)
با تقويت روحية معنوي در فرد نوعي توانايي فوقالعاده پيدا ميشود، كه به وسيلة آن ميتواند اسرار عالم را مشاهده كند و تمام پديدههاي جهان را چنانكه هست، به صورت نشانهاي براي خلاق يكتا ببيند، نشانة او كه منبع بيپايان دانايي و اصل پايدار عشق و قدرت است و با تماشاي آيات و نشانههايش نيروي تفكر شكوفا ميگردد. مشاهده آيات الاهي يكي از زيباترين و شگفتانگيزترين يافتههاي معنوي است و كسي كه به اين تجربة بزرگ دست يابد گويي زندگي ديگر يافته و از شعور و شعفي فوقالعاده بهرهمند ميشود.
آفرينندة مهربان در قرآن كريم آيات بيشماري را به رازگشايي پديدههاي آفرينش اختصاص داده و در جاي جاي كلامش به معجزه قطرات آب، دست نوازشگر باد، آغوش گرم و پرورندة آفتاب و كرشمة دلكش ستارگان و رفت و آمد شب و روز و لحظات شگفت انگيز طلوع و غروب كه هر يك از شب و روز جاي خود را به ديگري ميدهد و هزاران هزار نشانة ديگر اشاره كرده و فهم آن را براي كساني كه خردمند هستند، ممكن دانسته[1] و سرانجام فرموده است: «بزودي نشانههاي خود را در سراسر جهان و در جانشان به آنها نشان خواهيم داد، تا حق براي آنها آشكار شود. آيا براي ديدن پروردگارت كافي نيست كه او برتر و پيشتر از هر چيز مشهود و ديدني است. هشدار كه آنها از ديدن پروردگارشان در ترديداند. آگاه باش كه او همه چيز را فراگرفته است.»[2]
نور و جلوة خداوند در سرتاسر جهان تابيده و هيچ موجودي نيست مگر اينكه او را آشكار نموده و جلوهگر ساخته است. هوش نشانه بين و خرد آيت نگري كه تمام جهان را بسان آينهاي در حضور روشنايي و شعور خلاق الاهي ميبيند، به سطحي از شعور و ادراك ميرسد كه خلاقيت از آن ميجوشد و لبريز ميشود. ويژگيهاي تفكر خلاق كه شامل سياليت، انعطاف و ابتكار است در تفكري كه با نشانههاي خداوند آشناست كامل ميشود و افزون بر آن قدرت بسط و گسترش نيز از سرمشق آفرينش به تفكر آيتنگر جاري ميشود.
سيالي
خلاق هستي بخش خود را در آفرينش نموده است و عالم سراسر آيات و نشانهها و جلوههاي او و كلماتي است كه او براي معرفي خويش خوانده و با قلم آفرينش نوشته است. از آن رو كه نگارنده و گويندة اين كلمات نامتناهي است، كلمات او نيز بيانتهاست.[3] معناي آفرينش آفرينندة يكتاست و چون او نامحدود است كلماتي كه براي بيان اين معنا به كار آمده نيز پايان ندارد.
گستردگي آيات الاهي سبب ميشود كه انديشة تماشاگر نيز سيال و جاري شود. تماشاي آيات بيكران الاهي ذهن انسان را باز و سرشار ميسازد به طوري كه ايدهها و انديشههاي بسيار در آن جاري ميشود و جريان انديشه در چنين فكري بيپايان خواهد بود و هيچ مسئلهاي در برابر آن بيپاسخ نخواهد ماند.
در نظر كسي كه هر پديده را پنجرهاي به روي خداوند ميبيند، تمام پديدههاي جهان معنا داشته و از يك ذرة بنيادين كه شايد خشتهاي اولية جهان را تشكيل ميدهند، تا افق نامعلوم كهكشانها روزنهاي است، كه نور خداوند را به تماشاگه انديشة معنوي ميآورد. در اين وضعيت مشاهدة معنوي، تفكر مشاهدهگر در جريان شهود نشانهها غرق شده و به سيلان بيپايان شعور تبديل ميشود.
اهل معنويت به هر چيز و به هر سو كه مينگرند، حكمت و روشنايي را ميبينند و معاني بلندي را درك ميكنند، هجوم سهمگين فهم و ادراك باعث ميشود كه تمام ظريفيت تفكر گشوده شود و فكر سيال و فهمي كه به نهايت گشودگي رسيده است، شكل بگيرد و اين سرآغاز خلاقيت است.
انعطاف
«انعطاف پذيري با سيالي ارتباط نزديكي دارد و باعث ميشود كه افكار توليد شده از تنوع و گوناگوني برخوردار شود و يكسان و يكنواخت نباشد.»[4] مشاهدة آيات الاهي گذشته از اينكه سيالي و وسعت تفكر را ايجاد ميكند، تنوع و گوناگوني را به انديشه راه ميدهد و به اين ترتيب امكان حل مسائل را هر چه بيشتر فراهم ميسازد.
در آيات و نشانههاي جهان اگر چه يك معناي عظيم و نامتناهي وجود دارد اما اين نشانهها بسيار متنوع اند. «براستي كه در آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز و كشتيهايي كه در دريا حركت ميكنند و آبي كه خداوند از آسمان فروميريزد تا زمين را بعد از مرگ باز زنده كند و جانوراني كه در زمين پراكنده نموده و ابرهايي كه بين زمين و آسمان مهار شدهاند، نشانههايي براي انديشمندان است.
[5]
خداوند سرچشمة خلاق و نامحدود هستي است كه تمام عالم جلوهها و نشانههاي اوست. كسي كه آياتش را در كتاب آفرينش مطالعه كند، هر پديدهاي را بسان روزنهاي به سوي بينهايت خواهد ديد و نگاهش به عالم، بسيار عميقتر و اساسيتر ميشود؛ بطوري كه هيچ چيز در نظرش ناچيز نميآيد و از نگاهش نميافتد. عرصة متنوع و گوناگون آفرينش تماماً ديدني، بامعنا و مهم است و فكري كه توانايي مشاهدة نشانههاي عالم را دارد و هم زمان غنچهاي لطيف و كوچك و صخرهاي سخت و بزرگ را نشانهاي تماشايي ميبيند، كاملاً منعطف و سرشار از افكار و ايدههاي متنوع خواهد شد.
«خداوند دانه و هسته را ميشكافد و موجود زنده را از موجود بيجان پديد ميآورد و مرده را نيز از زنده برميآورد. آن كس كه چنين ميكند خداست؛ پس تا كي شما را از حق بازميدارند.× او شكافندة سپيده دم است و اوست كه شب را ماية آرامش قرار داده و حركت خورشيد و ماه را با حسابهايي مقرر داشته است. اين است اندازهگيري آن شكستناپذير دانا.× و اوست كه ستارگان را براي شما پديد آورده تا به وسيلة آنها در تاريكيهاي خشكي و دريا راه يابيد. براستي ما نشانههاي يكتايي خود را براي مردمي كه ميدانند به روشني بيان كرديم.× اوست كه شما را از يك تن پديد آورد؛ پس برخي از شما به جايگاه استقرار خود در زمين آمدهايد و برخي در جايگاهي امن نهاده شدهايد تا به جايگاه خود برسيد. براستي ما نشانههاي يكتايي خود را براي مردمي كه در مييابند به روشني بيان كرديم.× اوست كه از آسمان آبي فروفرستاد؛ تا با آن هر چيزي را كه قابل رويش است برآوريم، آن گاه گياهي سبز رويانديم، و از آن دانههايي بر هم نشسته برميآوريم و از شكوفههاي درخت خرما خوشهها و شاخههايي نزديك به هم رويانديم و باغهايي از درختان انگور و زيتون و انار همسان و غير همسان را به بار نشانديم. به ميوة هر يك از آنها هنگامي كه به بار مينشيند و به رسيدن ميوهاش بنگريد. براستي كه در همة اينها نشانههايي بري اهل ايمان است.[6]
از آن جا كه معناي تمام پديدههاي گوناگون جهان يكي است نوعي پيوند معنوي بين همة عالم بر قرار ميشود، كه بر اساس آن شب و روز و كوه و دشت و ابر و خاك و همه و همه به ساحتي از يگانگي ميرسند و قلبهاي مشاهدهگر در هر پديدهاي هزاران پديدة ديگر را به تماشا مينشيدند. بدين سان كاركرد محدود صورت خاص و ذهني اشياء درهم ميريزد و معلوم ميشود كه هر ذرهاي گنجينة بيپايان حقايق و ايدههاست، گنجينهاي كه تا ابد ميتواند الهام بخش و راهگشا باشد. اين گونه است كه با خلاقيت اهل مشاهده خلاقيتي دور و پيچيده نيست بكله به سادگي از سادهترين و نزديكترين پديدهها مسائل بزرگ و و پيچيده را حل ميكنند.
براي شخص اهل مشاهده هر چيز سادهاي سرشار از رازهاي كشف نشده و امكانات و ظرفيتهاي قابل استفاده است. او ميداند كه خالقي توانا و حكيم و بخشندهاي غني و شگف آفرين عالم را بناكرده و تدبير ميكند؛ پس عجايب بسياري را ميتوان در يك قطره آب، ذرهاي خاك يا نسيمي شناور در هوا مشاهده كرد. انديشة شاهد آماده است تا از درون سادهترين پديدهها شگفت انگيزترين چيزها را ببيند و با عاديترين امور، پيچيدهترين مسائل را حل كند.
ابتكار
در نشانههاي خداوند تكرار نيست و هيچ دو پديدهاي نظير هم نيستند و هوش نشانهنگر تمام آيات الاهي را منحصر بفرد و ممتاز ميبيند. كوچكترين پديدهها نيز نوآوري بزرگ و بيسابقهاي هستند كه نظير آن در عالم نبوده و نخواهد آمد، زيرا خالق نامحدود است و هيچگاه به حدي نميرسد كه آفرينش را از سر بگيرد و تكرار در كار آورد. هيچ دو برگي، يا دو پرنده و حتي سر دو بندانگشت همانند هم نيست. از اين رو جهان سراسر آيات و نشانههاي بينظير پروردگاري است كه مثل و نظيري ندارد.فهو الذي تشهد له أعلام الوجود.» او است كسي كه تمام نشانههاي هستي براي او شهادت ميدهند.[7]
نه تنها نشانههاي الاهي بي نظير است بلكه هر پديدهاي در هر لحظه به نشانهاي نو تبديل ميشود. هيچ دولحظهاي يك پديدهتركراري نيست. كسي كه آيات خداوند را بشناسد، هر روز و بلكه هر لحظه پروردگار را با جلوهاي تازه و نمودي نو مشاهده ميكند و ميشناسد. زيرا او هر لحظه تجلي تازهاي در آفرينش دارد و نشانههايش را نوبهنو مينمايد.[8]
خداوند در قرآن حكيم ميفرمايد: «هيچ چيز نيست مگر اينكه خزائن و گنجينة بيپايان آن نزدماست و ما به اندزة مشخصي از آن فرو ميفرسيتم.»[9] بنابراين هر آفريدهاي منبع بيپاياني دارد كه نزد خداست و او به اندازهاي كه لازم است از آن جاري ميسازد. و اهل مشاهده هر روز و هر لحظه جهان را از نو كشف ميكنند و چنان نگاه تازه و زندهاي دارند كه گويي براي اولين بار است به يك غنچه يا ريگ مينگرند و يا براي اولين بار است كه نوازش نسيم و يا گرماي آفتاب را احساس ميكنند.
با اين توانايي، هر پديده ظرفيت بيكران يافته و هر مسألهاي تازه ميشود. و اهل مشاهده با شوق به آن مينگرند و چيزهايي را ميبينند كه ديگران نديدهاند و خودشان نيز تا كنون نيافتهاند. آنان به همه چيز نگاهي ديگر مياندازند و عالم برايشان همواره تازه است و تكراريترين امور جنبههايي نو و دست نخورده دارد. زير بارش سيل آساي اين نگاه سرشار و پر زواياي پنهان مسائل فاش ميشود و پاسخهاي بكر و بيسابقه خود را لو ميدهند.
بنابراين با شكوفايي معنوي، نگاه انسان به عالم عوض شده، به نگاهي غني و تيزبين براي كشف تازهها و خلاقيت و نوآوري تبديل ميشود. دست يابي به اين نوع بينش و نگرش براي پرورش خلاقيت و شكل گيري شخصيتي خلاق بسيار ضروري است. نگاه نوببين كه در اثر مشاهدة نشانهها و آيات الاهي ايجاد ميشود، سرماية خلاقيت است و برخورداري از تازگي نگرش انسان را مثل كودكي معصومي كه دنبال تجربه و كشف جهان جديد است، جستجوگر و جذاب ميسازد و آمادگي كشف شگفتيها را در سطح بالايي پديد ميآورد.
توسم و بسط
بسط به عنوان يكي از ويژگيهاي فكر خلاق به معناي توجه جزئيات و ريزه كاري هاست، كه البته بايد متعادل باشد. اگر بسط خيلي زياد باشد جلوي فكر ابتكاري را ميگيرد، اما اگر در حد مناسب و متعادل عمل كند، فكر ابتكاري را صيقل ميدهد و آن را مناسب و واقعي ميسازد.[10] مثلاًَ اديسون اگر به جزئيات روشنايي الكتريكي توجه نميكرد شايد موفق به ساخت لامپ نميشد.
خداوند تبارك و تعالي يكي از صفات اهل مشاهده را توسّم معرفي كرده و پس از شرح حال اقوام گذشته فرمودهاست: «در اين ماجرا نشانههايي براي متوسمين است.»[11] «متوسمين كساني هستند كه در پديدهها و رويدادها دقيق و عميق مينگرند و تدبر ميكنند و نتايج مفيدي از آن به دست ميآورند.»[12]
متوسمين با نگاهي دقيق به آيات الاهي و باور به اين كه هر پديدهاي خود مجموعهاي از نشانههاست به آيات الاهي مينگرند و به ظرايف و نكات لطيف و حساس آن پي ميبرند و ميآموزند كه در تفكر و انديشه تا حدودي به دقايق و ظرايف آن توجه كنند و اگر در مواجه با مسئلهاي ايدهاي پيدا كردند آن را با دقيق مورد توجه قرار داده و سپس با بسط و دقت لازم آن را ارائه دهند.
مشاهدة دقيق آيات الاهي اين درس شالودة فكري متوسمين را طوري شكل ميدهد كه به ژرفاي رويدادها و اشياء سفر كنند و به نظر اوليه راضي نشوند. بلكه در جستجوي ظرافتهاي آيات برآيند و به اين ترتيب فكر و انديشة خودشان نيز دقيق ميشود و در بسط ايدهها مهارت پيدا ميكند. زيرا انديشههاي كلي و غير دقيق نميتواند در حل مسائل موفق شود و به خلاقيت برسد.
نتيجهگيري
مشاهدة آيات الاهي در شكلگيري تفكر خلاق و ايجاد ويژگيهايي سيالي، انعطاف، اتبكار و بسط نقش برجستهاي دارد. اهميت مشاهدة آيات الاهي در اين است كه اين رهاورد معنوي مربوط به همة كساني است كه به امور معنوي روميآورند و مخصوص كساني كه به مراتط بالاي عرفان راه پيدا كردهاند نيست. از اين رو يك تصميم ميتوان به اين موفقيت پربركت و عطية شگفتانگيز معنوي دست يافت.
[1] إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيلِ وَ النَّهارِ َلآياتٍ ِلأُولِي اْلأَلْبابِ
"آلعمران/190
"
[2] سَنُريهِمْ آياتِنا فِي اْلآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتّي يتَبَينَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يكفِ بِرَبِّك أَنَّهُ عَلي كلِّ شَيءٍ شَهيدٌ
"53
" أَلا إِنَّهُمْ في مِرْيةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكلِّ شَيءٍ مُحيطٌ
"فصلت/54
"
[3] (قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِدادًا لِكَلِماتِ رَبّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَدًا(كهف/109)
[4] خلاقيت مباني و روشهاي پرورش. عليرضا پير خائفي. هزارة ققنوس 1384.ص64.
[5] إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْك الَّتي تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما ينْفَعُ النّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ اْلأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَينَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ َلآياتٍ لِقَوْمٍ يعْقِلُونَ
"164
"
[6] إِنَّ اللّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوي يخْرِجُ الْحَي مِنَ الْمَيتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيتِ مِنَ الْحَي ذلِكمُ اللّهُ فَأَنّي تُؤْفَكونَ
"95
" فالِقُ اْلإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيلَ سَكنًا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبانًا ذلِك تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ
"96
" وَ هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها في ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا اْلآياتِ لِقَوْمٍ يعْلَمُونَ
"97
" وَ هُوَ الَّذي أَنْشَأَكمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرُّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا اْلآياتِ لِقَوْمٍ يفْقَهُونَ
"98
" وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كلِّ شَيءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِرًا نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكبًا وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيةٌ وَ جَنّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيتُونَ وَ الرُّمّانَ مُشْتَبِهًا وَ غَيرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلي ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ ينْعِهِ إِنَّ في ذلِكمْ َلآياتٍ لِقَوْمٍ يؤْمِنُونَ
"انعام/99
"
[8]«كلَّ يومٍ هو في شأن» (الرحمن/29)
[9]وَ إِنْ مِنْ شَيءٍ إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ"حجر/21"
[11]إِنَّ في ذلِك َلآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمينَ"حجر/75"
[12]حسن مصطفوي، التحقيق في كلمات القرآن، مجلد سيزدهم . انتشارات وزارت ارشاد. 1371 ص111