انديشه و فرهنگ
فرهنگ و انديشه
شنبه 16 مرداد 1389 ناتوي فرهنگي
نويسنده: نجمه نصر اصفهاني
منبع: راسخون (www.rasekhoon.net)




مسئله ناتوي فرهنگي پديده اي قرن بيستمي است كه در واقع شكل جديدي از جهان گشايي غربي است. نظريه پردازان در كشورهاي مختلف در حال پيشرفته يا جهان سومي كه در معرض اين پديده هستند به بررسي آن پرداخته اند. در مواردي انديشمندان غربي نيز اين مسئله را پذيرفته و از جهاتي آن را تحليل كرده اند.
فرهنگ، كليت به هم پيوسته اي از ارزشها ، اعتقادات، آداب و سنن، احساسات و گرايشات، افكار و انديشه ها، بينشها و عناصر سازنده و شكل دهنده شخصيت و اخلاق و اعمال هر قوم و ملتي است. اساس تمدن هر جامعه كه هويت دهنده آن نيز هست. فرهنگ مبنايي است كه بايد جهت دهنده به ساير حوزه ها چون سياست و اقتصاد باشد.فرهنگ اهميت و تأثير بسياري در شكل دهي مناسبات بين كشورها داشته است.
ناتوي فرهنگي كه بعد از سقوط ماركسيسم و جنگ سرد مطرح شد در واقع پيمان ناتو را از جنبه نظامي _امنيتي به سمت فرهنگي سوق داد و به ابزار فرهنگي به عنوان سربازاني نگاه مي كرد كه بايد به جهان گشايي بپردازند.در اين دوران كه انفجار بزرگ اخبار و اطلاعات اتفاق افتاده بود نقش مرزها و دولت ها در توليد فرهنگ رو به كاهش مي رفت و تلاش براي ايجاد دهكده واحد جهاني با كدخدايي صهيونيسم بين الملل افزايش مي يافت.اين تلاش منجر به ايجاد يكسان سازي فرهنگي و هويتي مي شد كه در جهت هدف بزرگ قوم يهود يعني سيطره بر كل جهان و تسخير عالم بود. نظريه پردازان صهيونيسم بين الملل معتقد بودند كه بايد افكار و دلها را تسخير كرد تا بتوان با جهت دهي آنها به اهداف و اغراض رسيد.در اين تسخير و جهان گشايي بزرگترين مانع و سد راه ،دين مبين اسلام است.بسياري معتقد به تقابل اسلام با غرب هستند اما در واقع تقابل حقيقي اسلام با پشت پرده ي غرب يعني تفكر صهيونيستي است. همان تفكري كه با زيركي و پنهان كاري توسط سردمداران آمريكايي و اسرائيلي ،قدرت و ثروت غرب اروپايي را در دست دارد و به راحتي مي تواند سران اروپا را بازي دهد و قطعاً به جهان سومي ها رحم نخواهد كرد و با ناتوي فرهنگي تلاش مي كند تا از طريق تأثيرگذاري بر افكار عمومي مردم در كشورهاي جهان سوم ،آنها را چنان در جهت منافع و اهداف غرب هدايت كند كه مردم اين كشورها در مواقع لزوم به پياده نظام قدرتهاي بيگانه تبديل شوند و از همين مردم براي ساقط كردن دولتهايشان استفاده مي شود مانند اتفاقي كه در جريان انقلاب هاي مخملي در كشورهايي چون اوكراين يا گرجستان افتاد.
خانم فرانسيس استيونر ساندرز در 1999 كتاب (جنگ سرد فرهنگي) را منتشر كرد و در آن افشاگري هايي در مورد سرويس اطلاعاتي آمريكا انجام داد كه جنجال بسياري در محافل روشنفكري آمريكا به راه انداخت .در اين كتاب تأثير و نفوذ سازمان سيا بر شبكه هاي تلويزيوني،راديويي ،سازمان هاي گوناگون بين المللي فرهنگي،دانشگاهها،اساتيد و دانشجويان مشخص شده بود و البته خانم ساندرز و هيچ پژوهشگر ديگري در امريكا جرأت افشاي تفكرات صهيونيستي نومحافظه كاران حاكم بر آمريكا را ندارد اگرچه غلبه و نفوذ صهيونيستها بر كاخ سفيد با حاكميت هر جناحي همچنان پابرجا مي ماند و منجر به جنگ هاي نظامي ،اقتصادي و مهمتر از همه فرهنگي مي شود.
ناتوي فرهنگي كه ريشه در انسان مداري غرب دارد ،تلاش مي كند تا با مسئله دهكده واحد جهاني و همسان سازي فرهنگي ،هويت هاي اصيل مردم هر منطقه را كمرنگ كند و از بين ببرد و هويت جديدي از انسان مدرن مصرفگراي تابع بيتفاوت را جايگزين نمايد و در راستاي اين هدف از ابزار گوناگوني استفاده ميكنند حتي سازمانهاي بينالمللي هم با عناوين و در قالبهاي متفاوت در همين جهت حركت ميكنند.يكي از مهمترين اين سازمانها يونسكو بازوي فرهنگي سازمان ملل است كه به صورت تبعيض آميزي با فرهنگهاي ملل گوناگون برخورد مي كند. حتي سازمانهاي اقتصادي هم مي توانند در راستاي اهداف فرهنگي، با تغيير خواسته ها و الگوهاي مصرفي مردم، بر ارزشها و باورهاي آنها تاثير گذارند.و در واقع تاثير متقابل اقتصاد - فرهنگ و سياست - فرهنگ كمك شاياني در شكل دهي دهكده واحد جهاني مي كند.
رسانه ها از ابزارهاي مهمي هستند كه در ناتوي فرهنگي به كار گرفته مي شود تا هويت واحد انسان مدرن غربي را جايگزين هويت هاي ملي – ديني كنند. راديو ، تلويزيون، اينترنت، ماهواره، بازيهاي رايانه اي كه اسطوره ها و الگوهاي جديدي را مطرح مي كنند و از طريق ايجاد خودباختگي فرهنگي و ترويج روحيه بي تفاوتي سبب مي شود كه اسطوره هاي ملت ها تضعيف ، تخريب و نابود شوند و يا آنچنان بر قوميتها تأكيد ميكنند و با ايجاد فرقه هاي جديد و دست ساخته تلاش مي كنند تا درگيري هاي داخلي و خونريزي هاي قومي را مقدمه سستي و اضمحلال فرهنگي ملت ها قرار دهند. به طوري كه ترويج فرهنگ و هنجارهاي غربي از طريق سازوكارهاي تربيتي ، آموزشي و استفاده از ابزار رسانه همچنين ترويج اسلام سكولار و تقويت سلفي گري و گرايش به مذاهب انحرافي از بخشهاي مهم و نرم افزاري طرح خاورميانه بزرگ است. نومحافظه كاران معتقدند با تحقق اين بخش مهمترين مانع در برابر غرب يعني تمدن اسلامي را دچار استحاله كرده و در هنجارهاي غربي هضم كنند در اينجا بارديگر به اين نكته مهم اشاره مي كنيم كه پشت پرده غرب، تفكر صهيونيسم با آرمان سيطره بر جهان قرار گرفته است به طور كلي شاخص ها و اهداف تهاجم فرهنگي مبتني بر تبعيض و نابرابري بين فرهنگ مهاجم و مورد هجوم است. تهاجم فرهنگي خواهان سلطه و ايجاد وابستگي است كه پيروي يك طرف و شكست طرف مقابل را به همراه دارد و استراتژي آن جنگ بي پايان، هميشگي و نابرابر است. تهاجم فرهنگي خواهان تهي شدن فرهنگ مورد هجوم از ماهيت تمدني و اخلاقي خويش و در مواردي به دليل ضعف فرهنگ مورد تهاجم،تحميل فرهنگ مهاجم صورت مي گيرد. آنچه در برابر اين سلطه گري فرهنگي مي تواند مؤثر واقع شود، تاكيد بر هويت هاي ملي و تقويت قوميت ها مبتني بر وابستگي هاي مشترك، احياي اسطوره ها و ارزشها و الگوهاي سنتي و تبيين آنها در جهت ايجاد اعتماد به نفس در ملتهاست. نامگذاري سال86 به سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي توسط مقام معظم رهبري ناظر بر همين مسئله بود كه علي رغم اينكه آمريكا در خاورميانه چندان موفق نبوده و از بعد سياسي – نظامي به اهداف خود دست نيافته اما خطر حضور و نفوذ فكري،فرهنگي آن خطري جدي است كه جوانان كشورهاي عربي – اسلامي را تهديد مي كند. نامگذاري سال 87 به عنوان سال نوآوري و شكوفايي كه موجب تقويت و تحريك هرچه بيشتر نخبگان ايراني در ورود به عرصههاي علمي و صنعتي پيشرفته و دستيابي به فناوري هستهاي ،توليد سلولهاي بنيادي و پيشرفتهاي ديگر كه همه سبب افزايش اعتماد به نفس و ايجاد روحيه افتخار ملي گرديد،موجب تهديد جدي تري عليه منافع و اهداف ناتوي فرهنگي شده است.و سال88 به عنوان سال اصلاح الگوي مصرف در شرايطي كه اقتصاد جهاني دچار بحراني عظيم است، ميتواند به عنوان حربهاي براي مقابله با ترويج بيماري مهلك مصرفگرايي باشد كه از طريق فرهنگ غربي به ايران اسلامي سرايت كرده است. در واقع ايران اسلامي با اثبات قابليت هاي اسلام درحوزه هاي گوناگون توانست اين دين مبين را به عنوان تفكر و مدل زندگي برتر كه توانايي اداره جهان را دارد،معرفي كند و غرب صهيونيستي را از توانايي هاي بالقوه اسلام ناب به وحشت اندازد.
بي شك تاكيد بر تركيبي از هويت اسلامي و ملي ايران است كه مي تواند ما را در ادامه اين كارزار خطير ،قدرتمند و ثابت قدم ياري رساند و همه انديشمندان و روشنفكران دنياي اسلام و ايران عزيز بايد مباني واصول هويتي خود را چراغ راهي قرار دهند كه طولاني و پر فراز و نشيب است و انشاالله اين راه به حكومت جهاني اسلام به رهبري امام عدالت (مهدي موعود)ختم خواهد شد.

منابع:

1_دهقانينيا،اميررضا،مقاومت فرهنگي در بستر هويت ملي،فصلنامه كتاب نقد ،شماره28،پاييز82.
2_ لاريجاني،محمدجواد،فكراسلامي و چالشهاي معاصر،ويژه نامه تاريخ فردا.
3_نقئي،زهرا،تاملي بر چرايي و پيامدهاي ناسيوناليسم، فصلنامه كتاب نقد ،شماره28،پاييز82.