به گزارش ایکنا از قم، حجتالاسلام والمسلمین علی محمدیهوشیار، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در سیویکمین نشست از مجموعه نشستهای همایش تخصصی فقه سیاست خارجی با موضوع «نقش فرقههای انحرافی در پیشبرد اهداف سیاست استعماری»، که شب گذشته، ۲۴ بهمنماه در جمع دانشپژوهان مؤسسه دین و تمدن برگزار شد، گفت: به لحاظ لغوی «استعمار» به معنای به دنبال آبادی و عمران بودن است که ظاهری مثبت و خوب دارد. اما در اصطلاح معنای بدی پیدا کرده و به کسانی اطلاق میشود که با بهانه عمران و آبادانی، نفوذ میکنند و افراد و سرزمینی را تصاحب میکنند و اینطور عنوان میکنند که حیات آن افراد و تمدن و پیشرفت آن سرزمین بستگی به حضور استعمارگر دارد. با این نگاه استعمارگر جوامعی را برای هدف خود میپسندد که جوامع بزرگ و پویا و کلان نباشد و به دنبال واحدها و جوامع کوچک است و به دنبال کلانسازی نیست بلکه دنبال تکثیر واحدهای کوچکتر است.
وی افزود: با توجه به اینکه اخیراً در مباحث سیاسی به صورت گسترده به مبحث جنگ روایتها پرداخته شده است، باید بدانیم که این بحث ذهنی و افسانهای نیست و واقعیت دارد. هم در فضای سیاسی جنگ روایتها داریم و هم در فضای دینی داریم. در فضای دینی از دل جنگ روایتها، فرقهها متولد میشوند و میبینیم که با کثرت جنگ روایتها در این فضا مواجه هستیم و شاهدیم که از دل جنگ روایتها فرقه ها متولد میشوند.
در برابر استعمار باید سوار بر کلان روایتها شویم
محمدی هوشیار گفت: سیاست استعماری بیش از آنکه وقت و هزینه خود را صرف جنگ روایتها در فضای سیاسی کند، در فضای دینی وقت و هزینه صرف میکند، چراکه هم هزینه کمتری میکند و هم آورده بیشتری برایش دارد. آوردههای استعمار در جنگ روایتها چیست؟ استعمار دوست ندارد فضای کلان را مدیریت کند و مدیریت خردها برایش راحتتر است. از سوی دیگر در جنگ روایتها، خرده روایتها شکل میگیرد و هرچه این واحدهای کوچک بیشتر شود، استعمار تک تک آنها را راحتتر مدیریت میکند و میتواند آسیب بهتری به جامعه هدف خود بزند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: وظیفه ما در این وضعیت این است که ما در برابر استعمار باید سوار بر کلان روایتها شویم، چراکه امروز مشکل ما در بحث فرقهها بهائیت، احمد الحسن، آتئیست و... نیست بلکه معتقدم اینها مشکل و مسئله ما نیستند، بلکه نامسئله ما هستند و مسئله ما چیز دیگری است. اما دشمن علاقه دارد ما را درگیر این نامسئلهها کند.
وی اضافه کرد: مشکل ما این است که زمین بازی را دشمن برای ما تعریف کرده و وقتی زمین بازی را دیگری برای ما طراحی کرد، ما را مشغول خرده روایتها میکند و از مسئله اصلی غافل میکند. مثلاً امروز بهائیت را راه میاندازد و ما انرژی خود را صرف آن میکنیم، بعد احمد الحسن را وسط میاندازد و دوباره بازی جدیدی شکل میدهد. اما وقتی کسی کلان مسئله و کلان روایت را خوب بفهمد، دیگر فریب درگیر شدن با مسئلههای کوچک و نامسئلهها را نمیخورد. از هوشمندیهای حضرت امام(ره) این بود که مسئله جامعه را نه بهائیت و خود رژیم طاغوت که پشتیبان همه اینها را مسئله کلان میدانست.
محمدی هوشیار افزود: لذا کارکرد فرقهها در پیشبرد سیاست استعماری این است که نامسئلهها را جای مسئله نشان میدهد و ما را گرفتار مسائل خورد میکند و بهجای اینکه دنبال مدیریت میدان و فضا باشیم، گرفتار این شدهایم که ما را مدیریت میکنند و در نتیجه گاهی برای مقابله با وهابیت هزینهای گزاف میکنیم، گاهی برای مقابله با احمد الحسن و به همین ترتیب تا آخر. بنابراین، ما باید شبکه مسائل خود را بشناسیم و سوار بر کلان روایت شویم و تا زمانی که این اتفاق نیفتد ما در زمین دشمن بازی میکنیم و خودمان را گرفتار فرقهها کردهایم.
آسیبهای فرقهها بر جامعه را بشناسیم
وی گفت: فرقهها آسیبهایی بر جامعه دارند که جایگاه آنان در پیشبرد سیاست استعمار را نشان میدهد و اولین آن ایجاد اختلافات و تقسیمبندی در جامعه؛ این مسئله مهمی است که نباید به راحتی از کنار آن عبور کنیم. وظیفه فرقهها این است که جامعه واحد و متحد را تکه تکه کنند و استعمار به مثابه یک شطرنجباز حرفهای با جابهجایی فرقهها و آوردن و بردن آنها مدیریت خود را اعمال کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: آسیب دوم فرقهها بر جامعه، ترویج ایدئولوژیهای تشدیدی است و باید بدانیم افراد تشدیدی و متعصب در جامعه خطرناکند. کسانی که بدون انعطاف با دیدن یکی دو روایت حکم به طاغوت بودن تمام حکومتها میدهند و امثال اینها که تکتکشان میتوانند تبدیل به عامل انتحار شوند؛ هرچند این خود پروسه دارد و یکباره اتفاق نمیافتد.
وی با اشاره به اینکه اختلاف در نظم فقهی، کلامی و اعتقادی جامعه آسیب سوم فرقهها بر جامعه است و فرقه در فقه تغییرات ایجاد میکند، مثلاً با استناد به تک روایتهایی، حکم به ندادن خمس میکنند یا وضو را تغییر میدهند، احکام ازدواج را عوض میکنند و... همه در راستای پیشبرد اهداف استعمار است، گفت: مورد بعدی آسیب فرقهها، ترویج افکار انحرافی و نفرت و تبعیض بین اقوام جامعه است؛ فرقه اختلاف بین اقوام را تشدید میکند و اندیشههای تبعیضی را گسترش میدهد و به این ترتیب به راحتی در زمین دشمن بازی میکند. اینها عموماً صدماتی است که فرقههای انحرافی در راستای پیشبرد اهداف استعماری به جامعه وارد میکنند.
از فضای مواجهه اندیشهای با فرقهها غافل نشویم
استاد حوزه و دانشگاه گفت: اما درباره برخورد با فرقهها، حرف این نیست که با فرقهها برخورد نشود. بلکه حرف این است که به جای اینکه همه حواس ما بر روی برخورد امنیتی با فرقهها باشد، باید تمرکز روی محیطی باشد که زمینههای تشکیل فرقه در آن وجود دارد. این در حالی است که ما عموماً در مرحلهای قرار میگیریم که مرحله برخورد است؛ در حالی که باید طرحی برای مواجهه اندیشهای با فرقهها داشته باشیم. البته این نافی برخورد و مواجهه امنیتی نیست، بلکه منظور این است که ما فضای مواجهه اندیشهای با فرقهها را خالی گذاشتهایم و صرفاً فضای مواجهه امنیتی را تقویت کردهایم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: این طرح اندیشهای باید به ما نظام بدهد، باید یک کلام استراتژیک و یک نظام استراتژیک بدهد. برای مواجهه اندیشهای با فرقهها نباید به کلام موجود بسنده کنیم و به یک کلام جدید نیازمندیم. متولی این امر نیز حوزههای علمیه است و اعتقاد دارم متأسفانه حوزههای علمیه در طول تاریخ نتوانستند مواجهه اندیشهای با فرقهها داشته باشند و برای نجات جامعه از گرفتاری فرقهها، به پاسخگویی به شبهات و ابهامات وارد شده از سوی فرقهها پرداختهاند. این در حالی است که اعضای فرقهها با مواجهه با شبهات منحرف نمیشوند که بخواهیم با پاسخ به شبهه آنها را هدایت کنیم، بلکه با مواجهه روانشناختی جذب فرقهها میشوند و در ادامه شبهاتی هم وارد ذهن آنها میکنند. در مواجهه با چنین پدیدهای آیا میتوان با پاسخگویی به شبهات با آنها روبهرو شد؟ خیر. بلکه باید با مواجهه روانشناختی و سایر انضمامات مثل روششناختی، فقه الفرق و فقه، فرقه و سیاست با اعضای فرقهها برخورد کرد.
استاد جریانشناسی فرقهها گفت: باید در مواجهه فرقهها بدانیم که، عموماً محل چرخش اعضای آنها به سمت انحراف در مسئله ولایت فقیه است. ضعف اعتقاد در مسئله ولایت فقیه باعث میشود که ابتدا از این مسئله عبور کنند. به دنبال آن از اعتقاد به امامت هم دست میکشند و در نهایت اعتقاد به خداوند را از دست میدهند و بهعنوان مثال آتئیست میشوند. لذا، مسئله ولایت فقیه از مسائل مهم، راهبردی و اعتقادی است که در مواجهه اندیشهای با فرقهها، به جای اینکه بیشتر بهعنوان مسئلهای سیاسی یا فقهی مطرح شود، باید بهعنوان مسئلهای اعتقادی در حوزهها و جامعه مطرح شود.
محمدی هوشیار در پایان بیان کرد: همچنین، از خطرناکترین فرقهها نواخباریگری و جریان ضد فقاهت است که امروز به مراتب خطرناکتر از امثال فرقه احمد الحسن است. اگر فرقهها را به دو دسته فرقههای گلزننده و فرقههای پاسدهنده تقسیم کنیم، فرقههایی که زمینه را برای انحرافهایی ایجاد میکنند که بعداً باعث شکلگیری فرقههای دیگری میشود، خطرناکتر هستند که جریانات ضد فقاهت و نواخباریگری از این دسته هستند.