سه‌شنبه 5 مرداد 1389

بازگشت به مناسبت ها  صفحه اصلي

سالروز رحلت بزرگ بانوي اسلام و همسر فداكار پيامبر اكرم حضرت محمد مصطفي (ص) و مادر مهربان حضرت فاطمه اطهر (س) حضرت خديجه (س) را تسليت مي گوييم

  حضرت زهرا (س) بعد از فوت مادر

 

وصيت حضرت خديجه (س) به حضرت زهرا (س) در آخرين لحظات عمر

  حضرت زهرا عليهاالسلام بهمراه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در كنار خديجه عليهاالسلام بود و او وصيت مى‏كرد كه ناگهان اشك در ديدگانش حلقه زد و بغض گلويش را گرفت، و گويا مى‏خواست سخنى بگويد و نمى‏توانست. فاطمه عليهاالسلام را نزديكتر خواند بطورى كه فقط اين دختر پنج ساله سخنش را بشنود.
فاطمه عليهاالسلام سرش را به صورت مادر نزديك كرد، و خديجه عليهاالسلام آرام به گوش دخترش گفت: زهرا جان خجالت كشيدم به پدرت بگويم. بعداً تو به پدر بگو: من كفن ندارم و به قدر خريدن كفن هم دينارى ندارم. به همسر عزيزم بگو مرا در عباى خود كفن كند!!
مادرم براى اينكه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ناراحت نشود ناله نزد، ولى اشك جانسوز زهرا عليهاالسلام بيش از كلام مادرش جان پدر را آتش زد.

سلام خدا
پدر جلو آمد و در مقابل مادر نشست و فرمود: اى خديجه، جبرئيل از سوى خدا وحى آورده كه سلام مرا به خديجه برسان و بگو: كفن خديجه از طرف ما (از كفنهاى بهشتى) است.

 

 

سوز هجران مادر
 

  خديجه عليهاالسلام از دنيا رفت و اين در حالى بود كه فاطمه عليهاالسلام پنج سال و دو ماه و بيست روز بيشتر نداشت.
در اين زمان تحمل درد يتيمى براى فاطمه عليهاالسلام بسيار سخت بود.
چون حضرت خديجه عليهاالسلام از دنيا رفت پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم به همراهى اصحاب او را با احترام بسيار تشييع كردند و براى خاكسپارى به قبرستان حجون آوردند. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم به احترم خديجه عليهاالسلام و به منظور شكستن رسمى از رسوم جاهليت خود به درون قبر رفت و خديجه عليهاالسلام را كه يادگار سالها رنج و مجاهدت بود به خاك سپرد.
امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايند: فاطمه عليهاالسلام از نبود مادر دلتنگى مى‏نمود. و از همگان سراغ مادر مى‏گرفت. نااميد به سراغ پدر رفت، دامان پدر را گرفته و به دور پدر مى‏گشت، كه «يا ابتاه أين اُمى»؟ اى پدر جان مادرم كجاست؟ پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم خواست تا پاسخ دختر كوچك خود را بدهد، اما چگونه به فاطمه‏اش خبر دهد كه از اين به بعد مادر را نخواهد ديد؟! و از آغوش گرم و پرعطوفت مادرى چون خديجه عليهاالسلام محروم خواهد بود؟ در همين لحظات فرشته‏ى وحى كه در همه لحظات سخت ياريگر خاندان رسالت بود؛ نازل شد و از طرف پروردگار جل و علا براى فاطمه عليهاالسلام پيام آورد كه: «ان ربك يأمرك ان تقرأ على فاطمة السلام» اى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم پروردگار فرمان مى‏دهد كه بر فاطمه عليهاالسلام سلام برسانى و به او بگوئى كه:
«ان أمُّك فى بيت من قصب كعابه من ذهب و عمده من ياقوت احمر بين آسيه امرأة فرعون و مريم بنت عمران...»
مادرت در كاخى از مرواريد كه اطاقهايش از طلا و ستونهايش از ياقوت سرخ است جاى دارد. او در كنار آسيه همسر فرعون و مريم دختر عمران دو زن از زنان برگزيده‏ى عالم ميهمان نِعَم پروردگار است.
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم پيغام پروردگار را به فاطمه عليهاالسلام ابلاغ كرد، فاطمه عليهاالسلام كه درياى معرفت و دانش و بينش بود. با شنيدن پيغام پروردگار آرام گرفت. و فرمود:
«ان اللَّه هو السلام و منه السلام و اليه السلام.» (1)
پروردگار من خود سر منشاء و آغاز سلام است، سلام مخصوص اوست و به او بازمى‏گردد. سپس سر را به دامان پدر گذارد و رضايت خود را بر رضاى پروردگار اعلام كرد.

  1 - بحارالانوار ج 16 ص 1.

 

حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليها بعد از فوت مادر 

  فاطمه عليهاالسلام بعد از فوت مادر سه سال در خانه‏ى پدر زندگى كرد. در اين زمان خواهران فاطمه عليهاالسلام و فاطمه‏ى بنت اسد (رضى‏اللَّه‏عنها) و بعضى از زنان بنى‏هاشم در خدمتش ملازم بودند. (1)
اما بيشتر از ديگران اين فاطمه بنت اسد (رضى‏اللَّه‏عنها) بود كه، همراهى فاطمه عليهاالسلام و تا حدودى كفالت آن حضرت را بر عهده داشت. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم به خواهران فاطمه عليهاالسلام و زنان بنى‏هاشم سفارش فرموده بود تا در همراهى با فاطمه عليهاالسلام كوتاهى نكرده، آرامش‏بخش او باشند. و تا حد امكان او را در غم از دست دادن مادر بزرگوارش تسليت‏گو بوده و نگذارند عدم وجود مادر را احساس كند.
اما فاطمه عليهاالسلام با كسى جز رسول خدا انس نمى‏گرفت و بيشتر اوقات خود را به عبادت مشغول بود.

  1 ـ رياحين الشريعه، ج 1.

 

 

مشكلات حضرت زهرا (س) در خانه پدرى بعد از فوت مادر

  از مشكلات و گرفتاريهايى كه چهره‏ى زيبا و روشن زندگى را بر دخت سرفراز پيامبر تيره مى‏ساخت، اين بود كه آن گرانمايه‏ى عصرها و نسلها به برخى از زن پدرهايى گرفتار آمده بود كه دچار ضعف شخصيت و عقده‏ى حقارت بودند. به همين جهت نسبت به موهبت‏ها و برترى‏ها و شكوه و عظمت فاطمه عليهاالسلام حسد مى‏ورزيدند، بويژه كه با چشم خود نظاره مى‏كردند كه چگونه پيشواى بزرگ توحيد و عدالت، دخت بى‏همتاى خويش را زير باران عواطف و احساسات و الطاف بى‏همانند خود مى‏گيرد و بى‏نظيرترين مهرها و محبت‏ها را نثار او مى‏كند. درست اينجا بود كه شعله‏هاى حسد آنان زبانه مى‏كشيد و آن بحران درونى و روانى خويش را بگونه‏اى بروز و ظهور مى‏دادند.
علامه‏ى «مجلسى» از امام صادق عليه‏السلام در اين مورد آورده است كه: روزى پيامبر وارد خانه شد و ديد كه «عايشه» پرخاشگرانه به دخت گرانمايه‏اش فرياد مى‏كشد كه، «اى دختر خديجه! به خدا قسم تو مى‏پندارى كه مادرت بر ما برترى داشته است!» او چه برترى بر ما داشته است؟ او هم همانند ما زن بود و همسر پيامبر!!
پيامبر گرامى سخن «عايشه» را شنيد. هنگامى كه چشم فاطمه عليهاالسلام به چهره‏ى نورافشان پدر افتاد، باران اشك از ديدگان فروباريد اما لب نگشود. پيامبر پيشتر رفت و فرمود: دختر گرانمايه‏ى محمد! چرا گريه مى‏كنى؟
او در پاسخ پدر گفت: «عايشه» از مادرم سخن به ميان آورد و او را تحقير كرد...
پيامبر گرامى خشمگين شد و فرمود: هان اى «حميرا» بس كن، بس، و از روش خويش دست بردار كه خداوند در بانوى پرمهر و محبتى كه فرزند آورد، خير و بركت قرار داده است و خديجه كه درود و مهر خدا بر او باد، براى من چنين بانويى بود.
خدا از او به من فرزندانى چون «طاهره»، «قاسم»، «رقيه»، «ام‏كلثوم» و «زينب» را ارزانى داشت و تو كسى هستى كه خدا تو را نازا خواسته و فرزندى براى من نزاده‏اى.
آرى متأسفانه «عايشه» موضعگيريهاى ناپسند و نادرستى در برابر بانوى بانوان «فاطمه» عليهاالسلام از خود به نمايش نهاد و اين رويارويى‏ها نشانگر حسادت و كينه‏توزى ژرف و ريشه‏دار اوست. به گونه‏اى كه از ديگران همسران پيامبر هرگز نه چنين رويارويى‏ها و موضعگيريهايى در برابر دخت سرفراز پيامبر، ديده شد و نه چنين سخنانى شنيده شد.
از آن جمله:
1- به هنگامه‏ى مطالعه‏ى ماجراى غمبار «فدك» خواهى خواند كه: همين بانو در برابر پدرش «ابى‏بكر» به ناروا گواهى داد كه پيامبران از خود چيزى به ارث نمى‏گذارند تا بدينوسيله دخت گرانمايه‏ى پيامبر را از ارث پدرش محروم سازد.
2- و نيز از لغزش‏هاى نابخشودنى او اين است كه هنگامى كه خبر جانسوز شهادت فاطمه به او رسيد، تبسم كرد.
3- و در بخش‏هاى آينده كتاب خواهد آمد كه دخت ارجمند پيامبر به «اسماء» سفارش كرد كه به «عايشه» اجازه ندهد تا در واپسين ساعات زندگى‏اش در اين سرا در كنار بستر حضور يابد و نيز اجازه ندهد تا در كنار پيكر مطهرش حاضر گردد. و اين نشانگر ناخشنودى و خشم آن حضرت از رفتار و كردار ناهنجار نامبرده است.
و مى‏دانيم كه پيامبر فرمود: «ان اللَّه يغضب لغضب فاطمة و يرضى لرضاها.»
«خداوند با خشم فاطمه خشمگين مى‏گردد و با خشنودى او خشنود.»
يادآورى مى‏گردد كه در روايتى كه گذشت تصريح شده است كه همه‏ى دختران بانوى بزرگ حجاز «خديجه»، از پيامبر گرامى بودند و نه از شوهر ديگر، و تنها اين روايت نيست كه اين نكته را بيان مى‏كند بلكه دلائل بسيار ديگرى نيز هست كه همه‏ى آنان دختران حقيقى پيامبر گرامى بودند.

 

  پاورقي موجود نمي باشد.

       منبع: http://www.yazahra.net

 
امتیاز دهی
 
 

Guest (PortalGuest)

معاونت فرهنگي تبليغي - دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم
مجری سایت : شرکت سیگما