تبیین زمینه ها، ریشه ها و علل مسئله:
در شکل گیری معضل اختلافات زناشویی و طلاق، زمینه ها و ریشه های گوناگون فرهنگی، اقتصادی و ارتباطی نقش دارد. در زیر نگاهی اجمالی به اهم زمینه ها و علل مسأله خواهیم داشت.
زمینه ها و بسترها
زمینه ها و بستر ها شرایط و وضعیت هایی هستند که اگر چه تأثیرات تام در شکل گیری و بروز مشکل ندارند اما می توانند نقش مقتضی در بروز مسائل خانوادگی ایفا کنند. بر این پایه مراد از زمینه ها و بستر ها عواملی هستند که اقتضاء ایجاد معضلات را دارند و در صورت عدم موانع می توانند مشکلاتی را در روابط زناشویی ایجاد کنند.
الف. زمینه های فرهنگی-اجتماعی
- گسترش فرهنگ شهرنشینی:
شهرنشینی مدرن امروزه باعث شده نیازهای فراوانی به صورت کاذب یا حقیقی برانگیخته گردد که برآوردن آنها با توجه به محدودیت امکانات اجتماعی و اقتصادی غیر ممکن است. از این رو می توان گفت گسترش فرهنگ شهر نشینی به تدریج تغییرات عمیقی در اصول اخلاقی، حالات روانی، و شکل ارتباطات اجتماعی ایجاد می کند که می تواند زمینه ساز اختلافات خانوادگی و طلاق گردد.
- آشفتگی نظری در حوزه خانواده:
تحولات اجتماعی و فرهنگی در روابط اجتماعی نیازمند تلاش نظری و تئوری پردازی در زمینه برخی معضلات خانواده بر اساس مبانی اسلامی است. به نظر می رسد این اتفاق نیفتاده و برخی از مشکلات در روابط خانوادگی به همین آشفتگی و خلاء تئوریک باز می گردد.
- ناکارآمدی سیستم های آموزش رسمی:
یقیناً بخش قابل توجهی از آمادگی ها برای ازدواج به پیش از ازدواج و زمینه های تربیتی و آموزشی باز می گردد. ضعفی که متوجه نظام آموزشی رسمی است. سیستم آموزش رسمی کشور لازم است با توان مند سازی افراد، آنها را برای یک ازدواج موفق وسالم آماده کند. به نظر می رسد بخشی از مشکلات به همین عدم کارآمدی نظام آموزش رسمی کشور باز می گردد.
- تغییر در الگوی خانواده:
به نظر می رسد بخشی از مشکلات در خانواده ها به تحولات جامعه شناختی الگوی خانواده باز می گردد.
- رشد فکری و علمی زنان:
رشد سطح فکری و علمی زنان منجر به اختلاف سطح فکری فرهنگی میان زوجین شده و به تبع منجر بهتغییر در سطح مطالبات از زندگی و در نتیجه باعث بروز تنشهایی میان زوجین می شود.
- افزایش تحصیلات زنان:
افزایش تحصیلات زنان به جهت این که باعث افزایش آگاهی ها و ارتقاء جایگاه اجتماعی زنان می شود چه بسا زمینه ساز ایجاد توقعات و انتظارات غیر واقعی از زندگی و بروزاختلافات خانوادگی شود.
- مهاجرت:
امروزه مهاجرت از شهر به روستا یکی از بسترهای جدی بروز اختلافات زناشویی است. این مهاجرتها باعث مواجههبا فرهنگ شهری و بر هم خورد توازن فرهنگی خانواده می شود. زمانی که خانواده با فرهنگ شهری مواجه می شود در میان اعضای خانواده مطالبات جدیدی شکل می گیرد، در صورتی که خانواده تواناقتصادی و فرهنگی لازم جهت تطابق با فرهنگ جدید را نداشته باشد، به مرور اختلالاتی در روابط زوجین شکل می گیرد.
- رسانه های دیداری:
صداو سیما از طریق ترویج زندگی ها و روابط متجملانه و ایده آل، بالابردن غیر واقعی سطح توقعات متقابل زوجین از یکدیگر و از زندگی و اموری از این دست می تواند زمینه های بروز مشکلاتی در خانواده شوند. همچنین شبکه های ماهواره ای امروزه یا به دلیل برنامه ریزی های مغرضانه در تضعیف کیان خانواده، یا به دلیل تفاوتهای فرهنگی و ترویج روابط گوناگونی که ریشه در فرهنگ غربی و بیگانه دارند مشکلاتی جدی را برای خانواده در ایران ایجاد کرده اند.
- تلفن همراه، ثابت و شبکه های اجتماعی و وب:
امروزه اشتغال افراطی و بیمار گونه اعضای خانواده به تلفن همراه و ثابت مشکلاتی در کیفیت روابط درون خانوادگی ایجاد کرده است. همچنین عدم آشنایی با فرهنگ استفاده از اینترنت، گسترش روابط مجازی در فضای سایبر و عضویت در شبکه های مجازی به دلیل ایجاد وابستگی های اعتیاد گونه از یک سو و ایجاد روابط پنهانی و مبتنی بر هویتهای مجازی امروزه اختلالات جدی ای در روابط درون خانواده ایجاد کرده است.
ب. زمینه های اقتصادی
- بحران های اقتصادی:
بحران های اقتصادی به منزله تهدیدات بیرونی، به طور غیر مستقیم در روابط اعضای خانواده اثرات منفی داشته است.
- رشد امکانات رفاهی و تجملی:
رفاه، تجمل گرایی و لوکس گرایی در صورتی که توأم با اخلاق و فرهنگ صحیح مصرف نباشند منجر به بالا رفتن سطح توقعات خانواده می شوند مشکلاتی را در خانواده ایجاد می کنند.
- اشتغال زنان:
اشتغال زنان به جهتاین که منجر به کاهش جدی حضور فیزیکی زن در خانواده می شود و به تبع باعث عدم ایفای نقش همسری و مادری در خانواده می شود در مواردی باعث بروز مشکلاتی در خانواده شده است.
علل مسأله
علل افزایش و گستردگی اختلافات زناشویی و طلاق در سالهای اولیه زندگی را می توان به اعتبار کیفیت و شدت تأثیر به سه دسته بعیده، متوسطه و قریبه تقیسم کرد.
الف) علل بعیده
- تضعیف باورهای دینی و معنویت در مسائل فردی و خانوادگی.
- آشفتگی هویتی خانوادگی و نقشهای زن و شوهر و والدین
- تغییرات اقتصادی مانند استقلال اقتصادی زنان و تجملی شدن زندگی خانواده .
- کاهش نقش والدین و بزرگان فامیل در حمایت اجتماعی از زوجهای جوان.
- تغییر ارزشهای خانوادگی مانند کاهش قبح طلاق.
- تضعیف ارزش های اخلاقی مانند صبر، از خودگذشتگی.
ب) علل متوسطه
- دخالت فامیل و سایرین در روابط زوجین
- اعتیاد
- بیکاری و درآمد کم
- بیماری و اختلالات روانی مانند بدگمانی، خلق بیثبات و افسردگی.
- پرخاشگری و خشونت خانگی
- ضعف عفاف و بروز روابط جنسی نامشروع
ج) علل قریبه
- مشکلات ارتباطی مانند عدم تفاهم، ضعف مهارتهای (کلامی و غیرکلامی)
- ناتوانی مقابله با مشکلات و تنیدگی زندگی
- ناتوانی حل تعارض و تصمیم گیری
- ضعف روابط عاطفی
- عدم آشنایی با مهارت های جنسی
- ضعف در مدیریت و سرپرستی خانه و خانواده
- تعارض شدید با خانوادۀ خود یا همسر و تعارض همسران در این مورد
بروز مشکل
مشکلاتی که در اثر زمینه ها و علل پیش گفته حاصل می شود عبارتند از: رشد اختلافات شدید زناشویی، تنفر ، سردی عاطفی، افزایش روابط خارج از چارچوب زناشویی، طلاق رسمی و طلاق عاطفی.
نشانه ها و پیامدهای قریب
- افزایش میزان مراجعات به مراکز مشاوره خانوادگی؛
- افزایش مراجعان به دادگاه های خانواده؛
- افزایش درصد طلاق رسمی و عاطفی؛
- افزایش روابط نامشروع جنسی؛
- افزایش زنان و مردان مطلقه.
نشانه ها و پیامدهای بعید
- افزایش فرزندان طلاق و درگیری جامعه با مشکلات آنان مانند افت تحصیلی و انواع بزهکاری؛
- افزایش خانواده های مرکب(فرزندانی از پدر یا مادری غیر از زن و شوهری که با آنان زندگی می کنند)؛
- درگیری نهاد قضا با مشکلات حقوقی روزافزون مردان و زنان مطلقه؛
- افزایش خشونت های خانوادگی: قتل زن یا شوهر؛
- کاهش رغبت جوانان به ازدواج؛
- بروز اضطراب و ترس نسبت به ازدواج در جوانان و خانواده های آنان؛
- کاهش دوره باروری زنان: به علت افزایش سن ازدواج، فرصت و زمان مناسب بارداری آنان کاهش می یابد؛
- کاهش موالید؛
|