شنبه 22 اسفند 1388
حكومت و سياست در سيره امام حسن عسكرى (ع )

حضرت امام هادى و امام عسكرى (ع ), على الاجبار به سامراء بسر مى بردند كه در آن زمان پايتخت خلافت بود, و در محلى بنام <العسكر> كه محل نظاميان و پادگان نظامى بود, خانه براى شان انتخاب كرده بودند. حضرت امام عسكرى (ع ) مدت شش سال اقامت خود در سامراء , يا در حبس بود و يا اگر آزاد بود, تحت نظر و ممنوع الملاقات بود.

زيرا روايات متعددى از زندانى شدن امام عسكرى (ع ) خبر مى دهد, از جمله آن كه المعتزبالله خليفه ى عباسى , به سعيد حاجب دستور داده بود كه امام (ع ) را به حبس ببرد. ابوالهيثم نگرانى خود را از اين وضع به امام (ع ) نوشت : و آن حضرت در جواب نوشت كه پس از سه روز گشايش حاصل مى شود, و پس از سه روز المعتز كشته شد.

آوردن و ماندن هر دو امام هادى و امام عسكرى (ع ) در سامراء به اكراه و اجبار, از جهاتى مانند سياست مامون در آوردن امام رضا (ع ) به نزد خود بوده است , تا بتوانند از نزديك روابط امام (ع ) را با شيعيانش كنترل نمايند, زيرا آنان كه در سرتاسر جهان اسلام پراكنده بودند, با امام هادى و امام عسكرى (ع ) , ارتباطات عميق داشتند, بخصوص در دوره ى امام عسكرى (ع ) كه شيعيان اهلبيت (ع ) به ميليونها نفر رسيده بودند , و همه به اين عقيده ];ك ك بودند كه حق امامان شان از طرف حكام ظالم غصب شده است , ازين رو خمس و هدايا و ساير وجوهات شرعيه ى خود را به آن حضرت مى فرستادند و هئيت هايى از نمايندگان مردم وارد سامراء مى شدند و ضمن فراگيرى احكام شرعى , اموال و وجوهات شرعى خود را به امام تسليم مى كردند. بدينسان پيشرفت و گسترش شبكه ى منظم و متشكل شيعيان كه از قبل شكل گرفته بود, براى حاكميت عباسى ها خطر آفرين بود,لذا حضرت امام عسكرى (ع ) شديداً تحت مراقبت دارالخلافه قرار داشت و از آن حضرت خواسته بود كه تا هميشه ارتباط خود را با دستگاه خلافت برقرار كند, و در هر دوشنبه و پنجشنبه در دربار حضور يابد, و وضعيت به گونه ى بوده است كه مردم نمى توانسته اند بطور مستقيم با امام (ع ) ملاقات نمايند.

موقعيت اخلاقى و اجتماعى امام (ع ) در ميان مردم و حتى در ميان افراد حكومت مشهود بود , و كسى در وقار و عفاف , و زيركى و بزرگ منشى چون او نبود.

و در <يوم النوية> يعنى روز رفتن امام عسكرى (ع ) به دارالخلافه , شور و شعفى در مردم بوجود آمده و خيابان ها مملو از جمعيت كه سوار بر مركب هاى خود بودند , مى شد. وقتى امام (ع ) مى آمد همه ى هياهوها خاموش مى گرديد, و امام عسكرى (ع ) از ميان آنان عبور مى كرد و به دارالخلافه وارد مى گرديد.

اغلب اين افراد مى توانستند از شيعيانى باشند كه از مناطق مختلف براى ديدار امام (ع ) به سامراء مى آمدند.

افزايش شيعه و رفت و آمدهاى هيئت هاى نمايندگى مردم , و اموال و دارايى فراوانى كه به امامان (ع ) مى رسيد, موجب مى شد كه خلفاء نسبت به امامان سخت گيرى نمايند و همين موجب شد كه ائمه ى معصومين (ع ) به پنهان كارى و كتمان و تقيه دست زنند. سخت گيرى ها و فشارها در زمان امام عسكرى (ع ) بيشتر شد و امام عسكرى (ع ) با مشاهده ى اين وضعيت بيشتر امر خود را از ديد خلفا و عمال آن مى پوشاند, و تقيه را پيشه ى خود قرار داده بود شدت تقيه و كتمان امور به اندازه اى بود كه امام عسكرى (ع ) به شيعيان خود دستور داد كه وقتى بطرف كاخ خليفه مى رود به آن حضرت اشاره نكنند, سلام نكنند, زيرا تحت تعقيب قرار مى گرفتند, و كار به حبس وكشتن شان كشانده مى شد.

على ابن جعفر از حلبى در اين زمينه نقل مى كند كه ما در عسكر اجتماع كرده و منتظر امام عسكرى (ع ) در روز];ّّ رفتن به مركز حكومت بوديم كه نوشته ى از امام (ع ) بما رسيد بدين مضمون كه كسى بر من سلام نكند, و بر من اشاره نيز نكند, زيرا شما بر خود ايمن نيستيد : الا لا يسلمن احد و لا يشير الى بيده ولايؤمى فانكم لاتومنون على انفسكم .

اين سخن امام بخوبى مى رساند كه حكام براى كنترل روابط امام (ع ) با شيعيان تلاش فراوانى مى كردند . البته هم امام و هم شيعيان در فرصت هاى بسيارى همديگر را ملاقات مى كرده اند و حتى اين ارتباطات تحت پوشش بقال و روغن فروش و ... صورت مى گرفته است .

مراقبت نسبت به امام عسكرى (ع ) آن چنان شديد بود كه شب هنگام و بى خبرانه به خانه ى امام عسكرى (ع ) هجوم مى بردند و خانه ى آن حضرت را تفتيش مى كردند. چنان كه بطحايى علوى پيش موكل سعايت كرده بود كه اسلحه و اموال در خانه ى عسكرى (ع ) گردآورى شده است . سعيد حاجب گويد: شب بسوى خانه ى او شدم و نردبانى پشت خانه گذاشتم و بالاى بام آن حضرت بالا رفتم , سپس نردبان را در ميان حياط گذاشتم و فكر مى كردم چگونه در اين تاريكى وارد خانه ى او شوم كه صدايى شنيدم : سعيد همانجا باش تا شمعى برايت بياورم كمى درنگ كردم كه شمعى برايم آوردند و با روشنايى آن وارد خانه شدم و جبه ى از پشم و كلاه و سجادهء روى حصير انداخته شده ديدم , و يقين كردم امام (ع ) در آن زمان نماز مى خوانده است , پس برايم گفت : اينك خانه و اطاق هايش را ببين و هر چه تفتيش كردم در آن چيزى نيافتم .

خلفاء به دستگيرى و زندانى كردن امامان اكتفاء نمى كردند, بلكه ياران آن حضرت را نيز دستگير و زندانى مى كردند, در سامراء گروهى از اصحاب امام عسكرى (ع ) را دستگير كرده بودند كه از جمله ى آنان بود: ابوهاشم جعفرى , داود ابن قاسم , حسن ابن محمد عقيقى , محمد ابن ابراهيم عمرى و غير ايشان كه زير نظر صالح ابن وصيف قرار داشتند.

با ملاحظه ى اين وضعيت چاره ى نبود جز اين كه امامان (ع ) اسرار خود را كتمان نمايند و تقيه پيشه سازند و شيوه ى پنهان كارى را طى نمايند, ابوهاشم جعفرى از داود ابن اسود روايت كند كه گفت : مولايم حسن العسكرى (ع ) مرا بسوى خود خواند , و تخته چوبى را كه مانند پايه ى <در> دراز و مدور بود به من داد و گفت : اين چوب را براى عثمان ابن سعيد عمرى كه وكيل آن حضرت بود برسان . به راه افتادم و در اثناء راه به يك نفر كه استرى داشت برخوردم , و استر او مزاحم راه رفتن من شد, و با چوبى كه با خود داشتم بلند كردم و استر را با آن زدم , و چوب ];ّّ شق شد و كاغذ نوشته هاى را در ميان شكستگى چوب نگريستم , و بسرعت آن را در ميان چوب گذاشتم و چوب را در آستين خود پنهان كردم .

اما در برگشت وقتى به نزديك خانه ى امام (ع ) رسيدم , عيسى خادم مرا استقبال كرد و گفت : مولا مى گويد: چرا استر را زدى و چوب را شكاندى ؟ گفتم : نمى دانستم كه در داخل آن چيست ؟ گفت : چرا كارى بكنى كه بعداً به توجيه و عذرخواهى محتاج شوى ؟ مبادا ديگر مثل اين كار تكرار شود, هرگاه شنيدى كسى مرا دشنام مى دهد, راهى را كه به رفتن آن مأموريت يافته ى , در پيش گير و مبادا واكنش نشان بدهى , و يا خود را معرفى نمايى كه كيستى , احوالت به من مى رسد.

وجود يك دستگاه منظم كه هم پل ارتباطى باشد بين امام (ع ) و مردم , و هم وجوهات و ماليات از نقاط دور دست جمع آورى شود و بدست امام (ع ) برسد, ضرورى و لازم بود . و اين دستگاه با تعيين وكلاء از ناحيه ى ائمه (ع ) ايجاد گرديد و با ارتباطى كه بين امام و وكلاء بوجود آمد, سعى شد تا راهنمايى هاى لازم دينى و سياسى ارائه شود و اين حركتى سابقه دار بود كه امام عسكرى (ع ) نيز در گسترش اين دستگاه و استفاده از آن مى كوشيد و افرادى با پيشينه ى علمى و ارتباط محكم با امامان پيشين يا با خود آن حضرت براى وكالت گمارده مى شدند, و در نامه ى خود به وكلاء توصيه مى كرد كه نامه ها و مراسلات را از شيطان ها پوشيده نگهدارند و براى دوستانش ارائه دهند.


پى نوشتها:

1 شذرات سياسية من حياة الائمه (ع ) : شبر , حسن , ص 342
2 حيات فكرى و سياسى امامان شيعه : ج 2 ص 282به نقل از الغيبه .
3 همان , ص 129
4 همان , ص 187به نقل از الغيبة : ص 129
5 همان , ص 183 182به نقل از الخرايج و الجرايح : ج 1 ص 439; پيشين , شبر به نقل بحارالانوار : ج 5 ص 269
6 پيشين , شبر به نقل از ارشاد: ص 110; فصول المهمه : ص 298
7 همان , ص 208ـ 207به نقل از بحارالانوار : ج 56 ص 132
8 ر.ك : پيشين , جعفريان , ج 2 ص 197ـ 193

انديشه حكومت دينى , ج 1 , ص 576 - 571

 
امتیاز دهی
 
 

Guest (PortalGuest)

معاونت فرهنگي تبليغي - دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم
مجری سایت : شرکت سیگما