شناسنامه تفصیلی
1395/3/26 چهارشنبه شناسنامه تفصیلی مساله میز
 
 
 
 
 

 
  

عنوان مسئله:

گستردگی اختلافات خانوادگی و طلاق در سال های آغازین ازدواج

توصیف چیستی و ابعاد مسئله:

مسأله اختلافات خانوادگی و طلاق یکی از پیچیده ترین مسائل خانوادگی و اجتماعی است که می توان از  ابعاد گوناگون روانشناختی، جامعه شناختی، فرهنگی، فقهی، حقوقی و اخلاقی به آسیب شناسی آن پرداخت. به نظر می رسد کانونی ترین و محوری ترین بعد، «بعد ارتباطی خانواده» است. براساس شواهد فراوان کانون اختلافات در ابتدای شکل گیری خانواده به اختلال در شناخت متقابل و روابط زوجین باز می گردد. اگرچه،  زمینه ها و علل گوناگونی می تواند در شکل گیری اختلافات باشد اما به نظر می رسد، ریشۀ آسیبها به همین مسئله  عدم توانایی در ایجاد رابطه مطلوب باز می گردد.
ابعاد ارتباطی همسران  را می توان به سه بخش ارتباطات شناختی-ادراکی، هیجانی-عاطفی و رفتاری تقسیم کرد. بعد شناختی رابطه به درک متقابل زوجین ازیکدیگر، درک تفاوتهای فیزیولوژیکی، فرهنگی، و  نیازهای متقابل زوجین مربوط می شود. بعد عاطفی به همدلی، ابراز عاطفی و انواع روابط عاطفی زوج ها باهم مربوط است و بعد رفتاری نیز مسائل گوناگونی را در بر می گیرد که از مهم ترین آنها روابط جنسی زوجین است. بنابراین آنچه مورد تأکید است تمرکز جدی بر شکل گیری و اصلاح روابط زوجین در ابعاد گوناگون خواهد بود.
اما از منظر عینی، شواهد آماری در  خصوص وضعیت کنونی خانواده در ایران به لحاظ ثبات و پایداری شرایط مناسبی ندارد و سیر صعودی آمارهای طلاق و مشکلات خانواده در ایران نگران کننده است. آمارها نشان می دهد درصد تعداد طلاق به ازدواج از 4/9درصد در سال 1380 به 58/22در صد  در سال 1393 رسیده است(163569 طلاق در برابر 724324 ازدواج در سال ،1393،سایت سازمان ثبت احوال کشور،20/10/1394). سال1393در مقایسه با سال 1392 ، ازدواج 6.5 در صد کاهش و طلاق 9.5 در صد افزایش داشته است. همچنین نسبت طلاق به ازدواج طی یک سال 2.58 در صد رشد افزایش داشته است. یکی از نکات هشدار برانگیز این است که آمارها نشان می دهد که  بخش عمده ای از این جدایی ها  در پنج سال اولیه زندگی اتفاق می افتد. براساس همین آمارها از هر 100 ازدواج، 25مورد به طلاق می انجامد و در این میان بیش از 30 درصد طلاقها در سال اول و بیش از 50 درصد آنها در 5 سال اول ازدواج رخ می دهد.  این در حالی است که تأکیدات فراوان قرآن و روایات بر ضرورت تشکیل و تحکیم خانواده نشان از اهمیت و حساسیت این نهاد مقدس از منظر دین اسلام دارد. بنابراین  می توان گفت یکی از رسالت های کنونی عالمان دین ترویج و فراهم آوردن زمینه های مناسب برای تشکیل خانواده، تقویت روابط رضایت بخش اعضای خانواده و کاهش آسیب های خانوادگی در جامعه ایرانی است. از آن رو که فرانهاد دین و مبلغان دینی همواره مورد اعتماد و عنایت  توده های مردم بوده اند، می توانند ظرفیت موثری در تربیت و تعالی خانواده باشند.

 

 

تبیین زمینه ­ها، ریشه­ ها و علل مسئله:

در شکل گیری معضل اختلافات زناشویی و طلاق، زمینه ها و ریشه های گوناگون فرهنگی، اقتصادی و ارتباطی نقش دارد. در زیر نگاهی اجمالی به اهم زمینه ها و علل مسأله خواهیم داشت.
زمینه ها و بسترها
زمینه ها و بستر ها شرایط و وضعیت هایی هستند که اگر چه تأثیرات تام در شکل گیری و بروز مشکل ندارند اما می توانند نقش مقتضی در بروز مسائل خانوادگی ایفا کنند. بر این پایه مراد از زمینه ها و بستر ها عواملی هستند که اقتضاء ایجاد معضلات را دارند و در صورت عدم موانع می توانند مشکلاتی را در روابط زناشویی ایجاد کنند.
الف. زمینه های فرهنگی-اجتماعی
  1. گسترش فرهنگ شهرنشینی:
شهرنشینی مدرن امروزه باعث شده نیازهای فراوانی به صورت کاذب یا حقیقی برانگیخته گردد که برآوردن آنها با توجه به محدودیت امکانات اجتماعی و اقتصادی غیر ممکن است. از این رو می توان گفت گسترش فرهنگ شهر نشینی به تدریج تغییرات عمیقی در اصول اخلاقی، حالات روانی، و شکل ارتباطات اجتماعی ایجاد می کند که می تواند زمینه ساز اختلافات خانوادگی و طلاق گردد.
  1. آشفتگی نظری در حوزه خانواده:
تحولات اجتماعی و فرهنگی در روابط اجتماعی نیازمند تلاش نظری و تئوری پردازی در زمینه برخی معضلات خانواده بر اساس مبانی اسلامی است. به نظر می رسد این اتفاق نیفتاده و برخی از مشکلات در روابط خانوادگی به همین آشفتگی و خلاء تئوریک باز می گردد.
  1. ناکارآمدی سیستم های آموزش رسمی:
یقیناً بخش قابل توجهی از آمادگی ها برای ازدواج به پیش از ازدواج و زمینه های تربیتی و آموزشی باز می گردد. ضعفی که متوجه نظام آ‌موزشی رسمی است. سیستم آموزش رسمی کشور لازم است با توان مند سازی افراد، آنها را برای یک ازدواج موفق وسالم آماده کند. به نظر می رسد بخشی از مشکلات به همین عدم کارآمدی نظام آموزش رسمی کشور باز می گردد.
  1. تغییر در الگوی خانواده:
به نظر می رسد بخشی از مشکلات در خانواده ها به تحولات جامعه شناختی الگوی خانواده باز می گردد.
  1. رشد فکری و علمی زنان:
رشد سطح فکری و علمی زنان منجر به اختلاف سطح فکری فرهنگی میان زوجین شده و به تبع منجر بهتغییر در سطح مطالبات از زندگی و در نتیجه باعث بروز تنشهایی میان زوجین می شود.
  1. افزایش تحصیلات زنان:
افزایش تحصیلات زنان به جهت این که باعث افزایش آگاهی ها و ارتقاء جایگاه اجتماعی زنان می شود چه بسا زمینه ساز ایجاد توقعات و انتظارات غیر واقعی از زندگی و بروزاختلافات خانوادگی شود.
  1. مهاجرت:
امروزه مهاجرت از شهر به روستا یکی از بسترهای جدی بروز اختلافات زناشویی است. این مهاجرتها باعث مواجههبا فرهنگ شهری و بر هم خورد توازن فرهنگی خانواده می شود. زمانی که خانواده با فرهنگ شهری مواجه می شود در میان اعضای خانواده مطالبات جدیدی شکل می گیرد، در صورتی که خانواده تواناقتصادی و فرهنگی لازم جهت تطابق با فرهنگ جدید را نداشته باشد، به مرور اختلالاتی در روابط زوجین شکل می گیرد.
  1. رسانه های دیداری:
صداو سیما  از طریق ترویج زندگی ها و روابط متجملانه و ایده آل، بالابردن غیر واقعی سطح توقعات متقابل زوجین از یکدیگر و از زندگی و اموری از این دست می تواند زمینه های بروز مشکلاتی در خانواده شوند. همچنین شبکه های ماهواره ای امروزه یا به دلیل برنامه ریزی های مغرضانه در تضعیف کیان خانواده، یا به دلیل تفاوتهای فرهنگی و ترویج روابط گوناگونی که ریشه در فرهنگ غربی و بیگانه دارند مشکلاتی جدی را برای خانواده در ایران ایجاد کرده اند.
  1. تلفن همراه، ثابت و شبکه های اجتماعی و وب:
امروزه اشتغال افراطی و بیمار گونه اعضای خانواده به تلفن همراه و ثابت مشکلاتی در کیفیت روابط درون خانوادگی ایجاد کرده است. همچنین عدم آشنایی با فرهنگ استفاده از اینترنت، گسترش روابط مجازی در فضای سایبر و عضویت در شبکه های مجازی به دلیل ایجاد وابستگی های اعتیاد گونه از یک سو و ایجاد روابط پنهانی و مبتنی بر هویتهای مجازی امروزه اختلالات جدی ای  در روابط درون خانواده ایجاد کرده است.
  
ب. زمینه های اقتصادی
  1. بحران های اقتصادی:
بحران های اقتصادی به منزله تهدیدات بیرونی، به طور غیر مستقیم در روابط اعضای خانواده اثرات منفی داشته است.
  1. رشد امکانات رفاهی و تجملی:
رفاه، تجمل گرایی و لوکس گرایی در صورتی که توأم با اخلاق و فرهنگ صحیح مصرف نباشند منجر به بالا رفتن سطح توقعات خانواده می شوند مشکلاتی را در خانواده ایجاد می کنند.
  1. اشتغال زنان:
اشتغال زنان به جهتاین که منجر به کاهش جدی حضور فیزیکی زن در خانواده می شود و به تبع باعث عدم ایفای نقش همسری و مادری در خانواده می شود در مواردی باعث بروز مشکلاتی در خانواده شده است.
علل مسأله
علل افزایش و گستردگی اختلافات زناشویی و طلاق در سالهای اولیه زندگی را می توان به اعتبار کیفیت و شدت تأثیر به سه دسته بعیده، متوسطه و قریبه تقیسم کرد.
الف) علل بعیده
  1. تضعیف باورهای دینی و معنویت در مسائل فردی و خانوادگی.
  2. آشفتگی هویتی خانوادگی و نقش‌های زن و شوهر  و والدین
  3. تغییرات اقتصادی مانند استقلال اقتصادی زنان و تجملی شدن زندگی خانواده .
  4. کاهش نقش والدین و بزرگان فامیل در حمایت اجتماعی از زوج‌های جوان.
  5. تغییر ارزش‌های خانوادگی مانند کاهش قبح طلاق.
  6. تضعیف ارزش های اخلاقی مانند صبر، از خودگذشتگی.
 
ب) علل متوسطه
  1. دخالت فامیل و سایرین در روابط زوجین
  2. اعتیاد
  3. بیکاری و درآمد کم
  4. بیماری و اختلالات روانی مانند بدگمانی، خلق بی‌ثبات و افسردگی.
  5. پرخاشگری و خشونت خانگی
  6. ضعف عفاف و بروز روابط جنسی نامشروع
ج) علل قریبه
  1. مشکلات ارتباطی مانند عدم تفاهم، ضعف مهارت‌های (کلامی و غیرکلامی)
  2. ناتوانی مقابله با مشکلات و تنیدگی زندگی
  3. ناتوانی حل تعارض و تصمیم گیری
  4. ضعف روابط عاطفی
  5. عدم آشنایی با مهارت های جنسی
  6. ضعف  در مدیریت و سرپرستی خانه و خانواده
  7. تعارض شدید با خانوادۀ خود یا همسر و تعارض همسران در این مورد
بروز مشکل
مشکلاتی که در اثر زمینه ها و علل پیش گفته حاصل می شود عبارتند از: رشد اختلافات شدید زناشویی، تنفر ، سردی عاطفی، افزایش روابط خارج از چارچوب زناشویی، طلاق رسمی و طلاق عاطفی.
نشانه ها  و پیامدهای قریب
  1. افزایش میزان مراجعات به مراکز مشاوره خانوادگی؛
  2. افزایش مراجعان به دادگاه های خانواده؛
  3. افزایش درصد طلاق رسمی و عاطفی؛
  4. افزایش روابط نامشروع جنسی؛
  5. افزایش زنان و مردان مطلقه.
 
نشانه ها و پیامدهای بعید
  1. افزایش فرزندان طلاق و درگیری جامعه با مشکلات آنان مانند افت تحصیلی و انواع بزهکاری؛
  2. افزایش خانواده های مرکب(فرزندانی از پدر یا مادری غیر از زن و شوهری که با آنان زندگی می کنند)؛
  3. درگیری نهاد قضا با مشکلات حقوقی روزافزون مردان و زنان مطلقه؛
  4. افزایش خشونت های خانوادگی: قتل زن یا شوهر؛
  5. کاهش رغبت جوانان به ازدواج؛
  6. بروز اضطراب و ترس نسبت به ازدواج در جوانان و خانواده های آنان؛
  7. کاهش دوره باروری زنان: به علت افزایش سن ازدواج، فرصت و زمان مناسب بارداری آنان کاهش می یابد؛
  8. کاهش موالید؛
 
 
 
 
 
 

چالش­ های حل مسئله:

چالشهای عمده این مسأله را می توان در این موارد برشمرد:
  1. تأثیرات عوامل بیرونی تقریباً غیر قابل کنترل به منزله تهدیدات جدی.  مانند تأثیرات فرهنگی شبکه های اجتماعی و ماهواره ها؛
  2. وجود نهادهای موازی در زمینه مسائل خانواده و نبود متولی واحد و دشواری هماهنگی نهادهای درگیر در حل مسئله؛
  3. وجود موانع و چالشهای بسیار گسترده، پیچیده و ساختاری مانند اعتیاد و بیکاری و معضلات اقتصادی خرد و کلان؛
  4. بورکراسی اداری حاکم بر سازمان های فرهنگی؛ 
  5. عدم وجود نیروهای  خبره برای برگزاری دوره های آموزشی تخصصی در زمینه خانواده در سطح گسترده؛
  6. ضعف در پژوهشهای میدانی و کتابخانه ای در این زمینه.

شبکه مسائل مرتبط:

همان گونه که تک علتی دیدن معضلات و پدیده های اجتماعی-فرهنگی غالباً‌ به فروکاستن ابعاد مسئله و نهایت به ابتر ماندن اقدامات حلی  منجر می شود، نگاه خطی و غیر شبکه ای به مسائل و معضلات اجتماعی نیز به عدم درک واقعی و جامع از مشکل می انجامد. در آسیب شناسی سیستماتیک و شبکه ای معمولاً با چند مسئله مستقل مواجه ایم که یا در عرض هم و یا به نحو پسینی یا پیشینی  تأثیرات جدی دو سویه بر هم دارند. در مسئله گسترش اختلافات زناشویی می توان گفت دست کم پنج مسئله هم عرض با این مسأله وجود دارد که تأثیرات جدی بر مسئله مورد نظر دارند. این مسائل عبارتند از:
  1. شکاف نسلی در خانواده؛
  2. بالارفتن سن ازدواج جوانان؛
  3. اعتیاد؛
  4. نظام ناهنجار روابط جنسی در جامعه؛
  5. مسائل سالمندان.
 

 
 
 
 

پیشینه اقدامات در سطح کشور:

در این زمینه مراکز گسترده ای  در سه حوزه مهم روانشناسی، جامعه شناسی و فقه و حقوق خانواده در ابعاد سه گانه آموزشی، پژوهشی و خدمات مشاوره و خانواده درمانی مشغول فعالیت هستند که احصای کامل آنها مقدور نیست. اما در زمینه آموزشهای ابتدای ازدواج نیز که حوزه اصلی مرتبط با این طرح است نیز مراکز گوناگونی در بهزیستی و بهداشت و درمان مشغول فعالیت هستند که البته آموزشهای آنها نیز محدود و در حد 2ساعت در حال انجام است. در این میان دو طرح زیر به شکل جدی به آموزش زوج ها اقدام کرده است که بازخوردهای اولیه حاکی از موفقیت نسبی این طرح ها بوده است.
برنامه جامع  خانواده پایدار(استانداری خراسان رضوی)
طرح  جامع  خانواده پایدار به منظور مواجهه با مشکلات خانواده در سطوح مختلف افراد آماده  ازدواج، افراد در ابتدای ازدواج و افراد در سال های بعد از ازدواج مورخه 1389 تصویب و از سال 1390 اجرا و در دولت جدید(1392) به علت عدم تخصیص بودجه متوقف شد. اساسی ترین مشکلات طرح را می توان به شرح زیر اعلام کرد:
  1. وابستگی آن به دولت و مقام اجرایی در آن در استان خراسان رضوی.
  2. گستردگی طرح.
  3. نبود برنامه منسجم آموزشی برای اجرای طرح.
  4. عدم محوریت برنامه های اسلامی لازم برای زوجین در طرح .
  5. کمبود نیروی انسانی علمی آموزشی برای اجرای طرح.
  6. نبود متن منسجم برای محتواهای آموزشی.
در گفتگو با مجری طرح آقای مرویان روشن شد که برنامه مشخصی برای ارزیابی میزان موفقیت طرح در مدت اجرا شده نداشتند و گزارش مدوّنی برای اعلام نتایج طرح در اختیار ندارند. ضمنا محتوای برنامه های آموزشی اجرا شده در این طرح به دست ما نرسیده است.
طرح بهار نکو در استان فارس( دفتر نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی شیراز).
 
این طرح برای آموزش زوج ها درابتدای ازدواج از سال 91 اجرا شد. برنامه های طرح با توجه به فرهنگ ایرانی اسلامی بوده است و طبق گزارش طرح و پژوهش های انجام شده در طرح آمار طلاق در سال 1390در این استان را از 45.2 درصد در 4 سال اول و 14در صد در سال اول طی 4 سال انجام طرح به ترتیب به 30.3 و 7.6 رسیده است. مشکلات این طرح به شرح زیر است:
  1. کمبود برنامه اسلامی برای مسائل زناشویی در محتواهای  آموزشی.
  2. مبتنی نبودن طرح بر یک نظریه منسجم در باره علل آسیب های زناشویی و راه حل آن بر اساس مبانی اسلامی.
مهم ترین ضعف های طرح های فوق استفاده کم از آموزه های اسلامی در برنامه های آموزشی است. البته نکته مهم، تامین مربیان آشنا با ابعاد مختلف دینداری در خانواده است.
تمایز مهم این طرح با موارد فوق استفاده نظام مند  و مبتنی بر نظریه از آموزه های اسلامی در خانواده است.
در این طرح تربیت نیروی انسانی آشنا با مباحث روانشناسی خانواده و آموزه های اسلامی در خانواده بسیار حائز اهمیت است. 
 

چرخه عمر مسئله:

شواهد و آمارهایی که در چیستی مسئله ارائه شد، درگیری بسیاری از خانواده ها در مسأله طلاق فرزندان، شکایت مردم و احساس نگرانی آنان در این مورد به ضمیمه گستردگی و حل نشده باقی ماندن مسأله طلاق در کشور  همچنین مصاحبه ها و اظهارات متخصصان علوم اجتماعی و روان شناسی، همه و همه نشان از بحرانی بودن مسئله طلاق در کشور دارد.

چارچوب نظری مسئله:

چارچوب نظری این مسأله بر پایه دو دسته از مبانی قابل تحلیل است. اول مبانی روانشناختی و دیگری مبانی اسلامی. از منظر روانشناختی کارکردهای صحیح خانواده مبتنی بر عدم وجود اختلافات و اختلالات ارتباطی در عرصه خانواده است. براساس نظریات عملکردی خانواده یک خانواده سالم در صورتی تحقق خواهد یافت که در ابعاد عملکردی یعنی حل مسأله، ارتباطات،؛ پذیرش نقشها، مهارتهای عاطفی دارای سلامت باشد. بنابراین هرگونه اختلال در این ابعاد نشان دهنده عدم سلامت خانواده خواهد بود.
از منظر مبانی اسلامی نیز می توان  ابعاد وجودی انسان را به سه  بعد اخلاقیات، اعتقادات و عمل تقسیم کرد از این منظر هرانسان مسلمان در صورتی به کمال انسانی خود نائل خواهد شد که در ارتباطات خود از حدود اخلاقیات، اعتقادات و عمل اسلامی فراتر نرود. بنابراین انسان مسلمان بوسیله این سه مرز و رعایت استاندادرها در این سه عرصه تعریف می شود.
 
مدل مفهومی و نظریه پایه در حل مسئله:
 براساس آنچه در چارچوب نظری بیان شد. مدل مفهومی در حل مسأله را می توان بر اساس دو محور ارتقاء سطح مهارتهای روانشناختی و ارتقائ سطح دینداری و اخلاق اسلامی تحلیل کرد.براساس مطالعات صورت گرفته در زمینه آسیب شناسی اختلافات زناشویی ریشه این مشکلات را می توان در دو محور عدم آشنایی زوجهای جوان با مهارتهای ارتباطی و  پایین بودن سطح دینداری و اخلاق در روابط  خلاصه کرد. براین پایه مدلی که می توان برای حل مسأله پیشنهاد کرد یک مدل چهار مولفه ای است:
  1. تقویت اعتقادات و باورهای اسلامی زوجین
  2. تقویت اخلاقیات اسلامی زوجین
  3. تقویت پای بندی عملی-رفتاری زوجین به دستورات اسلامی
  4. تقویت مهارتهای ارتباطی میان فردی
 
 
 
 





درجه اهمیت:

بی تردید، خانواده به عنوان نهادی فطری، همواره در کانون توجهات بوده است. با نگاهی به آموزه های ادیان الهی می توان گفت که این نهاد در کانون توجه  انبیاء و اولیای دینی بوده  و هم در سیره عملی، هم در توصیه ها و نیز در محتوای کتب آسمانی به ویژه قرآن کریم، مورد توجه بوده است. ثبات خانواده از نگاه اسلامی مورد تأکید فراوان است و تزلزل و فروپاشی آن ازآسیب های شدید فردی و اجتماعی، محسوب شده است. اندیشمندان جامعه شناسی، علوم تربیتی و روانشناسی نیزهمواره دغدغه آسیب دیدن  و تضعیف بنیان خانواده را داشته اند. آمارهای طلاق در سال های اخیر از فاصله گرفتن وضعیت موجود روابط زوج ها از معیارهای اسلامی و اخلاقی خبر می دهد. با توجه به گستردگی مشکل راهی به جز آموزش نیروی انسانی قوی و استفاده از آنان در آموزش زوج ها و ارتقای مهارت های آنان است. مبلغان دینی به لحاظ های دینی ضریب بالای تأثیر گذاری و اعتماد در میان مردم  از سوی دیگر، می توانند نقش مهمی در روند ایفا کنند. براین پایه، دفتر تبلیغات اسلامی که بیشتر مبلغان را در اختیار دارد، می تواند با آموزش مبلغان در سطوح مختلف در ایجاد تحول و ارتقای سطح سواد اجتماعی در زمینه خانواده تاثیر برجسته داشته باشد. البته لازم است  نیروهایی ورزیده و کادری حرفه ای و سیاستها، برنامه ریزی ها و راهبردهایی کارآمد، عینی و معقول در اختیار باشد.

 
 
نسخه قابل چاپ
طراحی و پیاده سازی : مرکز برنامه ریزی و نظارت راهبردی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
خانه | بازگشت |
Guest (PortalGuest)


مجری سایت : شرکت سیگما