ، در اصول فقه: چاپ نشده است.
27 . حاشيه مفصلى بر كتاب مكاسب شيخ انصارى ، عربى ، در فقه: چاپ نشده است .
28 . حاشيه بر كتاب الهداية الاثيريه تأليف اثير الدين ابهرى ، عربى ، در فلسفه و حكمت اسلامى: چاپ نشده است .
29 . حواشى بر ديوان سحر بابل و سجع البلابل تأليف سيد جعفر حلى ، عربى: كاشف الغطاء در هنگام اقامت در لبنان اين حواشى مفيد و سودمند را بر اين كتاب افزود و بر چاپ آن نظارت كرد . اين كتاب در سال 1331 هجرى در صيدا چاپ شده است .
30 . الخطب الاربع ، عربى: متن چهار سخنرانى كاشف الغطاء كه در سال 1353 در چاپخانه الراعى در نجف اشرف به چاپ رسيده است .
31 . خطبة الاتحاد والاقتصاد ، عربى: متن يكى از سخنرانىها است كه يكبار در سال 1350 به تنهايى در نجف چاپ شده و ديگربار با سخنرانى تاريخى فلسطين نيز به چاپ رسيده است .
32 . خطبة فلسطين التاريخيه ، عربى: در سال 1350 در بيت المقدس چاپ شده است .
33 . دائرة المعارف الصغرى ، عربى: مجموعه بسيار بزرگى در حكمت ، كلام ، فلسفه احكام ، فلسفه اسلام ، و پاسخ به استفتاهايى است كه از او شده و به چاپ نرسيده است .
34 . دائرة المعارف العليا ، عربى: مجموعهاى مفيد از مباحث اصول و فروع دين و چندين جلد مىباشد . چاپ نشده است .
35 . الدروس الدينيه ، عربى ، در فلسفه و حكمت اسلامى: چاپ نشده است .
36 . الدعوة الاسلامية = الدين والاسلام .
37 . الدين والاسلام ، عربى ، در حكمت و فلسفه اسلامى: اين كتاب كه به نام الدعوة الاسلاميه نيز موسوم شده است ، در چهار جلد مىباشد . جلد اول درباره فلسفه دين اسلام و اثبات صانع و توحيد و عدل و مسائل مربوط به آن و در سال 1330 در صيدا به چاپ رسيده و جلد دوم آن درباره نبوت خاصه است كه در سال 1331 چاپ شده است . جلد سوم و چهارم آن تا كنون به چاپ نرسيده است .
38 . زاد المقلدين رساله عمليه ، فارسى: در اين كتاب مسائل روزمره مسلمين به روش سؤال و جواب آمده و دوبار در نجف و مشهد به چاپ رسيده است .
39 . رحلة إلى ايران لزيارة الإمام الرضا عليهالسلام ، عربى: اين كتاب شرح مسافرت او در سال 1352 هجرى به ايران است ، و چاپ نشده .
40 . سؤال و جواب در مسائل فقهى ، عربى: اين كتاب در سالهاى 1350 و 1355 در نجف به چاپ رسيده است .
41 . شرح عروة الوثقى ، عربى ، در فقه: اين كتاب شرح مبسوطى است بر كتاب عروة الوثقى سيد محمد كاظم يزدى در دو جلد بزرگ تدوين شده و نخستين تأليف فقهى كاشف الغطاء مىباشد ، و چاپ نشده است .
42 . طرائف الحكم ، عربى: مجموعهاى از مسائل مختلف است كه داراى فصلها و عناوين مرتب است و چاپ نشده است .
43 . العبقات العنبريه في طبقات الجعفريه ، عربى ، در ادب و تراجم: در دو جلد است ، جلد اولش مفقود شده و اولين كتابى است كه كاشف الغطاء در ادبيات نوشته ، محتواى تاريخ خانواده و شناخت بزرگان فاميلش نيز بوده است . چاپ نشده است .
44 . العصريات والمصريات ، شعر عربى: منتخبات اشعار او است كه در بيست تا سى سالگى آن را سروده ، و چاپ نشده است .
45 . عقود حياتى ، عربى: در اين كتاب شرح حال خود و حوادث مهمى كه برايش اتفاق افتاده ، بيان كرده است و به چاپ نرسيده است .
46 . الفردوس الاعلى ، عربى: مجموعه مسائلى است درباره فلسفه بعضى از احكام اسلام و بيان فوايد و تطبيق احكام شرعيه با علوم و مسائل روز . اين كتاب دوبار در نجف و يك بار در تبريز به چاپ رسيده است .
47 . المثل العليا في الاسلام لا في بحمدون ، عربى: اين كتاب سه بار در نجف اشرف به چاپ رسيده است . شرح موضوع اين كتاب را در قسمت فعاليتهاى سياسى كاشف الغطاء در همين مقاله بيان كردهام .
48 . مجموعهاى از مسائل و مباحث مختلف حكمت و فلسفه و عرفان و تصوف به فارسى و عربى منضم به اشعار زيبا و عالى است كه در سال 1330 هجرى هنگام مسافرت به مصر و حجاز مشغول جمعآورى آن شده است . چاپ نشده است .
49 . مجموعهاى از منتخبات او از اشعار قديم و جديد و خطبههاى بليغ و كلمات قصار از ائمه معصوم به فارسى و عربى است كه در سال 1320 به جمعآورى آن مشغول شده است ، و چاپ نشده است .
50 . محاورة بين كاشف الغطاء و بين سفيرين البريطانى و الامريكايى ، عربى: اين كتاب سه بار در نجف به چاپ رسيده است .
51 . مختصر الاغانى يا مغنى الغوانى عن الاغانى ، عربى: اين كتاب تلخيصى است از كتاب اغانى ابى فرج اصفهانى كه بيست جزء بوده و در يك جلد بزرگ خلاصه شده است . كاشف الغطاء پس از ذكر مقدمهاى ارزنده ، اشعار بديع و داستانهاى آموزنده و جالب ، آن را اختيار كرده و با حذف مكررات و زوايد ، اين كتاب را تأليف كرده است .
52 . المراجعات الريحانيه ، عربى: در دو جلد محتوى مجموعه گفتارى در شناخت تاريخى و فلسفى است كه بين او و امين ريحانى ، فيلسوف فريكه ، صورت گرفته . جلد اول اين كتاب در بيروت و جلد دومش در صيدا چاپ شده و سپس در آرژانتين تجديد چاپ گرديده است .
بنا به نوشته الذريعه اين كتاب را المطالعات والمراجعات، والنقود و الردود نيز ناميدهاند.
53 . المطالعات والمراجعات = المراجعات الريحانيه .
54 . معالم الاصابه في الكاتب والكتابه ، عربى: يكى از كتابهاى ممتاز ادبى است كه كاشف الغطاء در هنگام اقامت در لبنان با اضافه كردن مقدمه و حواشى مفيدى در چاپ آن نظارت نموده است .
55 . مغنى الغوانى عن الاغانى = مختصر الاغانى .
56 . الميثاق العربى الوطنى ، عربى: در نجف چاپ شده است .
57 . نبذة من السياسة الحسينيه ، عربى: در اين كتاب علت و دلايلى كه حضرت ابا عبداللّه الحسين زنان و خانوادهاش را به كربلا برد و اسير شدند ، بيان كرده و در نوع خود كمنظير است و در نجف بارها به چاپ رسيده است .
58 . نزهة السمر و نهرة السفر ، عربى: اين كتاب مجموعهاى از خاطرات و گفتوگوهايى است كه او در سال 1329 هجرى هنگام مسافرت به سوريه و حجاز تدوين كرده است و اين كتاب را نهرة السفر و نزهة السمر نيز ناميدهاند .
59 . نقد ملوك العرب ريحانى ، عربى: در مجلة النجف منتشر شده است .
60 . النقود والردود = المراجعات الريحانيه .
61 . نهرة السفر و نزهة السمر = نزهة السمر و نهرة السفر .
62 . نوشتههاى متفرق در حل مشكلات پارهاى از مسائل فقهى ، چاپ نشده است .
63 . الوساطة بين المتنبى و خصومه تأليف قاضى جرجانى ، عربى: يكى از كتابهاى ممتاز ادبى است كه در هنگام اقامت در لبنان با اضافه كردن مقدمه و تعليقات پر ارزش بر چاپ اين كتاب نظارت كرده است .
64 . وجيزة المسائل يا وجيزة الاحكام (عربى در فقه): اين كتاب رساله عمليه و دوره كاملى از فقه است كه در سال 1360 در نجف چاپ شده و سه بار ديگر چاپ آن تجديد شده است.
ريحانة الادب پس از نقل چند نمونه از تأليفات كاشف الغطاء مىنويسد: «تأليفات آن مرحوم بيش از هشتاد اثر بوده كه اغلب چاپ شده و مورد استفاده مسلمانان قرار گفته است» .
بيمارى و وفاتش
طبيعى است چنين مردى با اين همه مشاغل فكرى كه صدمات و لطمههاى بدنى و روحى طاقتفرسايى را تحمل كرده است ، دردها و آلامى به او روى مىآورد . لذا كاشف الغطاء در هنگام پيرى به انواع مرضها مبتلا گرديد و بالأخره آنچه او را از پاى درآورد ، ابتلا به بيمارى التهاب عقده پرستات و مجارى ادرار بود كه در آخرين سال زندگى دامنگيرش شد . اين مرض را يك بار مداوا كرد ، ولى پس از يك سال دوباره عود نمود . او را جهت معالجه به بيمارستان كرخ در بغداد بردند ، سپس به شهر كِرِند در ايران منتقل كردند . پس از سه روز توقف در آن شهر در روز يكشنبه هيجدهم ذى القعده در سال 1373 هجرى برابر سال 1333 شمسى به رحمت ايزدى پيوست و جهان را عزادار كرد . آن گاه جسدش را به بغداد حمل كردند و در آخر وادى السلام در نجف در قبرى كه او خود دو سال قبل از وفاتش ساخته بود ، دفن كردند .
درود بر روان پاكش باد !
نشريه الهيات مشهد ، سال 1356 ش ، ش25 .
. المنجد چاپ بيستم ، تاريخ تولد و وفات شيخ محمد حسين را 1877 ـ 1953 م متذكر شده ؛ فرهنگ معين تاريخ وفات او را در شهرِ كرِند در سال 1373 هجرى قمرى برابر با 1954 ميلادى يادآور شده ؛ و فرهنگ دهخدا به نقل از المنجد ظاهرا چاپ پانزدهم تاريخ تولد و وفات او را 1878 ـ 1954 ذكر كرده است ! و آقاى مكارم شيرازى در مقدمه كتاب اين است آيين ما چاپ دوم تاريخ تولد كاشف الغطاء را در سال 1294 هجرى قمرى نوشته است !
. براى مزيد اطلاع بهتر دانستم كه شرح حال مختصرى از اين بزرگ مرد تاريخ اسلام را نيز بيان كنم و علت اين كه اين خاندان به آل كاشف الغطاء معروف شدهاند ، روشن سازم .
شيخ جعفر خضربن يحيى اهل «جناج» بوده است ، مسكن و مدفن او در نجف اشرف مىباشد . نسبش با چندين واسطه به مالك اشتر متصل مىشود . او از اكابر علما و اعاظم فقها و مجتهدين اماميه اثنا عشريه بوده است . وى را با عنوانهاى «شيخ اكبر» و «شيخ نجفى» نيز لقب دادهاند . شيخ جعفر در محضر وحيد بهبهانى و سيد مهدى بحر العلوم و سيد صادق فحام ـ در كتاب فرهنگهاى دهخدا و معين به نقل از كتاب ريحانة الادب «فخام» ضبط گرديده است ؛ در حالى كه در چاپهاى اول و دوم كتاب ريحانة الادب اين لقب «فخام» ذكر شده است ! و در جلد 36 ، صفحه 174 اعيان الشيعه چنين آمده : «ابو النجاة السيد صادق بن على بن الحسن بن هاشم الحسينى الاعرجى النجفي المعروف بالفحام...» ـ و بزرگانى ديگر تعليم ديده است . صاحب جواهر و حجتالاسلام ، و شيخ محمد تقى صاحب هداية المسترشدين ، و سيد صدرالدين موسوى عاملى ، و سيد جواد صاحب مفتاح الكرامه ، و شيخ عبدالحسين اعسم ، و حاجى كلباسى ، و نظاير ايشان از شاگردان شيخ جعفر بودهاند و از او روايت كردهاند .
از شيخ جعفر آثار پر ارزشى به يادگار مانده است كه هر يك در نوع خود كمنظير بوده است و در شناخت حقيقت اسلام و واقعيت شيعه سهمى به سزا داشته است . يكى از آثارش كتاب كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغرّاء است كه در سفر تأليف كرده است و در هنگام تأليف اين كتاب ، ظاهرا جز كتاب قواعد فقه علامه حلى كتابى ديگر همراه نداشته است .
اين كتاب بهترين معرّف معلومات مؤلف بوده و حاكى از كثرت علم و فهم و حسن سليقه وى و حاوى اصول و فروع علوم دينيه است .
خود او چنين مىگويد: اگر تمامى كتب فقهيه را بشويند ، من تمام آنها را از طهارت تا ديات از حفظ خواهم نوشت . شيخ جعفر به علت تأليف كتاب كشف الغطا به لقب كاشف الغطاء شهرت يافته است . علم و دانش در خانه آن بزرگوار باقى مانده است ، اولاد او نيز در علوم الهى داراى مقامى والا بودهاند . بعضى از آنان را كشف الغطا و برخى ديگر را به كاشف الغطاء ملقب كردهاند كه يكى از آنان شيخ محمد حسين مىباشد . شيخ جعفر در سال 1227 يا 1228 هجرى در نجف اشرف وفات كرد و در محله «عمارة» در مقبره مخصوص خانوادگى خود مدفون گرديد . (نقل از كتاب ريحانة الادب ، ج5 ، صفحه 24 تا 26 ، ذيل كلمه كاشف الغطاء با مختصر تغييرى) .
. خطبه سوم نهج البلاغه معروف به خطبه شقشقيه: «وما اخذ اللّه على العلماء...» .
. معروف است كه يكى از سادات كم اطلاع ، مبادرت به نوشتن كتابى نمود كه در آن مطالبى از قبيل لعن و طعن وجود داشته كه حكومت عراق آن شخص را به اعدام محكوم كرد . بستگان محكوم ، به كاشف الغطاء متوسل شدند . كاشف الغطاء فورا يادداشت بسيار كوتاهى قرين به اين مضمون «اما الكتاب فليحرق فامَّا السيد فليطلق ؛ كتاب سوخته و سيد آزاد گردد» به حكومت نوشت و سيد بلافاصله آزاد گرديد .
. ترجمه فارسى كتاب اصل الشيعه و اصولها به نام اين است آيين ما مىباشد ، به قلم پر توان دانشمند محترم آقاى ناصر مكارم شيرازى ترجمه شده است . در مقدمه كتاب مزبور مطالبى سودمند آمده و پارهاى از مشكلات موجود در اين كتاب را ذيل صفحات پاسخ دادهاند . اين كتاب در تهران بارها به چاپ رسيده است .
. در بعضى از كتابها به نام دائرة المعارف العليا و در بعضى دائره المعارف الصغرى آمده است ، و با توجه به اين كه در تعداد و اسامى آثار كاشف الغطاء اختلاف نظرهاى شديدى ملاحظه مىشود ، من ترديد دارم و نمىدانم كه آيا دو كتاب يكى است و يا اين كه كاشف الغطاء دو كتاب با عناوين دائرة المعارف الصغرى ، و دائرة المعارف العليا تأليف كرده است .
. در آخر جلده تحرير المجله ، اين كتاب را به نام سؤال و جواب آورده و معلوم نيست كه اين كتاب همين كتاب زاد المقلدين است يا كتاب ديگر ؟ !
. آقاى مكارم در مقدمه كتاب اين است آيين ما مىنويسد: «شرح عروة الوثقى در چهار جلد بزرگ از تأليفات كاشف الغطاء است !»
. در ريحانة الادب ، ج5 ، ص25 .
. فريكه قريهاى است در لبنان كه مسقط الرأس امين ريحانى بوده است . المنجد .
. آثارى كه از كشف الغطا نقل شد ، عموما در مأخذ مورد استنادم مانند ريحانة الادب ، الذريعه ، بالاخص چاپ نهم كتاب اصل الشيعه و اصولها در بيروت و كتاب تحرير المجله ذكر شده است و حتى بعضى از آثار مطبوع او در كتابخانه دانشكده الهيات و معارف اسلامى مشهد نيز موجود است ؛ ولى لازم به تذكر است كه پارهاى از آثار آن مرحوم را تنها در آخر جزء پنجم از كتاب تحرير المجله يافتم ؛ من جمله كتابهاى: احسن من شعر الحسين ، الجمع بين الاحكام الظاهريه و الواقعيه ، حاشيه بر كتابهاى اسفار ، امالى ، رسالة الوجود ، عرشيه ، فرايد ، فصول ، قوانين ، كفايه ، مكاسب ، الهدايه ، و كتابهاى الخطب ، خطبة الاتحاد ، خطبة فلسطين التاريخيه ، دائره المصارف الصغرى ، الطرائف ، عقود حياتي ، مختصر الأغاني ، المطالعات .
. در مقدمه چاپ نهم كتاب اصل الشيعه و اصولها روز وفات را دوشنبه هيجدهم ذى القعده 1373 هجرى 19 تموز سال 1954 ميلادى ذكر كرده است ؛ ولى در تقويم 105 ساله تطبيقى دكتر احمد نجم آبادى ، روز هيجدهم ذى القعده سال 1373 هجرى برابر با روز يكشنبه سىام خرداد ماه 1333 شمسى مطابق ژوئيه 1954 ميلادى تعيين شده است !
. مطالبى كه در زمينه شناخت شيخ محمد حسين كاشف الغطاء نوشتهام ، از كتابهاى ريحانة الادب ، ج5 ، ص24 تا 26 ، و فرهنگهاى دهخدا و معين و المنجد ، ذيل كلمه كاشف الغطاء ، و الذريعه ، ج8 ، ص293 و مجلدات ديگر آن ، و اهم مطالب از مقدمه چاپ نهم كتاب اصل الشيعه و اصولها كه در بيروت چاپ شده و جلد آخر كتاب تحرير المجله چاپ نجف ، استفاده كردهام .