شنبه 20 آذر 1389
منابع معرفت
نويسنده:
محمدحسين زاده
ناشر:
مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)
ناشر اصلي:
قم
نوبت و سال انتشار:
چاپ اول 1386
توضيحات:
نوشتار حاضر دفتري از مجموعه مباحث معرفت شناسي مبتني بر رويكرد متفكران مسلمانان است كه متأثر از رويكرد قدماست. اين طرح مجموعه گستردهاي است كه دفترهاي گوناگوني را در بر ميگيرد و هر دفتر مشتمل بر يك يا چند مبحث از مباحث اساسي معرفت شناسي است. كلّ اين مجموعه، در «كاوشي در ژرفاي معرفت شناسي» و اين دفتر «منابع معرفت» نام گرفته است. مراد از كلمه «منبع» در اين كتاب عبارت است از: قواي اداركي يا راهها و ابزارهاي معرفت كه از طريق آنها به تاريخ، هستي، آفريدگار، آفريدهها، انسان، جهان و مانند آنها معرفت مييابيم. عمدة اين قواها حواس ظاهري، حواس باطني؛ اعم از حافظه، تخيل و خيال؛ شهود، عقل و گواهي ميباشند. در نگاهي گذرا به منابع يا راههاي معرفت كه در كتاب حاضر مورد بحث قرار گرفته است ميتوان گفت: انسان قواي ادراكي و به تعبير ديگر، راهها و ابزارهاي معرفت بخش بسياري دارد كه مهمترين آنها عبارتند از: 1- حواس 2- عقل 3- قلب. حواس خود بر دو دستهاند: 1- حواس ظاهري؛ همچون چشايي، بينايي، شنوايي، بساوايي(لامسه) و بويايي 2- حواس باطني؛ همچون حس مشترك، قوه خيال، قوه متخيّله (متفكره يا متصوره)، قوه حافظه و واهمه؛ چنان كه عقل دو قسم است: 1- عقل نظري 2- عقل عملي معرفتي كه از راه قلب حاصل ميشود معرفتي « شهودي» و بدون واسطه صورتها و مفاهيم ذهني است و اين نيز بر دو دسته است: 1- شهود همگاني 2- شهود ويژهاي كه از راه رياضت حاصل ميشود. افزون بر راهها يا منابع ذكر شده، امور ديگري نيز راهها يا منابع معرفت تلقي شده است: نظير دروننگري، حس اخلاقي، حس ديني، حس زيبا شناختي، تجربه ديني، مرجعيت، گواهي، بصيرت، وحي و الهام. نكتهاي كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه از دو منظر ميتوان به بحث دربارة قواي معرفتي پرداخت: 1- هستي شناختي 2- معرفت شناختي علم النفس متكفّل جهت اول است و از منظر هستي شناختي به بحث و بررسي دربارة اين قوا ميپردازد. اما جهت دوّم منظري معرفت شناختي است كه دانش معرفت شناسي به آن ميپردازد. از آنجا كه رويكرد نويسنده در اين كتاب رويكردي معرفت شناسانه است، از اين منظر بحث را دربارة قواي معرفتي، كه منابع و راههاي معرفتاند، پيگرفته و به بررسي آنها ميپردازد. در يك دستهبندي جامعتر و كاملتر ميتوان انواع ادراك و افعال ادراكي انسان و به تعبير ديگر مراحل و مراتب آنها را در نوشتار حاضر بدينگونه شمرد: 1- شهود يا ادراك حضوري 2- گونهاي از ادراك حسي كه از راه حواس ظاهري حاصل ميشود. 3-گونهاي از ادراك حسّي كه از حواس باطني بدست ميآيد، همچون تذكر، حفظ و تخيل. 4- ادارك عقلي: به طور كلي در اين كتاب، عمدهترين منابع يا راههاي ذكر شده بررسي و ارزيابي ميشوند. در بخش اول، حواس ظاهري و باطني بررسي ميشوند. در بخش دوم به شهود يا علم حضوري و در بخش سوم به عقل و در بخش چهارم به گواهي يا خبر يا دليل نقلي پرداخته ميشود. اهتمام اصلي نويسندة كتاب، بررسي ويژگيهاي معرفت شناسانة قوا و منابع معرفت است. سبك ورود به مباحث در كتاب حاضر بدينگونه است كه مؤلف در ابتدا چكيدهاي كوتاه از تمام فصل را ميآورد. سپس مقدمهاي براي شروع بحث و پس از آن موضوع مورد بحث را به تفصيل شرح ميدهد. يكي از بخشهاي فوقالعاده مهم كتاب كه به گونهاي مبسوط و دقيق درباره آن سخن رفته، «شهود يا علم حضوري» است كه در قسمتي از آن ويژگيهاي علم حضوري در پانزده مورد، احصاء شده است كه البته نسبت به ساير آثار در اين مقوله، كمنظير و قابل توجه است. اين ويژگيها عبارتند از: 1- متّصف نشدن به صدق يا كذب 2- خطا ناپذيري 3-فقدان واسطه 4- عينيت علم و معلوم 5- اتحّاد علم و معلوم يا اتّصل وجودي ميان آنها 6-امكان دستيابي به حقيقت وجود 7- شخصي و غير قابل انتقال بودن 8- عدم امكان اتصّاف به احكام ذهني 9- عينيت يا وحدت علم و ذات علم 10- بينيازي از قواي ادراكي 11- عينيت وجود علمي وعيني 12- امتناع تقّدم علم بر معلوم 13- شناخت هستي ونه چيستي 14- عدم اندراج تحت مقوله و 15- تشكيكپذيري دربارة ويژگي دهم يعني بينيازي از قواي ادراكي چنين ميخوانيم: «در علم حضوري ويژگي ديگري ميتوان يافت و آن اين كه در اينگونه معرفت، ذات عالم با واقعيت خود، واقعيت معلوم را مييابد؛ امّا در علم حصولي، قوة ادراكي ويژهاي همچون حواس ظاهري يا باطني و يا عقل، ميان نفس و معلوم واسطه قرار ميگيرد و نفس توسط آن قوه، تصوير يا مفهومي از معلوم بدست مي آورد و در نتيجه، با كمك آن قوه، عالم ميشود؛ از اينرو علم حصولي به دستگاه ويژهاي اختصاص دارد كه «دستگاه ذهن» ناميده ميشود». كتاب منابع معرفت در چهار بخش و هفت فصل تنظيم شده است كه نماي كلّي آن بدين صورت است: بخش اول: حواس ظاهري و باطني فصل اول: حواس ظاهري از منظر معرفتشناسي فصل دوم: حواس باطني از منظر معرفت شناسي بخش دوم: شهود يا علم حضوري فصل سوم: علم حضوري (پيشينه، حقيقت و ملاك تحقق) فصل چهارم: علم حضوري(ويژگيها، اقسام و گستره) فصل پنچم: خطا ناپذيري شهود؛ نقضها و پاسخها بخش سوم:عقل فصل ششم: قبل از منظر معرفت شناسي بخش چهارم: گواهي فصل هفتم: گواهي يا إخبار
|