قطب تعمیق ایمان دینی و مبارزه با جریان ها و فرق انحرافی

a
a
1395/10/29 چهارشنبه مشروح سخنان حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر سبحانی به مناسبت هفته پژوهش در جمع اساتید و دانشجویان باقرالعلوم(ع) حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر سبحانی رییس قطب تعمیق ایمان دینی به مناسبت هفته پژوهش در جمع اساتید و دانشجویان باقرالعلوم(ع):
اگردانشگاه باقرالعلوم ادبیات در حوزه معرفتی و دینی را گسترش بدهد. لجنه­ ای در سطح کلان شکل داده و این کلان پروژه را تعریف کند و در قالب پایان­ نامه­ ها، مقاله، نشست، همایش­ ها شکل بدهد، ما ازناحیه قطب تعمیق باورهای دینی و میز تعمیق درحد توانمان پشتیبانی­ های لازم را به لحاظ معنوی، اطلاعاتی و مالی را انجام خواهیم داد. و این دانشگاه خواهد توانست در حوزه مطالعات ایمان ­شناسی و ایمان پژوهی در کشور مرجعیتی پیدا کند
 
مشروح سخنان حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر سبحانی چنین است:
بسم­الله الرّحمن الرّحیم،
وصلی­الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
عرض سلام داریم خدمت اساتید محترم، دانشجویان عزیز و ارجمند و تبریک عرض می­کنیم میلاد با سعادت اولیاء نعم مان و همینطور عرض تبریک داریم ایام پژوهش را خدمت پژوهشگران ارجمند. خوشحالم که در جمع عزیزان و همکارانی حضور پیدا می­کنم که بار مهم و اساسی کار پژوهش را برعهده دارند و کسانی که صبورانه و با دغدغه و با روش و دقت لازم مسئله­ ها و چالش­ های زمان ما را مورد مطالعه قرار می­دهند و تلاش می­کنند راهی را فراروی اندیشمندان و مجریان کشور باز کنند.
هفته پژوهش و این مناسبت مهم به گمانم فرصتی است برای اهل نظر، محققان و اساتید که در باب اصل پژوهش، راهکارها، افق های آینده تأمل کنند و راه جدید و کار تازه­ای را در دستور کار قرار دهند، به نظر می­رسد مثل خیلی از بحث هایی که ما در کشور داریم این مناسبتها و مراسم کم­ کم عادی سازی می­شود و تبدیل می شود به یک وظیفه رسمی.
مسئولان ما و خوب عزیزانی هم که به نوعی ارتباط دارند با این کار، عادت می­کنند که در این جلسات حضور پیدا کنند. خوب یک کسانی اقبال دارند جایزه ­ای هم می­گیرند. امثال ما هم که چنین شایستگی نداریم جایزه گیرمان نمی­آید و دو ساعتی می­آییم و می­نشینیم و
می­رویم.

من از قبل شاید چون مسئولیت بیشتری در مدیریت پژوهش داشتم و جلساتی هم که بوده به مسئولان ملی در این عرصه این پیشنهاد را کردم. که بی گمان این هفته یک فرصت بسیار بزرگ و غنیمتی است برای همه مراکز و هم محققان ما که در مقوله پژوهش هم اندیشی کنند و هم طرحها ارائه بشود و نوعی هم فکری و هم ­اندیشی میان مسئولان حوزه پژوهش رخ بدهد.
حالا چگونه باید این هفته را احیاء کرد و از وضعیت موجود بیرون آورد، خود نیازمند یک برنامه­ ای است. کسانی که در این زمینه مسئولیت دارند یا خودمان در مجموعه دفتر تبلیغات مثل دانشگاه باقرالعلوم(ع) یک تأملی کنند و طرحی در اندازند تا این هفته را بهتر استفاده کنیم.
پیشنهاد بنده (حالا غیر از اینکه می شود در همین دوره یک حلقه­ هایی از مدیران پژوهشی یا اساتید پژوهش و محققان جوان راه­ اندازی کرد و برای هر کدام ­شان کار کرد خاصی پیش­بینی کرد) این است که حداقل ما در جلسات عمومی که برگزار می­کنیم نوعی افق گشایی پژوهشی انجام دهیم، یعنی مسئله­ ها و پرسش­ ها و حوزه ­های نیاز را جمع­ بندی کنیم و در هر سال و هر محفلی به تناسب آن محیط علمی آن را مطرح کنیم و البته مسئولان هم تلاش کنند در طول سال و سالهای آینده، این ایده ها را تبدیل به برنامه ­های قابل اجرا کنند. من به سهم خودم با مسئولیتی که در دفتر تبلیغات اسلامی دارم چون امر فرمودند جناب آقای دکتر مریجی که من محضرتون باشم، به تناسب مسئولیت خودم امروز می­خواهم یک چنین ایده ­ای را عرضه کنم.
حوزه­ای از پژوهش مسلم این است که میان رشته ­ای است، فراموش شده است وجنبه کاربردی دارد و زمینه­ های همکاری و اجرایی­ اش هم امروز در دفتر تبلیغات و شاید در کل کشور فراهم است.
در این فرصت سعی می­کنم آن ایده اصلی را عرض کنم و اگر لازم شد اساتید و دانشجویانی که علاقه ­مند هستند در این زمینه بیشتر گفتگو کنیم دعوت کرد تا یک هم اندیشی در این باب راه بیاندازیم. همین طور پژوهشگاه هم می­تواند کمک کند. آن حوزه­ای که من احساس می­کنم ضروری است و فراموش شده است و ما می­توانیم در آن کار جدی بکنیم عنوان آن (برای اینکه اسمی روی آن بگذارم) را می­گذارم ایمان پژوهی. حوزه­ای که امروز در غرب بصورت جسته و گریخته و گاه جدی مورد توجه است و یک نیاز است و با توضیحی که عرض می­کنم کاملاً در لابلای این دانش­های مختلف اسلامی به فراموشی سپرده شده و هیچ دانشی مستقیم این وظیفه مهم را برعهده نگرفته. و نیز در باب اهمیت آن می­گویم که ابعادش را بصورت فهرست­ وار عرض کنم و عرض کنم که رشته­ های مختلف کاملاً می­توانند اینجا پروژه­ رساله ­های دکتری یا ارشد بگیرند یا حتی مجموعه مقالات اینجا می­توانیم تولید کنیم. این را سعی می­کنم به سرعت تقدیم حضورتان کنم.
عرصه­ای که من از عنوان ایمان­ پژوهی برای آن استفاده می­کنم یک مقوله­ ای است که از یک سو به دانش کلام و الهیات مرتبط است. البته در دنیای مسیحیت که آنها تئولوژی یا الهیات را هم به عنوان دانش های دینی تلقی می­کنند این حوزه ایمان ­پژوهی به عنوان شاخه­ای از الهیات مطرح شده است. فرصت کردم یک گزارش می­دهم که آن طرف چه کارهایی در این زمینه دارند انجام می­دهند.
دانشی که متصدی امر ایمان در علوم اسلامی است علم کلام است. از یک سو به ذهن می­رسد که فلسفه بخصوص باید در بخش الهیات بالمعنی الاخص باید به این موضوع بپردازد به یک منظر به دانش عرفان ارتباط پیدا می­کند از یک جهت به حوزه روانشناسی دین مربوط است از یک جهت دیگر به جامعه­ شناسی دین ارتباط پیدا می­کند.
به گمانم اگر دامنه موضوع را خوب نگاه کنیم به فقه سیاسی یا حتی دانش سیاسی ارتباط تنگاتنگی پیدا می­کند مخصوصاً در سنت اسلامی که ما رابطه فرد و جامعه را این قدر نزدیک تعریف می­کنیم مخصوصاً ما حتماً باید در شاخه دانش های سیاسی­ مان برای حوزه دینی ایمان مردم یک جایگاه مشخصی قائل شویم و الّا عرض خواهم کرد به آسیب­های جدی دچار می شویم.
این عرصه علیرغم اینکه با همه دانش های مشهور و معروف مرتبط است امّا متأسفانه ما هر چه در سنت تاریخی ­مان عبور می­کنیم و بررسی می­کنیم اثر چندانی از آن نمی­بینیم. بله مباحثی قلیل و قریب به این موضوع هست امّا خود مقوله ایمان با تعریفی که از آن ارائه می­کنیم در هیچ کدام از دانش های ما مطرح نشده است. فعلاً به اجمال توافق می­کنیم که منظورمان از ایمان دینی، آن حوزه­ای از باورها و برداشت ­ها و بینش­ هایی است که نگرش اساسی (روی این «اساس» تأکید می­کنیم) و بنیادی انسان را در وجود مختلف زندگی مشخص می­کند. ما حوزه ایمان و باور را حداقل به دو لایه مختلف تقسیم می­کنیم باورهای ذهنی، آن چیزی که ما به آن تصدیق دارم که گاهی اوقات به آن معرفت می­گوییم. یک لایه عمیق ­تری این تصدیق و معرفت دارد که در سنت دینی به آن ایمان گفته می­شود. و حتی گفته می­شود «یا ایها الذین آمَنوا » و این ایمان مربوط است به ساختارهای درونی شخصیت انسان که تمام حرکات، سکنات، رفتارها و حتی سجایای اخلاقی انسان (و بالاتر از همه اینها در تحقیقات گفته می­شود بحث معنای زندگی که اساسی­ترین نوع حالت های انسانی است. برای زیست دنیایی) برخاسته از این لایه از باور انسان است.
حالا خصوصیات ایمان چیست؟ پیش نیازهای آن چیست؟ مطالعات کتابخانه­ ای انجام شده است ولی متأسفانه مطالعات میدانی ما کمتر داریم .
به هر حال مقوله ایمان بصورت اجمالی در تحقیقات ما روشن است. وقتی به دانش الهیات یا کلام اسلامی یا فلسفه مراجعه می­کنیم به گمان من مشخص است که در این دانشها اثری از مطالعه، اثری از مطالعات مربوط به ایمان نیست. هر چه هست مربوط به آن لایه اول است که حوزه تصدیق ذهنی است. این لایه دوم که البته برای مسیحیت (اساتید محترم می­دانند که آنها مقوله ایمان برایشان مهم است نه معرفت. و حتی در الهیات مسیحی از معرفت عبور می­کنند و به ساحت ایمان می­آیند. ) بصورت جدی مطرح است .از ابتدا هم برای آنها مطرح بوده است چون آنها پایه و اساس دین داری را بر ایمان به همین معنا می­گذارند و بعد در امتدادش فلسفه تولید می­کنند یکی از آنها مثلاً اگزیستانسیالیسم ایمانی است و انواع مختلف فلسفه­های دیگر در الهیات مسیحی.
ما در سنت اسلامی­مان چون معرفت درگاه ورودی ایمان تلقی شده، عقلانیت به عنوان پایه اساسی ایمان است(که در مسیحیت درست ضد آن پایه ایمان است) ما تا درگاه ایمان آمدیم امّا به بارگاه ایمان راه پیدا نکردیم. دانش کلام ما از درگاه ایمان بالاتر نرفته است تا مرحله­ای که ما با ادله اثبات واجب می­کنیم یا اثبات می­کنیم معاد را.
عبور از این درگاه ایمان تا رسیدن به آن ساحت ایمان و دریافت­های ایمانی و چیزی که انسان به آن معتقد می­شود، بصورت طبیعی گرایشها، بینش­ها و رفتارش شکل می­گیرد این در دانش کلام مطرح نیست در فلسفه هم مطرح نیست چون فلسفه خودش را متصدی نمی­داند.
دانشهای انسانی که اساساً در جامعه ما تا حالا متمرکز براین موضوعات نبوده، یک کارهای پراکنده­ای صورت گرفته است. این مقوله از ایمان به گمان ما مهمترین عنصر تبلیغی و ترویجی در رسالت انبیاست. من به اختصار محورها را عرض می­کنم. ما اگر سنت انبیا را پیگیری کنیم از آغاز تا الآن، اگر یک عنصر مشترک پیدا کنیم مقوله ایمان دینی است به لحاظ اجتماعی و به لحاظ اجتماعی و به لحاظ فردی هویت و معنای زیست در انسان از مسأله ایمان به این معنا شکل می­گیرد. نظام اجتماعی دینی و جامعه مؤمنان بر پایه چنین باوری از ایمان است که شکل می­گیرد. که اگر کسی اعتقاد دارد دین باید بیاید در ساحت زندگی اجتماعی، نکته آغازش رساندن انسان است به این سطح از باور، این محور دوم.
محور سوم اهمیت، مسائل و چالشهای امروز و دوره جدید و آینده جهانی است که ما داریم زندگی می­کنیم. ما در دنیای گذشته می­توانستیم با ایجاد حصارها لایه­های مختلف امنیت فرهنگی و فکری، مؤمنان و جامعه ایمانی­مان را در ضرورتی از رفتارهای ایمانی بپیچیم. یعنی بیاییم بعد ایمانی را کمتر در نظر بگیریم به شکل ایمان توجه کنیم و بافت و ساخت اجتماعی ایمان را در جامعه داشته باشیم. جامعه آینده ما دیگر جامعه ساختارمندی در معنای حتی امروزی نخواهد بود. ما با یک جامعه شبکه­ای مواجه خواهیم بود. مرجعیت­ های یگانه در جامعه فرو خواهد ریخت. ما با تنوع و تعدد در جمعیت­ های اجتماعی مواجه خواهیم شد. ارتباط میان فردی در جامعه آینده بسیاربسیار نزدیک است. قدرت­های رسانه­ای کاملاً توجیه می­شود. من دارم فهرستی از این نکات عرض می­کنم. قدرت­های سیاسی در سطح بین­الملل و در سطح دولت ملت­ها به (NGO) ها واگذار می­شود. و (NGO)ها تحت مدیریت­ های ساختارمند قرار نمی­گیرند. تمام مختصاتی که ما پیش­بینی می­کنیم و محققان برای امروز و فردای جامعه ما پیش­بینی می­کنند یک هشدار می­دهند و آن این است که اهرم­ها و ابزارهای کنترل مدیریت فردی و اجتماعی در شکل گذشته خود و حتی در شکل کنونی باقی نخواهد ماند. سؤال این است که چه باید کرد؟
من دلیل سوم اهمیت ایمان پژوهی را در این می­بینم، جامعه آینده و جامعه امروز ضرورت کار روی حوزه ایمان و فروبردن معرفت ایمانی در عمق وجود و جان انسانها را به ما تحمیل می­کند؛ اگر ما از رسالت انبیاء خبر ندهیم و نگوییم ضرورت است و اگر نگوئیم اثبات شده است و حتی اثبات هم نکنیم واقعیت امروز و فردای ما می­گوید اگر شما «مؤمن» می­خواهید ساختار شخصیت مؤمن را باید از درونش ایجاد کرد. دیگر امروز من به فرزند خودم نمی­توانم با نهی و تنبیه او را از بسیاری از منکرات بازدارم. همه چیز پشت در ذهن و شخصیت انسانهای ما آماده است تا وارد شود. ضرورت تأکید بر مسئله ایمان به معنای دقیق کلمه وجود دارد. به نظر من یک نهضت علمی پژوهشی برای سنت اسلامی لازم داریم که و باید ایمان و تعمیق باورهای دینی را در دستور کار پژوهشی و آموزشی قراردهیم. چه دانش هایی باید متصدی این کار باشند؟ این برمی­گردد به این که مادر بحث ایمان پژوهی چه پرسش ها و مسئله­ هایی را فراروی خودمان داریم من به بعضی از این محورها در حوزه ایمان پژوهی اشاره می­کنم. بعد می­خواهم عرض کنم که همه دانش های انسانی را که نام بردم و دانش های اسلامی، بخشی از این رسالت را برعهده دارند. یک حوزه ایمان پژوهی ما، مربوط به هویت و ماهیت ایمان است. تا به امروز و تا شخصیت­ های معاصرما و بزرگان حوزه­های علمیه ما، ما در مقوله ایمان هنوز به یک توافق جمعی نرسیدیم که جنس ایمان چیست؟ اختلافات جدی است. بخش اول مطالعات باید متمرکز شود بر یک کار اکتشافی در این حوزه مهم ایمان. هویت ایمان چیست؟ شعب ایمان چیست؟ مناسبات ایمان چیست؟ آثار و لوازمش چیست؟ موانعش چیست؟
ما در قرآن و مکتب اهل بیت به دقت و به وفور این نکته را داریم. من اشاره می­کنم به این نکته، توجه بفرمایید ما در باره ایمان که می­رویم روایات را می­بینیم (آیات که خیلی روشن است) وقتی وارد مقولات ایمان می­شویم، شما ببینید «شعب الایمان» را اگر در «کتاب الایمان و الکفر» کافی مراجعه کنند، ما در شعب ایمان در روایات مان مطالبی است که امروز وقتی نگاه می­کنیم هیچ نسبتی میان تعریف ایمان و این مقولات نمی­بینیم، با کاوش دقیق در ماهیت ایمان معلوم می­شود که ایمان به حوزه رفتار(رفتار جوانی، رفتار فردی) ، ملکات (اینها شعب ایمانند پس ما با یک مقوله پیچیده سر و کار داریم) سرو کار دارد.
من اگر قرآن را آوردم در دانشگاه، انتظار دارم دانشجوی من بعد از اینکه قرآن را واقعاً پذیرفت یک انسان مؤمن باشد، ولی اینطور نیست. قرآن می­فرماید «وجحدوا بها و استیقتها انفسهم ظلماً» (نمل، )14 یعنی می­شود انسان به لحاظ تصدیق باور داشته باشد امّا مؤمن نباشد، انکار کند.
حوزه اول: حوزه مطالعات بر روی ماهیت ایمان است. این به دو بخش تقسیم می­شود حوزه مطالعات کتابخانه­ ای و حوزه مطالعات میدانی و آزمایشگاهی.
حوزه دوم: فرآیند تبدیل معرفت به حوزه ایمان. ما نسبت علمی ­مان تا آستانه معرفت­ زایی ما را راهنمایی می­کند فلسفه داریم، کلام داریم، اینها به ما می­گویند قواعد تصدیق ذهنی چیست؟ هرکدام به فراخور خودشان. امّا هیچ دانشی به ما نمی­گوید چه فرآیندی است که یک انسان مؤمن می­شود. یعنی باور می­کند. حاضر است در مقابل پول، شهوت، مقام مقاومت کند. می­تواند تمام منافعی را که یک انسان که ظاهراً باید از آن برخوردار باشد بگذرد و بر روی یک آرمان بگذارد. این مقوله چیست؟ این مقوله یک کار آزمایشگاهی مطالعاتی دقیق می­خواهد. روشش چیست؟ علوم مختلف باید بیایند میدان. روانشناسی باید اینجا جایش را نشان دهد. همانطور که ما در روانشناسی دینی، در مرحله احساسات دینی کار می­کنیم باید بیاییم روی ایمان دینی هم کار کنیم. همانطور که جامعه­ شناسی معرفت به ما می­گوید چگونه یک مقوله معرفتی در بافت اجتماعی شکل می­گیرد باید جامعه­ شناسی ایمان بیاید بگوید چگونه ایمان در جامعه مؤمنان شکل می­گیرد و نهادینه می­شود. این هم یک رشته است یک موضوع است. پس حوزه دوم بحث تبیین حوزه معرفتی ایمان و تبدیل آن به ساخت­های ایمانی در فرد و در جامعه است.
حوزه سوم: حوزه پیش­نیازها و موانع ایمان این هم مقوله مهمی است ما معمولاً در حوزه ایمان باوری و مقولات عمیق ایمانی به توصیه­ها اکتفا می­کنیم یا انتظارات خود را مطرح می­کنیم. امّا چگونه است که ایمان از بین می­رود. فرآیند ارتداد گاهی در مطالعات آمده است. غربی­ها در این زمینه کار کرده­اند. این کانورت (انتقال)­ هایی که از یک مذهب به مذهب دیگر اتفاق می­افتد چگونه است؟ چگونه کسی شیعه می­شود؟ چگونه کسی ملحد می­شود؟ یک آدمی که تا دیروز مقید بود به کلیسا و همه رفتارهایش را براساس نظر کلیسا تنظیم می­کرد، به یک باره برمی­گردد و کل این ساخت ایمان را کنار می­گذارد.
یک فرآیند پیچیده است. یک مطالعاتی در این زمینه در غرب شده است. اگر بخواهیم گسترش دهیم واقعاً چگونه است؟ چه پیش نیازهایی لازم داریم که براساس آن پیش نیازهای روان­شناختی و اجتماعی و سیاسی زمینه پذیرش فراهم شود؟ انقلاب اسلامی رخ می­دهد بسیاری از انسانها در این ظرف شور انقلابی و ساخت سیاسی، مؤمن می­شوند و از الحاد برمی­گردند. خیلی از مؤمنان در این ظرف ملحد می­شوند. واقعاً عنصر سیاست چه نقشی دارد در ایمان؟ ما واقعاً امروز یکی از مشکلات بزرگ مسئله ایمان­مان مقولات سیاسی جامعه است، چرا به سرعت با یک تحول، گاهی با یک خبر که به یک نسل از ما (مثلاً جوانان) می­رسد، می­بینیم که در باورهای خودشان­ سست می­شوند. آیا در کشورهای دیگر هم همینطور است مشابهی دارد؟ من فکر می­کنم ما در نسبت میان ایمان و دین و سیاست و در نسبت میان ایمان و ساختارهای اجتماعی، در نسبت میان ایمان و آتوریته­ های اجتماعی باید تأمل کنیم.
مشکل سیاست را اگر می­توانیم حل کنیم یک بحث است ولی اگر مشکل سیاست را نمی­توانیم حل کنیم و سیاست همین است که هست و چاره­ای نیست و راست و چپ هم نمی­شناسد، حداقل اقتضای جامعه ایران ما و جامعه شیعی ما این است، چگونه باید ایمان و دین و ساختارش را تعریف کنیم که با بالا و پایین شدن تحولات سیاسی حوزه ایمان دچار اختلال نشود.
حوزه چهارم: حوزه تربیت ایمانی. در حوزه سوم به گمانم دانش سیاسی اسلامی ما نقش جدی دارد. در تئوری سازی­ها در فلسفه سیاسی­مان نیازمند بازنگری هستیم. بازنگری به این معنی که ایمان را باید به حساب آوریم. از حوزه ایمان­پژوهی ما باید زمینه­های مطالعاتی جدید و نظریات سیاسی را فراهم کنیم. یا در زمینه اقتصادی، آیا امروز در جامعه ما نظریه پردازان اقتصادی ما وقتی دارند نظریه می­دهند، می­دانند تبعات ایمانی طرحها و تئوریها و برنامه­ها چیست؟ این طرح ها ظاهراً پیوست فرهنگی دارد، آیا ما نیازمند یک پیوست ایمانی هستیم یا نه؟ یعنی باید بدانیم اقتصاد در حوزه ایمان دخالت می­کند. اینکه ما امروز نمی­بینیم، باید مطالعه کنیم تا ببینیم، اگر اقتصاد در حوزه ایمان دخالت دارد حتماً باید پیوست­ های ایمانی داشته باشیم. رسانه ملّی ما (من به عنوان کسی که هفت سال در رسانه کار کردم موارد تئوری­اش را حداقل به عنوان یک دانشجو مطالعه کردم. هم میدانی در رسانه بودم. می­دانم که واقعاً تصمیم یک مدیر رسانه چقدر می­تواند در باورها و شکل دهی به فرهنگ جامعه مؤثر باشد) یا مسئولان رسانه ما آشنا هستند به مناسبات میان رسانه و حوزه ایمان؟
دو یا سه تحقیق بسیار مهم (البته من تتبع کامل نکردم در حد اطلاع خودم می­گویم) در غرب در رابطه میان رسانه و ایمان صورت گرفته است، رسانه و ایمان دینی. مسیحیان کارکرده­اند. ما واقعاً چقدر تحقیق داریم که رسانه ما در این سطح از باور مؤثر است. پس در لایه سوم خواستم مناسبات میان دانش های اجتماعی و عرصه ایمان را بگویم.
حوزه چهارم: حوزه تربیت ایمانی است. سؤال این است که آیا همانطوری که دانش اخلاق داریم و دانش اخلاق به من می­گوید سلوک اخلاقی و اجتماعی چگونه است؟ در مقابل با دیگران چگونه سخن کنیم؟ چه بگوئیم و چه نگوییم؟ آیا ما نیازمند دانشی هستیم که متکفل تربیت ایمان انسانها باشد؟ یعنی ایمان این قدر امر ی رها، بی منطق و کاملاً فردی و شخصی است که نیازمند هیچ مطالعه­ای نبوده؟ نمونه­هایی از تحقیقات، دوستان می­توانند سرچ کنند تا اطلاع پیدا کنند. الحمدلله هست، لااقل نمونه­های غیر بومی­اش هست.
مقوله تربیت ایمان یک دانشی است یا حداقل گوشه­ای از یک دانش است من وقتی می­خواهم بچه خودم را مؤمن تربیت کنم نمی­دانم چه کنم. نمی­دانم عزیزان مطلع هستند از وضعیت مهد کودکهای این کشور؟ می­دانم حتی در مهد کودک های دینی، زیر نظر نهاد های دینی ما دارد چه اتفاقی در مورد تربیت کودک اتفاق می­افتد. بنده عرض می­کنم در بهترین شکل آن، کسانی که تجربه دارند و حمیت دینی دارند، ما حداکثر داریم تربیت شعائر دینی می­کنیم. یعنی داریم یک انسان متعهد به رفتار دینی می­سازیم.
شما چند بار از افراد، از بچه­ها از کودکان، از کودک سه ساله شنیده­اید که خدا کجاست؟ من سؤال می­کنم شما وقتی می­خواهید امام حسین(ع) را معرفی کنید به بچه، چگونه باید معرفی کنید؟ نگاه شعائری اگر داشته باشیم می­شود روضه. و آن هم روضه چنان می­خوانیم. یعنی ما حداکثر کاری که در مورد امام حسین(ع) می­کنیم این است که فرد را ببریم در یک محیط شور و محیط عواطف. این واقعاً تربیت ایمان نمی­کند. این که اساساً کاراکتری که ما باید از یک انسان الهی در ذهن کودک ایجاد کنیم چیست؟
این پرسش­ مان پاسخ ندارد. من البته بی­اطلاع نیستم. جستجو می­کنم، از دوستانی که کار می­کنند می­پرسم شاید اینجا و آنجا یک کاری شده باشد امّا یک دانشگاه، یک پژوهشگاه، یک گروه علمی متصدی شده باشد و بگوید من پنج سال پایان ­نامه­ هایم را می­گذرم روی این موضوع، سراغ ندارم.
تربیت ایمانی کودک(با اطلاع عرض می­کنم چون بانک اطلاعاتی در حال شکل­گیری است و دوستانی دارند جمع می­کنند) از هیچ طرح و برنامه­ای برخوردار نیست. حتی کارهایی که در این چند سال صورت گرفته، نه فقط کار مکتوب نداریم بلکه ما رفتیم و رفتند به استاد و مدیر این بخش که 20-25 سال تا 40 سال روی کار کودک کار کرده، در یک نظام پرسشنامه­ ای از او پرسیدند، آخر به این نتیجه رسیدند که حداکثر هنر ایشان فقط در میدان عمل است. خودش می­تواند کاری را انجام دهد ولی حتی نمی­تواند بگوید که من در موفقیتم در ارتباط با کودکان با پیش­دبستانی چه می­کنم که موحد بار بیاید؟
حوزه چهارم فکر می­کنم در عرصه تربیت ایمانی، فرآیند های ایمان سازی، فرآیند های نگهداری ایمان، آفت­ها و آسیب هایی که ایمان دارد. من یک نکته­ای را یک دفعه خدمت یکی از دوستان عرض کردم که پایان­نامه دکتری هم ایشان داشتند و نمی­دانم الآن کجا رسیده است، بحث روانشناسی رشد بود. یکی از زیر ساختهای تربیت ایمانی روانشاسی رشد است. تمام آنچه که ما در روانشناسی رشد و بعد رشد دینی داریم مطرح می­کنیم ربطی به ایمان ندارد. در دنیای سکولار که اینها اصلاً قابل اندازه­گیری نیست. کار مسیحی­ها هم مال خودشان است.
من با توجه به این چهار حوزه که می­شود بر اینها افزود، می­شود اینها را ادغام کرد و من هم کاری به ترتیب و آدابش واقعاً ندارم. امّا عرضم این است خدمت اساتید محترم، مسئولان محترم دانشگاه که به هر حال جزء مجموعه داخلی خودمان در دفتر تبلیغات هستند، من تقاضایم این است یک مجموعه­ای از دوستان، یک میز تعمیق باورهای دینی داریم که مدتی است الآن راه انداختیم، الحمدلله مدیریت این بخش هم برعهده حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای عماد قرار گرفته که معاونت پژوهشی حوزه بودند و الآن مسئولیت این را برعهده گرفتند و ریاست این کار را بصورت جدی و تمام وقت پیگیری می­کنند. مطالعات اولیه را ما انجام دادیم. از جاهای مختلف که قرار است بانک اطلاعاتی در آنجا شکل بگیرد.
ما واقعاً نسبت به دانشگاه باقرالعلوم(ع) امید داریم و نسبت به همه جهات، و امروز احساسم این است که این دانشگاه در این حوزه رسالت بزرگی دارد. موضوع هم موضوع میان رشته­ای است. من فکر می­کنم هیچ گروهی نمی­تواند بگوید من در این حوزه نمی­توانم یک رساله دکتری تعریف کنم. اگر نظر جناب آقای دکتر مریجی باشد که مثلاً یک لجنه ­ای در سطح کلان شکل بگیرد و این کلان پروژه را تعریف کند و در قالب پایان­نامه­ها، مقاله، نشست، همایش­ها شکل بگیرد، ما از ناحیه میز تعمیق باورهای دینی حمایت می­کنیم یعنی پشتیبانی ­های لازم را به لحاظ پشتیبانی معنوی، اطلاعاتی و پشتیبانی مالی لازم داشته باشد، درحد توانمان در خدمت دانشگاه هستیم. انشاءالله دست به دست هم دهیم. امروز دانشگاه باقرالعلوم(ع) در کشور یک مرجعیتی پیدا کرده، اگر اینجا این را کلید بزند و ترویج کند و این ادبیات این حوزه معرفتی را گسترش بدهد دیگران هم به سرعت الگو می­گیرند. همانطور که شما یک رشته­هایی را تأسیس کردید و دیگران الگو گرفتید، و امروز دارند اجرا می­کنند. این کار را هم بکنید. ما این را اینجا مهر بزنیم به عنوان یک نهاد آکادمیک و بعد معرفی کنیم در داخل و خارج، کم­کم یک مرجعیتی پیدا کند در حوزه مطالعات ایمان­شناسی و ایمان پژوهی. از اینکه تصدیع کردم در محضر شما اساتید گرامی، دانشجویان عزیز، عذر خواهی می­کنم. انشاءالله این نشست ها منشأ برکت عظیمی برای جامعه دینی می­باشد.  (انتهای پیام)
 
نسخه قابل چاپ
طراحی و پیاده سازی : مرکز برنامه ریزی و نظارت راهبردی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
خانه | بازگشت |
Guest (PortalGuest)


مجری سایت : شرکت سیگما