به بهانه نمایش فیلم شبی که ماه کامل شد
سنی و شیعه قربانی ترور
شریف لکزایی، فرزند سیستان است. یادداشت ایشان درباره فیلم «شبی که ماه کامل شد» از چند جهت خواندنی است: اول اینکه این یادداشت مبتنیبر تجربه زیسته خاصی نگاشته شده است. او و خانوادهاش قربانیان یکی از مهمترین و هولناکترین ترورهای دهه ۸۰ شمسی در سیستان و بلوچستان هستند.
در واقعه تاسوکی در سال 84، شوهرخواهر و برادرزادهاش ترور شدند و برادرش رضا به مدت چندماه توسط جندالشیطان به سرکردکی عبدالمالک ریگی به گروگان گرفته شد. دوم اینکه نوع تحلیل او از این فیلم، در عین سلاست، از منظر «مساله صلح» روایت میشود. از نظر او، «ما در شرایط فقدان جنگ، ستیز و منازعه، از چیزی باعنوان صلح و سازش ناآگاه و بیخبریم. صلح در هنگامه جنگ رونمایی میشود و در آن هنگام است که صلح فهم میشود». یادداشت شریف لکزایی، دانشیار پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی را در ادامه میخوانید.
اوایل دهه80 شمسی اتفاقات ناگواری در سیستانوبلوچستان افتاد و همه بهخاطر داریم که طی یک دهه فعالیت برخی گروهکهای تروریستی حدود 500 تن از هموطنانمان که اکثر آنان غیرنظامی و مردم عادی بودند، هدف قرار گرفته و به شهادت رسیدند. افزونبر این، تعداد زیادی از مردم عادی نیز گروگان گرفته شده که بیشتر آنان با پرداخت مبالغ کلانی آزاد شدند. عمده این اقدامات تروریستی، توسط گروه موسوم به جندالله، به سرکردگی عبدالمالک ریگی رخ داد که بعدها طی عملیات نیروهای امنیتی و هنگامی که از آسمان ایران به سمت قرقیزستان در حرکت بود، دستگیر شد.
مهمترین اقدام این گروه تروریستی، واقعه تروریستی تاسوکی بود که در میانه جاده زابل به زاهدان در 25 اسفند 1384 اتفاق افتاد و تعداد 22 تن از هموطنان بیگناه در آن به خاکوخون کشیده شدند. این گروه تروریستی بعدا در اعلامیهای اعلام کرد به کاروان مسئولان که از مراسم بزرگداشت شهدا در شهر زابل بازمیگشت، حمله کرده است. این درحالی بود که بیشتر شهدا کاسب، کارگر، دانشآموز، دانشجو، طلبه و کارمند بودند که از زاهدان به سمت زابل در حرکت بودند و مبدأ آنان زابل نبوده که از مراسم شهدا بازگردند، بلکه بیشتر آنان با توجه به نزدیک بودن عید نوروز، برای دید و بازدید از اقوام و بستگانشان به طرف زابل میرفتند که در دام ایست و بازرسی جعلی این گروه تروریستی قرار گرفتند. بعدا در بهار سال 1385، واقعه مشابهی در منطقه دارزین استان کرمان اتفاق افتاد که در آن هم بیش از 10 تن از هموطنان عادی عبوری در جاده به طرز ناباورانه هدف قرار گرفته و به شهادت رسیدند. گفته شد این حادثه تروریستی توسط برادر عبدالمالک ریگی، یعنی عبدالحمید ریگی انجام شده است.
فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» بخش کوچکی از مصائبی را به تصویر میکشد که بر زنان این مرز و بوم رفته است. این فیلم نمایی از زندگی عبدالحمید ریگی را ترسیم میکند که چگونه از یک عاشقپیشه به یک تروریست تمامعیار تبدیل میشود و چگونه عشق خودش را هم در این راه قربانی میکند.
وقایع تروریستی دهه 80 که از آن زمان تاکنون کموبیش تداوم داشته، از این ویژگی برخوردار است که در آن مردم عادی مورد هدف قرار گرفتند. بهویژه آغاز این اقدامات سبعانه، واقعه تروریستی تاسوکی بود. درواقع اگر تا آن زمان نیروهای نظامی و انتظامی هدف اشرار و تروریستها بودند اما از این تاریخ به بعد، مردم عادی هدف حملات تروریستی قرار گرفتند و همین مساله البته به طرح گسترده این گروه تروریستی منجر شد.
بعدها این گروه به تأسی از اسلاف خود بهسمت اقدامات انتحاری حرکت کرد و چندین انفجار انتحاری در مساجد و مراسم مردمی در شهرهای مختلف سیستانوبلوچستان مرتکب شد که به شهادت جمع زیادی از افراد بیگناه از جمله طفل دو ساله تا مادران، نوجوانان و پدران سالخورده منجر شد. فهرستی از این وقایع تروریستی در طول این دو دهه در سایت شهدای ترور سیستانوبلوچستان موجود است.
(tasooki. com) میان شهدای این وقایع البته هموطنان سنی و بلوچ هم در کنار شهدای تشیع و غیربلوچ وجود داشتند که این برخلاف گفتههای تروریستهاست که خود را حامی قوم بلوچ و اهلسنت جا زده بودند. من همان زمان که یکی از وقایع تروریستی این گروه اتفاق افتاد و در آن یکی از جوانان اهلسنت و بلوچ بهنام ریگی هم به شهادت رسید، در یادداشتی ادعای حمایت این گروه از هموطنان اهلسنت و بلوچ را زیر سوال برده بودم (ر.ک یادداشت «از مالک ریگی تا شهید محمدامین ریگی»).
تنها یکی از پیامدهای اقدامات گروهکهای تروریستی، فرار سرمایهگذاران از سیستانوبلوچستان بود. حال آنکه این استان بهدلیل عقبماندگیهای تاریخی و توسعهنیافتگی، نیازمند سرمایهگذاری گسترده و مضاعف بود و فرصتهای زیادی را برای توسعه از دست داده بود، اما اقدامات تروریستی که بهصورت عملیات انتحاری و گروگانگیری تداوم یافت، موجب فرار سرمایهگذاران بومی و غیربومی منطقه شد.
اکنون خانم نرگس آبیار در قامت یک کارگردان در قالب سینمایی جذاب، گوشهای از این وقایع تروریستی را به تصویر کشیده است. فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» در جشنواره سیوهفتم فیلم فجر هم خوش درخشید و این روزها، اکران عمومی است. البته بنده به لطف برخی از دوستان، یک ماه قبل در یک اکران اختصاصی، فیلم را در کتابخانه ملی به تماشا نشستم. در ابتدای مواجههام با فیلم، تمام دغدغهام این بود مانند دیگر فیلمهایی که درباره سیستانوبلوچستان ساخته شده است، چهره سیاهی از منطقه ترسیم شده باشد. اما فیلم از زاویهای جدید، با دستمایه قراردادن موضوع عشق در ژانری امنیتی، پلیسی و تروریستی به آن پرداخته است. ترسیم یک عاشقانه، مزیت مهم این فیلم است که بیننده را در سرتاسر تماشای فیلم در مقابل پرده سفید سینما نگه میدارد که تا انتها به تماشای اثر بنشیند.
فیلم از واقعیتی حکایت میکند که در روزگار نهچندان دوری در این کشور رخ داده است. روایت برادر تروریستی است که عاشق بانویی شهرستانی میشود. مرد جوان با این دختر ازدواج میکند، اما جانش را هم میستاند. این چند خط از خلاصه داستان فیلم است. موضوع عشق با روایت گاه و بیگاه حوادث مهم تروریستی در سیستانوبلوچستان همراه شده تا فیلم جذابتر شود. اگرچه فیلم درحال روایت وقایع تروریستی دو دهه اخیر استان سیستانوبلوچستان است، اما برخوردار از ظرافتهایی است که اگر کسی با گروه تروریستی جندالله و عبدالمالک ریگی هم آشنا نباشد، پی نخواهد برد آنچه میبیند، براساس یک ماجرای واقعی است. «شبی که ماه کامل شد» از یک سو، واقعیت رنگارنگ و متنوع سیستانوبلوچستان را به تصویر میکشد و از سوی دیگر واقعیت خشن تروریستهایی را نشان میدهد که روزی جوانان بسیاری از این مرز و بوم را با خشونت و قساوت تمام به شهادت رساندند.
نرگس آبیار در این فیلم بهخوبی از زمینه یک صلح به ترور و خشونت میرسد. گو اینکه فیلم میخواهد بگوید ما فرزندان صلح هستیم و جنگ و ستیز بر ما عارض میشود که اگر این خشونتها نباشد، ما مفهوم صلح را متوجه نمیشویم. ما درشرایط فقدان جنگ، ستیز و منازعه از چیزی باعنوان صلح و سازش ناآگاه و بیخبریم. صلح در هنگامه جنگ رونمایی میشود و در آن هنگام است که صلح فهم میشود.
من این فیلم را در بعدازظهر نیمه ماه مبارک رمضان و در شبی که ماه آن کامل شد، به تماشا نشستم و صحنههای بسیار رنگارنگی از سیستانوبلوچستان را در تصاویری که آبیار نقاشی کرده بود، رویت کردم. در این تصاویر میتوان سیستانوبلوچستان را در اوج نگریست. مردمانی که عاشق میشوند و در مسیر صلح زیست میکنند، اما گروهها و ستیزهگرهایی هستند که بر بستری از سیاستهای نفعطلبانه خویش، این عشق و عاشقی و صلح را از ما گرفتهاند.
کارگردان وارد منازعات مذهبی و قومی در استان نمیشود و با ظرافت از کنار آن عبور کرده است، اما روایتی که آبیار دارد روایتی ناب از همزیستی مسالمتآمیز اقوام و مذاهب سیستانوبلوچستان است. در فیلم جوانی بلوچ و سنی، عاشق یک بانوی فارس و شیعه میشود. درواقع عشق است که تفاوتهای قومی و مذهبی را درمانگری میکند و انسانها را با وجود تفاوتهایشان در کنار هم قرار میدهد.
کارگردان در روایت این بخش قصه، جای درستی ایستاده است و واقعیت این است که تفاوتهای مذهبی و قومی باعث خشونتها، ستیزها و ترورها نیستند. در اینجا میخواهم به سخنی از امامموسی صدر ارجاع دهم که آنچه ستیز و خشونت را فراهم میآورد، سیاست و منافع سیاسی است. درواقع این سیاست است که بهسمت ذبح عشق و محبت و همزیستی مسالمتآمیز قومی، مذهبی و دینی میرود.
امامموسی صدر، بزرگترین مشکل قرن بیستم را چالش صلح میداند. بر همین قیاس میتوان گفت یکی از ابعادی که این چالش را تعمیق بخشیده است در تروریسم خودش را نشان میدهد که فجایع بسیاری را در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیستویکم تا الان بهبار آورده است.
ایشان نکته مهمی درباب ریشههای این مشکل هم مطرح میکند و آن تبدیل حب ذات و خویشتنخواهی به خویشتنپرستی است. این تغییر در نگاه، همهچیز را وسیله و ابزار میبیند تا به هدفی که دارد، برسد. درنتیجه دین نیز ابزاری میشود برای آنکه فرد و گروه به هدف خود دست یابد.
البته به غیر از ابزاریشدن مذهب، بهانههای زیادی در سیستانوبلوچستان وجود دارد که دستاویز تروریستها شود. بهویژه فقر فرهنگی و اقتصادی این استان و کمتوجهی به رشد و توسعه پایدار آن منطقه، محملی برای رشد پدیده تروریسم شده است. وضعیت نابسامان دو همسایه شرقی و مأوا گرفتن تروریستها در این دو کشور و نیز مداخله و بهرهبرداری سرویسهای امنیتی کشورهای متخاصم نیز زمینه رشد گروههای تروریستی را فراهم آورده است.
بنابراین در تحلیل این گروهها و ریشههای زایش این گروهها نباید عوامل مختلف بهویژه محملهای داخلی آن بهخصوص عوامل اقتصادی و سیاسی را از یاد برد. در این میان تروریستها با پشتوانه نگاه فرقهگرایانه مذهبی و قومی عموما هدفهای خود را تعقیب میکنند. درواقع تروریستها برای دستیابی به اهداف و مزیتهای مورد انتظار خود و بهمنظور ارعاب و تحتتاثیر قراردادن مخاطب، دست به کشتار عامدانه و نظاممند بیگناهان میزنند. به نظرم نرگس آبیار در فیلم تاثیرگذار خود «شبی که ماه کامل شد» بهخوبی توانسته است چهره تروریستهای وطنی را آشکار کند.
منبع:
روزنامه فرهیختگان دوشنبه 1398/03/27
دکتر شریف لکزایی, یادداشتها
|