يكشنبه 30 ارديبهشت 1403  
سیاسی
حسن و قبح از ديدگاه آخوند خراساني-2

نويسنده:محمدحسين نصيري(*)

تحليل نظر اشاعره در عدم وجود قبح در افعال

آخوند خراساني در ادامه بحث، در مورد قبح، نظر اشاعره را ذكر مي كند. از نظر اشاعره فعل خداوند تصرف در ملك خود و به حق است؛ پس قبحي ندارد. در فعل بندگان نيز به دليل آنكه از سر جبر است (نه از روي اختيار)، حسن و قبحي در كار نيست. ايشان مي گويد: «كلا البنائين باطلان»؛ اما در مورد خداوند، علم و استغناي او مانع از آن مي شود فعلي كه جهت كمال بر نقص و شر غلبه ندارد صادر شود. در مورد افعال بندگان، فعلي
اختياري است كه مسبوق به مقدمات اختيار باشد و اگر فعلي، با اين مقدمات، به صورت وجوب و ضرورت از فاعل صادر شود، اين ضرورت، به اختيار ضرري نمي رساند، وگرنه هيچ فعلي، حتي در مورد خداوند متعال به اختيار نخواهد بود.(30) گرچه خداوند مالك تمام اشياست و زمام همه امور به دست اوست؛ وي از جهت حكمت و كمال مطلق و عدم نياز به ظلم و فعل قبيح، مرتكب هيچ فعل قبيحي نمي شود. پس ملاك حسن و قبح در همه جا هست؛ حتي در فعل خداوند؛ ولي خداوند با آنكه قدرت انجام فعل قبيح را دارد، آن را انجام نمي دهد. پس به طور كلي اين گونه نيست كه فعل قبيح در مورد خداوند امكان تحقق نداشته باشد. بنابراين بحث حسن و قبح در مورد افعال خداوند نيز جريان دارد و بايد دانست كه كمال حسن در آن است كه فاعل بتواند قبيحي را انجام دهد و با اين حال آن را مرتكب نشود و حسن را برگزيند، اما در مورد بندگان خداوند، با توجه به مباحث كلامي و ارجاع آن به بداهت، وجود اختيار اثبات و يا به عبارت ديگر، بنابر قول به بديهي بودن اختيار، وجودش واضح، و جبر به طور كلي باطل مي شود. از اين رو، در مورد افعال انسان نيز به دليل اختياري كه دارد، مي توان بحث حسن و قبح را مطرح ساخت.

2. هستي شناسي حسن و قبح

همان طور كه در ديدگاه عدليه، حسن و قبح، ذاتي افعال بوده و داراي واقعيت است، اين مسئله در قضايا و جملات اخلاقي موجب واقع نمايي آنها مي شود و آنها را از اعتباري بودن خارج مي سازد. ارزش هاي اخلاقي ذاتي اند؛ يعني واقعيت دارند و احكام و جملات مشتمل بر خوب و بد، بيان كننده رابطه حقيقي و واقعي ميان افعال اختياري و كمال مطلوب انسان مي باشند.(31)
با توجه به اينكه ملاك حسن و قبح از نظر آخوند، ملايمت و منافرت افعال با قوه عاقله است كه آن هم مربوط به سعه و ضيق وجودي آنهاست، ارتباط هستي شناسانه به خوبي مشاهده مي شود. هر چه افعال سعه بيشتري داشته باشد، سازگاري افزون تري با قوه عاقله خواهد داشت و حسن بالاتري پيدا مي كنند. در ميان نظريه هاي حسن و قبح ذاتي، نظريه آخوند، رويكرد واقعيت گرايي شديدتري دارد و اين معنا به خوبي از نظريه ايشان محسوب است. بر اساس اين نظريه معلوم مي شود ارزش افعال در ذات آنها نهفته است و
از ذات افعال شروع مي شود و ديگر هيچ نيازي به قرارداد يا اعتبار و يا احساس و امور ديگر نيست و احساسات و عواطف، بازتابي از همين واقعيت ذاتي حسن و قبح است. آخوند مي گويد افعال مراتب مختلفي در وسعت و تنگي دارند كه موجب اختلاف مراتب در درك عقلي شده و به صورت سازگاري و ناسازگاري جلوه مي كنند و مدح و ذم فاعل را نيز در پي دارند.(32)
از سوي ديگر، به خوبي مي توان تشكيكي بودن ميان امور حسن و به همين صورت امور قبيح را دريافت؛ زيرا همه اينها به درجه سعه وجودي (در امور حسن) و يا ضيق وجودي (در امور قبيح) مربوط مي شود. مفهوم خوب و بد كه از اين ملايمت و منافرت فهميده مي شود و از سعه و ضيق وجودي افعال اخذ مي شود، معقول ثاني فلسفي است كه منشأ انتزاع آن واقعي بوده و عروضش ذهني است، ولي اتصاف آن در خارج است. پس در بعد ثبوتي و نفس الامري، حسن و قبح افعال، واقعيت داشته و با سعه وجودي افعال ارتباط مستقيم دارد.
با توجه به نظريه آخوند، مطلق گرايي در قضاياي اخلاقي نيز به سادگي اثبات مي شود؛ زيرا ذوات افعال با آنهاست و اگر احكام و محمولات نيز ثابت و لايتغير است؛ يعني اگر «عدل حسن است» به دليل واقعيت خارجي است كه در نحوه تحقق فعل عادلانه وجود دارد و به علت سعه وجودي اش، عقل آن را ملايم مي بيند و حكم به حسن بودن آن مي كند.
اين نظريه در برابر نظريه اعتباري است كه از طريق مرحوم محمدحسين اصفهاني تأكيد شده است كه صحت مدح و ذم، واقعيتي جز توافق آراي عقلا بر آن ندارد.(33)
نظريه هاي واقع گرايانه (مثل نظر آخوند) پشتوانه محكمي براي مخاطبان خود در الزام و پايبندي دارند؛ اما ديدگاه هاي غير واقع گرايانه عمدتاً چنين ويژگي اي ندارند و به نسبت گرايي و كثرت گرايي مي انجامند كه در جاي خود با تفصيل بحث و رد شده است.(34)

3. معرفت شناسي حسن و قبح

همان طور كه پيش از اين بيان شد، در مسئله حسن و قبح بايد بين ذاتي و عقلي بودن فرق گذاشت؛ اولي به بحث ثبوتي و هستي شناسانه، و دومي به موضوع اثباتي و معرفت شناسانه مربوط است.(35) معرفت شناسي قضاياي اخلاقي با ديدگاه شخص درباره هستي شناسي در اخلاق ارتباط مستقيمي دارد؛ به اين صورت كه در مكتب واقع گرايي اخلاقي مسيربراي معرفت شناسي باز مي ماند؛ اما در غير واقع گرايي، اين موضوع تا حدودي مسدود مي شود. براي مثال، در نظريه احساس گرايي، قضيه اخلاقي اصلاً واقعيت و هستي ندارد تا مورد شناخت قرار گيرد؛ هرچند در جامعه گرايي و لذت گرايي، ملاك هايي براي شناخت ذكر شده است.(36)
در ميان دانشمندان اسلامي، چون اشاعره حسن و قبح را الهي مي دانند، در بخش معرفت شناسي نيز نقش عقل را در كشف ارزش ها انكار مي كنند. در برابر، متكلمان شيعه و معتزليان بر عقلي بودن ارزش ها تكيه مي كنند. در نظر عدليه، بر مبناي واقع گرايي قضاياي اخلاقي كه نظريه آخوند نيز در همين گروه جاي مي گيرد، معرفت حسن و قبح توسط عقل امكان پذير است. البته به صورت موجبه جزئيه مي باشد، به ويژه در نظريه حسن و قبح آخوند كه مستقيماً با كمال و سعه وجودي و يا نقص و ضيق وجودي افعال در ارتباط است، بالوضوح معرفت قضاياي اخلاقي ممكن است و به ادراك قوه عقلي مربوط مي شود. در بخش معرفت شناسي، آخوند از راه سازگاري و ناسازگاري افعال با قوه عاقله، به اثبات عقلي بودن ارزش ها مي پردازد. وي بيان مي كند افعال در نزد عقل يكسان نيست؛ برخي از افعال، ملايم با قوه عاقله، و برخي هم ناملايم است؛ همين ملايمت و منافرت، بالضروره موجب صحت مدح و يا ذم فاعل مختار مي شود و اين مسئله بر شخص عاقل، مخفي نيست.(37)
البته در برابر اين نظريه، در ميان خود دانشمندان شيعه، سخن كساني مانند بوعلي سينا و خواجه نصير طوسي مبني بر مشهوري بودن قضاياي اخلاقي وجود دارد. بر اساس نظريه مشهوري بودن، قضاياي اخلاقي، اساس و مبنايي به جز شهرت و مطابقت با آراي عقلا ندارند. در بين معاصران، ديدگاه محقق اصفهاني اينچنين است و صراحت در مشهوري
بودن دارد. (38) چون نظريه آخوند خراساني در برابر نظريه مشهوري بودن است و صريحاً واقع گراست، از پيامدهاي منفي كه در مشهوري بودن قضاياي اخلاقي برشمرده است، مصون مي باشد؛ اما در نظريه آخوند، براي شناخت كمال و نقص در خود افعال، براي ارزشيابي اخلاقي به ملاك روشن تري نياز دارد. آخوند مسئله را به بداهت ارجاع مي دهد و مي گويد مسئله با شهادت و وجدان به حسن و قبح حل مي شود؛(39) ولي به نظر مي رسد اين مسئله هنوز ابهام دارد و به حد وضوح نرسيده است. بنابر آنچه در بخش معناشناسي بيان شد، نظريه استاد مصباح يزدي مي تواند كارگشا باشد و ابهام را برطرف كند. ايشان ملاك را ارتباط آن فعل با كمال مطلوب و واقعي انسان در نظر مي گيرد. البته كمال مطلوب و واقعي انسان هم در جاي خود در مباحث جهان بيني روشن مي شود كه همان قرب به خداوند متعال است؛ زيرا او، سرچشمه همه كمالات است و هر كمال و حسني از اوست. بنابراين انسان بايد افعال خود را در جهت قرب و توجه به او در نظر بگيرد.(40)
آخوند خراساني در فوائ الاصول مي گويد «اگر اشكال شود كه عقل بايد در جميع افعال مستقل در حسن و قبح باشد و حال آنكه فساد آن امري بديهي است، جواب مي دهيم كه اين مسئله به حسب عقول ناقصه است».(41) در بيان ايشان، دو نكته به خوبي استفاده مي شود: اولاً عقل قادر به ادراك و شناخت حسن و قبح افعال به صورت موجبه جزئيه است؛ ثانياً اگر عقل شخص از كمال بالاتري برخوردار باشد، به همان صورت به دايره وسيعي از حسن و قبح افعال احاطه پيدا مي كند. از اين رو، مي توان تشكيك در ادراك عقل نسبت به حسن و قبح را دريافت. البته اين دو نكته، روشن و صحيح است و جايي براي اشكال ندارد.

نتيجه گيري

1. در نظر آخوند، افعال مانند اشيا داراي اختلاف در وسعت و تنگي هستند. در نتيجه بر قوه عقلي به صورت هاي مختلف تأثير مي گذارند و اين مطلبي روشن است.
2. اين آثار مختلف به صورت ملايمت و ناملايمت با قوه عاقله جلوه مي كنند كه از اينجا معناي حسن و قبح و در پي آن، صحّت مدح و ذم تأمين مي شود. اين مسئله نيز بديهي، و انكار آن مكابره اي آشكار است.
3. تعريف حسن و قبح، به ملايمت و ناملايمت با قوه عاقله، ملاك كاملاً واضحي نيست؛ از جمله آنكه چگونه مي توان اين سازگاري و عدم سازگاري افعال با عقل را دريافت و از آنجا به حسن و قبح حكم كرد؟ غير از اينكه بر ملاك مذكور، اشكالات ديگري نيز وارد شده است.
4. رويكرد واقع گرايانه در نظريه آخوند به خوبي مشهود است؛ زيرا حسن و قبح را به خود افعال ارجاع داده است؛ نه به امور ديگر مثل قرارداد و يا احساس.
5. اين نظريه با مطلق گرايي در اخلاق نيز هماهنگ است.
6. آخوند از راه سازگاري و ناسازگاري افعال با قوه عاقله، به اثبات عقلي بودن در ارزش ها مي پردازد. بنابراين امكان معرفت و شناخت در افعال، هرچند به نحو موجبه جزئيه را اثبات مي كند.
7. هرچه عقول كمالات بيشتري داشته باشند، در درك سازگاري و ناسازگاري و در نهايت، حسن و قبح افعال، موفق تر خواهند بود.

پي‌نوشت‌ها:

*دانشجوي دكتري اخلاق و عرفان.
30. محمدكاظم آخوند خراساني، فوائد الاصول، ص124.
31. احمد حسين شريفي، خوب چيست؟ بد كدام است؟، ص 198؛ محمدتقي مصباح، فلسفه اخلاق، ص93و94.
32. آخوند خراساني، فوائد الاصول، ص124.
33. محمدحسين اصفهاني، نهايه الدرايه في شرح الكفايه، ج2، ص312-314.
34. محمدتقي مصباح، نقد و بررسي مكاتب اخلاقي، تحقيق و نگارش احمدحسين شريفي، ص33و34؛ محمدتقي، مصباح يزدي، فلسفه اخلاق، ص151-158.
35. احمدحسين شريفي، خوب چيست؟ بد كدام است؟، ص 206و 207.
36. همان.
37. محمدكاظم آخوند خراساني، فوائد الاصول، ص124.
38. محمدحسين اصفهاني، نهايه الدرايه في شرح الكفايه، ج2، 312و314.
39. محمدكاظم آخوند خراساني، فوائد الاصول، ص125.
40. محمدتقي مصباح، نقد و بررسي مكاتب اخلاقي، ص330و 352.
41. محمدكاظم آخوند خراساني، فوائد الاصول، ص124.
 

منابع
آخوند خراساني، محمدكاظم، درر الفوائد في شرح الفرائد، تصحيح سيدمهدي شمس الدين، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1410ق.
ـــــ ، فوائد الاصول، تصحيح سيدمهدي شمس الدين، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1407ق.
ـــــ، كفايه الاصول، بيروت، آل البيت، 1409ق.
ارسطاطاليس، اخلاق نيكو ماخس، ترجمه ابوالقاسم پورحسيني، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1381.
اصفهاني، محمدحسين، «حسن و قبح عقلي و قاعده ملازمه»، ترجمه و تعليق صادق لاريجاني، نقد و نظر، ش1و 2.
اصفهاني، محمدحسين، نهايه الدرايه في شرح الكفايه، تحقيق رمضان قلي زاده مازندراني، قم، سيدالشهداء، 1374.
امين، سيدمحسن، اعيان الشيعه، حققه و اخرجه حسن الامين، بيروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403هـ.
سبحاني، جعفر، حسن و قبح عقلي، نگارش علي رباني گاپايگاني، قم، مؤسسه امام صادق(عليه السّلام)، 1381.
سبزواري، قطب الدين، الخلاصه في علم الكلام، تحقيق رضا مختاري و يعقوب علي گرجي، در: ميراث اسلامي، دفتر اول، به كوشش رسول جعفريان، كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، قم، 1373.
شريفي، احمدحسين، خوب چيست؟ بد كدام است؟، قم، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(قدس سره)، 1388.
الصدر، السيدمحمدباقر، دروس في علم الاصول، الحلقه الثانيه، بيروت، دارالكتاب اللبناني، قاهره، دارالكتاب مصري، 1978م.
گروهي از محققين، دائره المعارف بزرگ اسلامي، زير نظر كاظم موسوي بجنوردي تهران، مركز دائره المعارف اسلامي، 1374.
گروهي از محققين، دائره المعارف تشيع، زير نظر احمد صدر حاج سيد جوادي، كامران فاني، بهاء الدين خرمشاهي، تهران، شهيد سعيد محبي، 1375.
لاريجاني، صادق، جزوه فلسفه اخلاق، بي جا، بي نا، بي تا.
مدرس، ميرزا محمدعلي، ريحانه الادب، تبريز، شفق، سوم، بي تا.
مصباح، محمدتقي، فلسفه اخلاق، تحقيق و نگارش احمدحسين شريفي، چ چهارم، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، شركت چاپ و نشر بين الملل، تابستان 1388.
مصباح يزدي، محمدتقي، نقد و بررسي مكاتب اخلاقي، تحقيق و نگارش احمدحسين شريفي، چ دوم، قم، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(قدس سره)، 1374.
نشريه معرفت اخلاقي، شماره 4.
http://www.rasekhoon.net/article/show-93539.aspx
 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
كليه حقوق اين سايت براي دبيرخانه كنگره بزرگداشت آخوند ملا محمد كاظم خراساني محفوظ مي باشد









Guest (PortalGuest)

كنگره آخوند خراساني
مجری سایت : شرکت سیگما