دكتر ولايتي: مولوي، حافظ و سعدي شيعه بودند

 مصاحبه دكتر ولايتي با خبرگزاري حوزه
* كتاب «نقش شيعه در فرهنگ و تمدن اسلامي» با استقبال خوبي از سوي اهل علم و فرهنگ مواجه شده است. چه شد كه شما با وجود مسئوليت هاي سياسي و تخصص پزشكي، به فكر تدوين اين كتاب با موضوع فرهنگي، تاريخي و تمدني افتاديد؟

بنده و جمعي از همكارانم، سال هاست كه در حوزه فرهنگ و تمدن اسلام و ايران كار مي كنيم. در آغاز بنا به خواست تلويزيون در شبكه چهار در برنامه اي كه راجع به فرهنگ و تمدن اسلام و ايران بود شركت كردم و كار گروهي ما، از سال 76 شروع شد؛ در همان ايام مباحث طرح شده در برنامه تلويزيوني؛ پياده، تدوين و مأخذ گذاري شد و تبديل به يك كتاب دو جلدي بنام "پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران" گرديد ؛ البته ابتداي چاپ، اين كتاب 4جلدي بود و بعد تبديل به 2جلدي شد. اين كتاب دو جلدي تا كنون چندبار تجديد چاپ و به زبان هاي مختلف ترجمه شده است. براي مثال توسط يك گروه 12نفره در لبنان، عراق و ايران اين كتاب را به صورت بسيار دقيق به زبان عربي ترجمه كردند. ترجمه كتاب به زبان فرانسه هم كامل شد و با توجه به استقبال هايي كه تاكنون از كتاب هاي ترجمه شده اين كتاب ديده ايم ،در صدد آن هستيم به زبان هاي ديگر نيز ترجمه شود.

* چه شد كه كتاب نقش شيعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران را تاليف كرديد؟

بعد از اتمام كار كتاب «پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران» به جايي رسيديم كه ببينيم نقش شيعه در پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران چقدر است و به نوعي آن را تخصيص بزنيم. ما در كتاب «نقش شيعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران»، آمديم قسمت هايي كه بزرگان و افراد شاخصي چون مرحوم حاج آقا بزرگ تهراني، مرحوم سيدمحسن جبل عاملي و مرحوم سيدحسن صدر به آن اشاره نكرده بودند پرداختيم. براي مثال نقش شيعه در خطاطي، نقاشي، موسيقي، تاريخ، جغرافيا، نقش شيعه در رياضي، نجوم، شعر و ... را مورد بررسي قرار داديم؛ آن چيزي كه براي ما ايراني ها بسيار مهم است و جاذبه دارد اين است كه كدام يك از شاعران شيعه بوده اند، دلايل بسياري است كه نشان مي دهد كه از حكيم ابوالقاسم فردوسي و خيلي هاي ديگر يا شيعه بودند يا گرايش بسياري به شيعه داشتند؛ براي مثال شايد براي شما عجيب باشد، اما مولانا به استنادات مختلف و بسيار محكم، شيعه است.

* دليل شما براي اينكه مي فرماييد مولوي شيعه است، چيست؟

در كتاب «مولويِ نامه» مرحوم علامه جلال همايي اين مطلب كه مولوي شيعه است، تأكيد و تصريح شده است؛ مرحوم همايي از افتخارات ادبيات معاصر ايران هستند كه از اساتيد ادبيات دانشگاه تهران بودند؛ ايشان شاگرد مرحوم ميرزا جهانگيرخان قشقايي در فلسفه و حكمت و شاگرد مرحوم خاتون آبادي در فقه و اصول بودند؛ يعني ايشان يك مجتهد، عالم، عارف و فيلسوفي است كه فضل و برتري اش بر بسياري از اساتيد و پيشكسوتان ادبي معاصر و متأخر روشن است؛ ايشان در رابطه با مولوي، دو جلد كتاب به نام «مولوي نامه» دارد؛ در مقدمه آن تصريح كرده است «هر كس هر چه مي خواهد بگويد، من قاطعانه عقيده ام بر اين است كه مولوي شيعه است»؛ بعد مستنداتي، از جمله شعر بسيار زيباي «از علي آموز اخلاص عمل ...» را ارائه و به تفسير آن مي پردازد.

* خوب مشابه اين توصيفات براي برخي خلفا نيز از سوي مولوي گفته شده است؛ با اين حال آيا توصيفات مولانا براي امام علي(ع) مي تواند دال بر شيعه بودن وي باشد؟

بله؛ زيرا مولانا در عصري زندگي مي كند كه هيچ چاره اي جز تقيه ندارد؛ مولانا براي هر كسي كه شعر بگويد، براي هيچ كس مانندِ اين نمي گويد كه «از علي آموز اخلاص عمل، شير حق را دان منزه از دغل؛ او خدو انداخت بر روي علي، افتخار هر نبي و هر ولي»

* در مورد ساير شاعران پرآوازه چطور؟ مثلا حافظ، سعدي و ...

مرحوم همايي بعد از اين كه در مورد مولانا نكاتي را بيان مي كند، در مورد حافظ هم برخي اشعار و از جمله، دو رباعي از اين شاعر را بيان مي كند كه البته متون معتبر آن را تأييد كرده اند؛ متني كه مورد تأييد علامه قزويني و دكتر غني هست و علاوه بر آن، اين متن، معتبرترين متني است كه مورد تأييد دكتر خانلري واقع شده است. آن مرحوم همچنين در مورد نظامي گنجوي مي گويد قصايد و غزليات اين شاعر كه به تصحيح سعيد نفيسي انجام شده است و يك متن معتبر است اثبات مي كند كه اين شاعر نيز شيعه بوده است؛ البته بايد در نظر داشت كه آقاي سعيد نفيسي خيلي ادعاي دين و ديانت نداشت؛ ادعاي زهد نداشت؛ اما آدم معتبري در ادبيات بود و قصايد و غزليات نظامي را خارج از خمسه كه توسط مرحوم وحيد دستگردي تصحيح شده بود ايشان تصحيح كرده بود؛ سعيد نفيسي ذكر كرده است كه نظامي مي گويد « زبعد معرفت كردگار  لم يزلي، نبي شناسم وانگه علي و آل علي» كه اين هم يك تصريح است؛ سعدي هم غزلي دارد كه در متن محمدعلي فروغي كه معتبرترين متن است، آمده است. سعدي مي فرمايد «كس را چه زور و زر كه وصف علي كند؛ جبار در مناقب او گفته هل أتي» آخرين بيتش اين است «فردا كه هر كسي به شفيعي زنند دست؛ مائيم و دست و دامن معصوم مرتضي علي»؛ كه اين هم ثابت مي كند سعدي، شيعه است.

*بسيار خوب اگر موافق باشيد به بحث نخست برگرديم، شما گفتيد كه حضورتان در تلويزيون به درخواست صداوسيما بود. چه شد كه آنها براي اين موضوع يعني پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، به سراغ "شما" آمدند؟

زماني كه در وزارت خارجه بودم، در فكر منحني فراز و فرود تمدن اسلامي در طول قرون مختلف كه روي جلد كتاب «فرهنگ و تمدن اسلام و ايران» هم درج شده است، بودم. سال ها بود روي منحني فراز و فرود تمدن اسلامي و فراز و فرود تشيع و تسنن در طول قرون مختلف كار مي كردم؛ اين منحني بعد از احتساب تعداد كارهايي كه دانشمندان اسلامي در حوزه هاي مختلف و در فنون مختلف كرده اند، يك منحني در شئون مختلف  علمي شد كه اين ابداع و كشف خود بنده است كه خوشبختانه منحني مشهوري هم شده است.

*هدف تان از ايجاد اين منحني چه بود؟

اين كه اسلام در درون خود يك جوهري دارد و با هر تعريفي كه از تمدن شود، ما تمدن اسلامي داشته ايم. و خوب از سوي ديگر انگيزه داشتم كه سؤال متداول دانشجويان را كه "ما مسلمانان هميشه مصرف كننده علم بوده ايم" پاسخ بگويم؛ آنها مي گويند "در گذشته كتاب هاي يوناني را ترجمه كرده ايم و حال هم كتاب هاي فرنگي را؛ ما توليد كننده علم نيستيم". براي اين كه نشان دهيم ما توليد كننده علم هستيم به اين كار پرداختيم؛ يعني انگيزه دروني ام بيشتر سبب اين كار شد.

*به نظرتان تأثير اين كار تا كجا بود؟

كم كم از اين كارهايي كه ما مي كرديم افراد مطلع مي شدند و بالاخره به اين جا رسيديم و دست عنايت الهي را خيلي پشت اين كار ديديم. به طرق مختلف كاملا روشن و اثبات شد كه ما تمدن اسلامي داشتيم و حداقل هزار سال از تاريخ بشر از قرن دوم تا دوازدهم، از شرق و غرب عالم، تحت انوار روشنايي بخش تمدن اسلامي بوده است؛ يعني براي مثال ميدان نقش جهان كه شاهكار شهرسازي در تاريخ هنر جهان است در قرن 11هجري درست شده است؛ در همين زمان تاج محل هندوستان درست شده است، در همين زمان ها كاخ امراء درست شده است. حال ممكن است عده اي بگويند كاخ كه براي شاهان بوده است. بايد به اين ها گفت شاه ها كه نيامده اند كاخ درست كنند، بلكه معماري آمده و آن را درست كرده است؛ معماري يك علم مُركّب است يعني شما بايد هندسه بداني، حساب بداني، فيزيك مقاومت مصالح بداني و بعد شروع به معماري كنيد. براي مثال اگر مي خواهي گنبد درست كني بايد شيمي بداني. بايد يادآور شوم كاشي هايي آن موقع درست مي كردند كه حالا هم نمي توانند آن را درست كنند كه اين شيمي است؛ مجموع اين ها جمع مي گردد، مي شود معماري؛ ما مسلمانان سال ها پيش معماري داشتيم كه امروز چشم سيّاحان اروپايي را خيره مي كند؛ يكي از شخصيت هاي غربي در مورد تاج محل كه به فرمان "شاه جهان" پادشاه مسلمان هند و معماري يك ايراني مسلمان ساخته شده است، مي گويد اگر همه بناهاي هند به حوادثي خراب شود و اصلا نباشد و فقط تاج محل بماند كافي است كه تمدن چندهزار ساله هند را نشان دهد. به همين دلايل است كه ما بر آنيم تا ثابت كنيم در آن زمان، علم در جهان اسلام اين قدر پيشرفت كرده بود. لازم است در مورد نقش جهان اصفهان، يادآوري كنم يك جهانگرد ايتاليايي كه در زمان صفويه به ايران آمده، مي گويد در اروپا مي گويند فلان ميدان در شهر رُم، يا در نقاط ديگر ايتاليا، قشنگ ترين ميدان دنياست ولي اگر من از همشهري هايم نترسم مي گويم نقش جهان در شهر اصفهان از آن ها قشنگ تر است.

*بررسي نقش شيعه در پويايي فرهنگ اسلام را از چه زماني شروع كرديد؟

شايد چهار سال پيش

*با چند نفر؟

تعداد دقيق آن را محاسبه نكرده ام، اما چند ده نفر در جاهاي مختلف كار كردند. اما كتاب سه جلدي تقويم تاريخ تمدن را كه ظرف دو سال و نيم طول كشيد 180نفر در حوزه هاي مختلف همراهي كردند.

* در بررسي شخصيت هاي براي كتاب "نقش شيعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران"، فقط شخصيت هايي را بررسي كرده ايد كه قطعا شيعه بوده اند؟

برخي شخصيت ها كاملا مشخص است كه چه گرايشي داشته اند مثلا سيد مرتضي، شيخ طوسي و ... مشخص بوده است. اما از سوي ديگر بعضي ها هستند كه اگر هم مذهب شان به يك شكلي اشتهار پيدا كرده، اما يك مقدار كه كنجكاوي مي كني مي فهمي كه اين يا در حال تقيه بوده يا  اين كه يك سني متشيع بوده است.

*سني مُتشيّع؟

بله، در تاريخ هاي مختلف، بعضي مي نويسند عبد الرحمان جامي سني حنفي بوده و برخي مي نويسند كه گرايش شيعي داشته؛ اما خود عبدالرحمان در اشعارش كتابي به نام شواهد النبوة دارد كه اصلا وصف دوازده امام و به زبان نثر است؛ در اين كتاب شعر از اميرالمومنين(ع) تا حضرت مهدي(عج) را دارد؛ اين يك بار توسط يكي از بزرگان چاپ شد كه بعدها ما نسخه خطي از ماوراءالنهر و از ازبكستان آورديم كه آن هم دو مرتبه چاپ شد. اشعاري دارد در وصف ائمه اطهار(ع)، در كربلا كه مي رود در وصف اباعبدالله(ع) مي گويد، در نجف مي رود در وصف علي ابن ابي طالب(ع) مي گويد، راجع به امام رضا(ع) مي گويد؛ در مفاتيح نيز شعر جامي در مورد امام رضا(ع) وارد شده است؛ در مبحث امام رضا(ع) كه مي گويد سلام علي آل طاها و ياسين، سلام علي آل خيرالنبيين و ...؛ آن بخش را ملاحظه كنيد. اين انسان معروف است به اين كه سني حنفي است، اما اگر امروز شما يك سني حنفي را ببينيد كه در مورد امام رضا(ع) و ائمه اثني عشر(ع) اين گونه شعر بگويد؛ شما اسم اين را چه مي گذاريد؟

* با اين توصيف، شما در كتاب خود چه تدابيري انديشيده ايد كه مانند برخي متهم به شيعه سازي نشويد؟

ما در اين كتاب همانطور كه در مقدمه هم آمده است، زياد در پي اين نبوديم كه بگوييم چه كسي شيعه است يا نيست؛ آن نشانه هاي قطعي كه داشتيم كه كسي نمي توانسته آن نشانه هاي قطعي را انكار كند، آورديم و قضاوت را به عهده خواننده گذاشته ايم؛ براي مثال مي خواهيم خوانندگان ما آن شعري كه در ابتداي مصاحبه از نظامي خوانده ام را ببيند و بعد هر تفسيري كه مي خواهد بگيرد، بگيرد؛ هدف مان اين است كه بالاخره بايد بداند ديد نظامي در اشعارش اين است كه «زبعد معرفت كردگار لم يزلي علي شناسم و وانگه علي و آل علي»

* كتاب «نقش شيعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران» با فاصله كمي از رونمايي، به سرعت كارش به تجديد چاپ كشيده شد و استقبال خوبي صورت گرفت. با توجه به هجمه هاي ناجوانمردانه عليه مكتب تشيع و فضاي ايران هراسي و شيعه هراسي كه مدام از سوي رسانه هاي وابستۀ عربي دنبال مي شود، ورود اين كتاب در كشورهاي عربي چه تاثيري خواهد داشت؟

ما از سوي ائمه اطهار(ع) سفارش شديم و قرآن هم تأكيد كرده است كه اگر آن ها اهل فحش دادن و حرف  نامربوط زدن هستند، ما نبايد باشيم. ما بايد به صورت ايجابي حركت كنيم و خود را اثبات كنيم؛ راه صحيح هم همين است.

* آيا ادبيات كتاب طوري نوشته شده كه مورد پذيرش مخالفين قرار بگيرد؟

اگر شما از تاريخ طبري و ابن اثير و ديگر كتاب هاي معتبر و همچنين از مستندات معتبر برادران اهل سنت شواهد بياوريد و همچنين از اساتيد در حوزه ادبيات كه اشتهار به تعصب شيعي ندارند و به عنوان آدم هاي محقق شناخته شده اند، مستند بياوريد تأثير مي گذارد كه ما اين كار را كرديم.

 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر

خانه | بازگشت |
Guest (PortalGuest)

دفتر تبلیغات اسلامی نمایندگی تهران
مجری سایت : شرکت سیگما