يكشنبه 7 آذر 1389
سياست خارجي آمريكا ( واقع گرايي ليبرال )
نويسنده:
دهشيار ، حسين
ناشر:
خط سوم
ناشر اصلي:
تهران
تعداد صفحات:
260
نوبت و سال انتشار:
نوبت اول 1388ش
قيمت:
50000
شابك:
5-75-8039-964
چكيده:
در اين پژوهش چالشهاي مهم سياست خارجي آمريكا به ويژه چالشهاي اخلاقي كه اين كشور در سالهاي اخير با آن روبرو شده است مورد تجزيه و تحليل سياسي و اخلاقي قرار گرفته است .
موضوع:
انديشه سياسي
توضيحات:
در اين پژوهش چالشهاي مهم سياست خارجي آمريكا به ويژه چالشهاي اخلاقي كه اين كشور در سالهاي اخير با آن روبرو شده است مورد تجزيه و تحليل سياسي و اخلاقي قرار گرفته است . نويسنده نخست مباني ارزشي و ليبراليستي سياست حاكم بر نظام آمريكا و روحيه محافظه كاري حاكم بر سياست در اين كشور را مورد بحث و يررسي قرار داده و سپس چالشهايي را كه اين كشور با توجه به نظام سياسي اجتماعي مورد قبول خود در عرصه هاي بين المللي با آن مواجه است را مورد شرح و تفسير قرار داده است . وي با توجه به عملكرد دولت نو محافظه كار جرج بوش و جنگ در عراق و افغانستان كه توسط وي و دولت هشت ساله او طراحي شده بود ، به از بين رفتن اعتبار ليبراليستي و دموكراسي آمريكا در جهان به خاطر نقض قوانين حقوق بشر در عراق و افغانستان اشاره كرده و از بين رفتن ارزش هاي اخلاقي در نظام ليبراليستي غرب را به خاطر ايجاد زندانهاي ابوغريب و گوانتانامو مورد تجزيه و تحليل قرار داده است. وي بر اين باور است كه با عملكرد بد آمريكا در اين دو كشور بسياري از سياستهاي آمريكا در نظام بين الملل مورد ترديد و خدشه قرار گرفته و واكنشهاي منفي از سوي جامعه بين الملل نسبت به اين كشور رو به فزوني گذاشته است . از نظر نويسنده اجماع ليبرالي در آمريكا كه تأكيد فراواني بر توازن در صحنه بين الملل داشت با چالش داخلي زيادي مواجه شد و آمريكا واقع گرايي مبتني بر ارزيابي معطوف به ظرفيت نظامي ديگر بازيگران را با مؤلفه هاي ارزشي همگام ساخت . وي معتقد است بين الملل گرايي تهاجمي كه در هزاره جديد به دليل خلأ ناشي از سقوط نظام دو قطبي حيات مجددي يافت اشاعه ارزشهاي ليبراليستي را در سايه تهاجم نظامي به جهان ديكته كرد و از زمان به قدرت رسيدن جرج دبليو بوش و نومحافظه كاران در آمريكا منطق جديدي در چارچوب جهان بيني جديد سعي در تزريق سياستهاي آمريكا به همه جهان نمود و بين الملل گرايي در لباسي جديد شكل گرفت . وي شعار تغيير باراك اوباما را كه بتواند جايگاه از دست رفته آمريكا را دوباره به وي بازگرداند مورد ترديد قرار داده و معتقد است در مورد بازدهي سياستهاي اوباما بايد بيشتر منتظر آينده بود و نبايد فعلاً نتيجه گيري كرد . وي همچنين بر اين باور است كه معضلاتي را كه آمريكا در رابطه با جنگ عراق و افغانستان با آنها روبرو گشت و شرايط نامطلوبي كه براي اين كشور در صحنه هاي بين المللي فراهم آمد اهميت فراواني در توجيه و يا نفي تداوم سياست واقع گرايي ليبرال دارد ولي با توجه به عملكرد بازيگران مطرح در عرصه بين الملل و ملاحظات داخلي حاكم بر آمريكا ، بايد انتظار همگامي نمايش قدرت نظامي و تلاش براي اشاعه ارزش را از سوي اين كشور داشت كه خود به معناي تداوم واقع گرايي متمايل به اهميت ارزشهاي اخلاقي است . در بخش ديگري از كتاب، نويسنده به چالشهاي پيش روي آمريكا با قدرتهاي ديگر جهان مانند چين و قدرتهاي نوظهور ديگر آسيايي مانند هند و كره جنوبي به ويژه از لحاظ هسته اي اشاره كرده و سست شدن همگرايي ارزشي و امنيتي آمريكا و اروپا و همچنين استقلال اروپا از آمريكا در سياستهاي خارجي را مورد تجزيه و تحليل قرار داده است . در همين راستا، نگارنده به تفاوت آمريكا و اروپا از لحاظ احترام به ارزشهاي اخلاقي و ليبراليستي اشاره ميكند و در مجموع اروپا را مقيدتر از آمريكا دانسته و اتحاديه اروپا را در حوزه صلح و امنيت جهاني فعالتر از آمريكا و صادقتر ميداند . در بخش ديگري از كتاب، نويسنده به حساسيتهاي سياسي و امنيتي منطقه خاورميانه و چالشهاي متعدد آمريكا در اين منطقه اشاره كرده و روي آوردن آمريكا به سمت خشونت و نظاميگري را عامل اساسي وجود بحران در منطقه خاورميانه عنوان كرده است . وي آمريكا را از نظر كشورهاي خاورميانه بيش از اينكه كشوري الگو در نظر آنان تلقي شود كشوري مداخله گر و سلطه جو معرفي كرده و سياست خارجي تهاجمي آمريكا را مغاير با سياست خارجي ارزش مورد ادعاي آنان ارزيابي كرده است .
|