سيد محمد ثقفى
معمولاً گزارش كنگرههاى علمى براى بزرگداشت رجال علم ، فلسفه و عرفان و احياناً فقه كه در گوشه و كنار كشور از طرف انديشمندان مسلمان برگزار مىشود ، در مجله وزين كيهان انديشه ارائه مىگردد ، اما متأسفانه در اين ليست نام مصلح بزرگ ، كاشف الغطاء ديده نمىشود ، از اين جهت پيشنهادى نامهگونه را تقديم مىدارم .
در اين چند سال اخير در پرتو حكومت اسلامى و اشراف رجال دين و دولت ، كنگرههاى علمى در احياى انديشههاى علمى ـ اسلامى دانشمندان شيعه برپا شده است . اين كنگرهها كه گزارش آنها در نشريه كيهان انديشه ارائه مىشود ، در كنار احياى آثار و انديشههاى رجال مورد احترام ، بسط و توسعه علم و تقدير و تكريم صاحبان انديشه ، انگيزه تجمع رجال علم و ادب و فكر و نظر مىباشد ، خود گامى است به سوى پيشرفت و ارائه اسلام اصيل و احياى فرهنگ وسيع و غنى آن .
انتخاب موضوع كنگره بر محور شخصيت مورد تكريم ، نشاندهنده جهتگيرى فكرى و فرهنگى جامعه اسلامى است . از كنگره شيخ مفيد كه جنبه جهانى داشته و از سرتاسر عالم اسلامى و مستشرقان ، در آن شركت داشتند و بهحق اين عالم بزرگ شايستگى آن را داشت كه چنين مورد تكريم واقع شود ، بگذريم ، ديگر كنگرهها بيشتر در مورد شخصيتهاى عرفانى و فقهى منعقد گرديدهاند و اغلب جنبه تخصصى داشته و دانشمندان مسلمان و بيشتر از همه اساتيد حوزه در آنها شركت كردهاند . اين چنين كنگرهها در كنار نكات اثباتى آن فاقد جنبههاى اجتماعى و جهتگيرىهاى ديگر بودهاند .
اگر عصر ما را «قرن نهضتهاى اسلامى» بناميم ، قطعاً و بدون شك ، انديشههاى اصلاحى و اجتماعى رجال فكرى و احياگران امت در بازسازى ، نوسازى و زايش اين نهضتها ، دخالت داشتهاند كه محصول چنين تلاشهاى احياگرانه ، ايجاد جنبش اسلامى و تأسيس دولت اسلامى مىباشد .
بعد از سيد جمال كه به حق مصلح اجتماعى است و بنيانگذار نهضت اسلامى و منادى وحدت در قرن معاصر ، قطعاً آيتاللّه امام كاشف الغطاء دومين مصلح اجتماعى است كه در دهههاى گذشته و اوائل قرن حاضر ، در جهان اسلام و تشيع طلوع كرده است .
كاشف الغطاء را مصلح اجتماعى مىناميم از اين جهت كه او بيشتر در مسائل و مشكلات ، انحطاط و عظمت مسلمين فكر كرده ، قلم زده و تلاش نموده است ، مع الأسف در ليست اين كنگرهها ، نام مصلح بزرگ عالم اسلام ، كاشف الغطاء ديده نمىشود .
اگر سياست احياى متفكران با ايجاد كنگره در ارزيابى خدمات علمى ـ فكرى و فقهى عالمان دين ، عملى مىگردد و اين شخصيتهاى برجسته از اين طريق ، حياتى دوباره در صحنه فكرى ـ فرهنگى ما پيدا مىكنند ، چرا امام كاشف الغطاء مغفول مانده است ؟ !
آيت اللّه كاشف الغطاء از آن جهت شايسته تكريم و تقدير است كه داراى شخصيتى چند بعدى است: فقهى ، سياسى ـ اجتماعى و بينالملل اسلامى . او مرجعى است كه علاوه بر جنبههاى فقهى و اجتهاد ، عنصر آگاهى از زمان و مكان را كه روزگارى در دوران امام راحل رحمهالله زياد روى آن تأكيد مىشد و امروز چنين به نظر مىرسد كه ديگر چندان مطمح نظر نيست ، در خود جمع كرده بود .
او فقاهت را در مرزهاى يك شهر مثلاً نجف يا قم محصور نمىكرد ، بلكه با مسافرتهاى متعدد به كشورهاى اسلامى و بلكه بخشى از دنيا ، آراى فقهى خود را توسعه داد و در نتيجه فتاوايش از افق وسيعى برخوردار بوده و از جمود و انجماد به دور بود .
كاشف الغطاء را مىتوان به حق «امام» دانست ؛ زيرا كه پيشوايى سياسى ـ اجتماعى مسلمين را به عهده داشت و از نزديك با مسائل و مشكلات جهان اسلام برخوردار مىكرد و راهحلهاى سياسى ـ اجتماعى ارائه مىداد و در تجمع مسلمين و احياى عظمت و كرامت مسلمانان ، گامهاى مؤثرى برداشته است و به قول شكيب ارسلان در كنگره فلسطين بعد از تجزيه آن: «وقتى اعضاى كنگره اسلامى و نمايندگان كشورهاى مسلمان ، پشت سر امام كاشف الغطاء نماز خواندند ، همگى خوشحال بودند كه امروز به حق وحدت اسلامى تحقق يافته است» .
كاشف الغطاء يكى از بنيانگذاران «مجمع دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه» قاهره است كه مسئوليت تفاهم و تقارب فكرى مذاهب اسلامى را به عهده داشت و مىتوان آن را سنگ بناى تأسيس دانشگاه مذاهب اسلامى دانست .
كاشف الغطاء در صحنه بينالمللى (كنفرانس كراچى ، اردن ، لبنان) با استعمار نو و سلطه فكرى غرب مبارزه مىكرد و خطابات و القائات خود را به مانند امام خمينى رحمهاللهبه جهان اسلام و استعمارگران القا كرد . جالب اينكه از ابزار قلم آن هم به آن شيوايى و بيان استفاده نمود . از اين جهت پيشنهاد مىشود كه كنگرهاى نيز در احياى آثار و انديشههاى اجتماعى ـ اسلامى امام كاشف الغطاء برگزار شود .
اين كنگره ، ممكن است از ديگر كنگرهها تمايزاتى داشته باشد كه مىتوان آن را در محورهاى زير خلاصه كرد:
1 . كنگره بين الملل اسلامى ، از آنجا كه كاشف الغطاء شخصيت جهانى و بينالملل اسلامى است ، مىتوان از همه انديشمندان جهان اسلام (روحانى و غير روحانى) و حتى نهضتهاى مسلمان استفاده كرده و تجمعى به وجود آورد .
2 . تطبيق اديان ابراهيمى كاشف الغطاء رحمهالله در آثار خود درباره «تطبيق اديان» با روش بحث علمى آزاد ، در مورد انجيل و شخصيت مسيح عليهالسلام ، بعد از مرحوم آيت اللّه شيخ محمد جواد بلاغى در الهدى الى دين المصطفى بحث كرده است و رسالهاى ممتع و علمى در اين زمينه انتشار داده است .اين تلاش مىتواند موضوع تحقيق تطبيق اديان را كه رشته جديدى در معارف عصر است و در تمدن اسلامى نيز سابقه دارد ، نضج دهد و روش آزاد را در فهم اديان و تطبيق آنها غنا بخشد .
3 . مبارزه با استعمار نو و سلطه فرهنگى او در مقدمه كتاب الدعوة إلى الاسلام از غربزدگى مسلمانان و سلطه فلسفه مادى داروينى بر انديشه شرق سخن مىگويد و از كتابهاى داروين نام مىبرد و آن را نقد مىكند ، و راههاى مبارزه با سلطه غربى و طريق احياء انديشه و ايمان اسلامى را ارائه مىدهد .
در كتاب ديگرش المثل العليا في الاسلام لا في بحمدون كه چندين بار ترجمه شده است ، به جنگ استعمارگران جنگ طلب و سلطه آنها رفته و محور بحث آزاد شرق و غرب را در زمينه «اخلاق و ارزشهاى انسانى» ارائه مىنمايد .
4 . اسلام و مقتضيات زمان كاشفالغطاء عميقاً اعتقاد دارد كه بايد اسلام را با زبان عصر ارائه داد و فرهنگ مسلمانان را از خرافه و اباطيل پاك كرد .او در كتابهاى جنة المأوى و الفردوس الاعلى و اصل الشيعة و اصولها و الدين و الاسلام به چنين مسائلى پرداخته است .
5 . نقد آراى مستشرقان قطعاً مستشرقان در مطالعه معارف و تاريخ اسلامى يد طولائى داشته و كتابهاى زيادى در اين زمينهها ، نوشته و پخش كردهاند و احياناً مغرضانه و دور از انصاف و بيطرفى علمى . نقد و بررسى پديده استشراق و آراى مستشرقان ، مىطلبد كه دانشمندان در اين زمينه جدا به پاخيزند و اين پديده نو را كه به نام «اسلام شناسى و شناخت فرهنگ و معارف شرق» در غرب به وجود آمده است ، به خوبى بشناسند و آن را ارزيابى كنند .
شايد امام كاشفالغطاء نادره فقيهى بوده كه در اين زمينه نيز قلم زده است . كتاب المرجعات الريحانيه و نقد ملوك العرب امين ريحانى ، دو نمونه از اين باب است كه او انجام داده است .
6 . دين و سياست امام كاشفالغطاء ، بهحق يكى از بنيانگذاران انديشه سياسى اسلامى بوده و در تدوين قانون مدنى اسلام تلاش داشته است . وى با نوشتن تحرير المجله اين مسئوليت را به اتمام رسانده است .
7 . فقه تطبيقى و آراى فقهى او كه در كتابهاى فقهى و شروح او بر متون فقهى آمده است .
8 . ادب عربى معاصر و نقد ادب . كاشف الغطاء در كنار فقاهت خود ، خطيبى بليغ و اديبى بارع است و خطابههاى شيرين او با نوشتههاى ادبى زيبايش مورد تحسين ادبا و فضلاى عرب و اسلام قرار گرفته است . ديوان هشت هزار بيتى او ، و تعليقات او بر كتابهاى مختصر الاغانى و الوساطة بين المبتنى و خصومه از قاضى جرجانى ، معالم الاصابه في الكتاب و الكتابه ، و تعليقات ديوان سحر بابل سيد جعفر حلى نمونههاى اين نوع تلاشاند .
9 . اعجاز و بلاغت قرآن . از دير زمان بلاغت قرآن مورد اعجاب فصحاى جهان بوده و احياناً مورد اعتراض مستشرقان بوده است . او در جزء چهارم الدين و الاسلام به اين مهم پرداخته است .
10 . ارزيابى نهضت حسين عليهالسلام ارزيابى نهضت امام حسين عليهالسلام كه الهام بخش مبارزات اجتماعى شيعه بوده ، از ديد اين عالم بزرگ پنهان نمانده و او در دو كتاب الارض و التربة الحسينيه و نبذة من السياسة الحسينيه به ارزيابى نهضت امام پرداخته و با قلم شيواى خود راه حسين را به آزادىخواهان توصيه مىكند .اينها محورهايى بود كه به نظر نويسنده رسيده است و شايد عناويل و محورهاى ديگرى نيز از طرف دانشمندان ارائه شود .
به هر حال ، كاشفالغطاء احياگر مصلحى است كه فقاهت را همراه با سياست و علم را توأم با انديشه و قلم و جهتگيرىهاى اجتماعى را در كنار نوآوريهاى فكرى و فقهى با هم جمع كرده است ، اما صد افسوس كه ذكر او و احياى آثار و ارزيابى انديشهها و تلاشهاى اجتماعى و راهحلهاى سياسى و نوآورىهاى او ، مغفول مانده و فراموش شده است .
جا دارد كه ايران اسلامى و صاحبان انديشه و قلم و طرفداران وحدت دين و سياست و تفاهم مذاهب اسلامى حق اين بزرگمرد عالم را ادا نموده و كنگرهاى نيز در احيا و ارزيابى انديشههاى او برپا نمايند .
كيهان انديشه ، ش58 ، ص178 ـ 180 ، 1300 ش .
. حاضر العالم الاسلامي ، امير شكيب ارسلان ، چ4 ، بيروت: دارالفكر ، 1973 م ، ج1 ، ص193 .