يكشنبه 7 آذر 1389
سياست و اجتهاد در انديشه غزالي و امام خميني(س)
نويسنده:
يوسفي فخر، حسين
ناشر:
مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني
ناشر اصلي:
تهران
تعداد صفحات:
242
نوبت و سال انتشار:
نوبت اول 1389ش
قيمت:
34000
شابك:
6-079-212-964-978
چكيده:
در اين پژوهش با رويكردي تطبيقي روش شناسي و نوع ديدگاه هاي سياسي امام خميني و امام محمد غزالي مقايسه گرديده است.
موضوع:
انديشه سياسي
توضيحات:
در اين پژوهش با رويكردي تطبيقي روش شناسي و نوع ديدگاه هاي سياسي امام خميني و امام محمد غزالي مقايسه گرديده است. نويسنده سعي دارد به تحليل و بررسي رابطه بين سياست و اجتهاد از منظر اين دو انديشمند مسلمان پرداخته مباني و روش شناسي آنها در مقوله سياست را مورد بررسي قرار دهد. از نظر وي رابطه سياست و اجتهاد در انديشه امام محمد غزالي امام خميني، متأثر از مباني معرفت شناسي آنها ميباشد و اين رابطه تابعي از اهميت عنصر زمان و مكان در اجتهاد و همزاد بودن دو عنصر دين سياست در نزد آنهاست و هر دو انديشمند به رغم تفاوت در ديدگاه هاي مذهبي، ديدگاه هاي مشتركي در باب رابطه سياست و اجتهاد دارند. و اين به دليل اشتراك برخي مباني معرفتي و روش شناختي همچون همزاد بودن دين و سياست، نص گرايي، تفسير نص به اعتبار زمان و مكان، مصلحت و مقاصد شريعت ميباشد. نگارنده ضمن بررسي معناي لغوي و اصطلاحي واژگاني مانند اجتهاد، نص، زمان، مكان، مصلحت، دين و مقاصد شرع، به جايگاه عقل در شرع و سياست از منظر فارابي، ابن رشد، ابن سينا، ملاصدرا، غزالي و امام خميني و رابطه بين سياست و شريعت و مباني معرفت شناسي آن پرداخته است. آنگاه به بررسي مبناي شرعي سياست، شكل گيري سياست، تعامل دين و سياست و پيوند بين دين و عقل از منظر امام خميني ميپردازد. و ديدگاه هاي ايشان در مورد كارگزاران سياست، مراتب كارگزاران و رابطه بين احكام و عبادات با سياست را از نظر وي بيان نموده است. از نظر نويسنده، امام خميني و امام محمد غزالي براي فقه نقش محوري در اداره جامعه سياسي قائل هستند و فقها بر حسب نياز مردم به احكام جديد، توانستند آن را بسط و گسترش دهند و با اجتهاد، بر مسايل فقه بيافزايند. نويسنده، با توجه به دو تئوري استقلال عقل و شرع در سياست و مباني شرعي سياست و تلفيق آن دو، به موازنه عقل و شرع در زندگي سياسي از منظر ملاصدرا اشاره كرده و امام خميني را ادامه دهنده افكار ملاصدرا در سياست و امام محمد غزالي را ادامه دهنده افكار ابن سينا در سياست دانسته است. وي امام خميني را جداي از جايگاه فقهي، داراي شأن سياسي، انقلابي و عرفاني دانسته است كه جمع اين وجوه در شخصيت وي موجب شده تا نگرش همه جانبه و شمول گرا به سياست و اجتهاد را در او ممكن سازد. وي نظريه ولايت فقيه را نظريهاي منحصر به فرد و نظريهاي تاريخي توصيف كرده است كه بر اساس آن فقيه عادل جامع الشرايط از جانب معصوم(ع) نيابت عام پيدا ميكند كه به شئون سياسي، اجتماعي، و ديني مردم سر و سامان دهد. و در سطحي كلان به هدايت جامعه اسلامي بپردازد. وي نظريه ولايت فقيه مطرح شده از سوي امام خميني را با نظريات ساير فقها كه در اين زمينه اظهاراتي داشتهاند كاملاً متفاوت دانسته و آن را مسبوق به سابقه قبلي نميداند زيرا فقهاي ديگر براي فقيه ولايتي محدود در حد امور حسبيه و ولايت بر محجور و صغير قائل هستند در صورتي كه امام خميني آن را در صحنه حكومت وارد كرده و براي فقيه شأني حكومتي در سطح كلان جامعه اسلامي قائل است. شرايط اجتهاد از ديدگاه امام محمد غزالي و امام خميني، ويژگي هاي اجتهاد سياسي شيعه، جايگاه مصلحت نزد امام خميني و امام محمد غزالي، ماهيت فقه سياسي در انديشه غزالي و امام خميني، قلمروي اجتهاد در حوزه خصوصي و عمومي مردم، قلمروي اختيارات فقيه از منظر امام خميني و مقايسه آن با ديدگاههاي امام محمد غزالي و ماهيت عمل سياسي از ديدگاه امام خميني از ديگر نقاط برجسته مطرح شده در اين نوشتار است كه با رويكردي تطبيقي ارائه شده است.
|