نويسنده: گيلاني، ماجد عرسان
مترجم: رفيعي، بهروز
ناشر: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، انتشارات سمت
ناشر اصلي: قم- تهران
قطع: شوميز
تعداد صفحات: 584
نوبت و سال انتشار: نوبت اول 1389ش
قيمت: 62500
شابك: 8 – 01 – 5486 – 600 - 978
چكيده:
اين پژوهش با رويكردي تطبيقي مباني تعليم و تربيت اسلامي با فلسفه هاي معاصر را مورد مقايسه قرار داده است. مفهوم فلسفه تربيت ، رهبري فلسفه تربيت غرب به وسيله دو گروه پوزيتويستها و دانشمندان علوم طبيعي، تأثيرات انحرافي اين دو گروه بر فلسفه تربيتي كشورهاي جهان سوم و جهان چهارم و كشورهاي عربي و اسلامي و سرانجام برنامه پيشنهادي نويسنده براي برون رفت از اين بحران از مباحثي است كه در پيشگفتار به آن اشاره شده است.
موضوع: فلسفه تطبيقي
توضيحات:
اين پژوهش با رويكردي تطبيقي مباني تعليم و تربيت اسلامي با فلسفه هاي معاصر را مورد مقايسه قرار داده است. مفهوم فلسفه تربيت ، رهبري فلسفه تربيت غرب به وسيله دو گروه پوزيتويستها و دانشمندان علوم طبيعي، تأثيرات انحرافي اين دو گروه بر فلسفه تربيتي كشورهاي جهان سوم و جهان چهارم و كشورهاي عربي و اسلامي و سرانجام برنامه پيشنهادي نويسنده براي برون رفت از اين بحران از مباحثي است كه در پيشگفتار به آن اشاره شده است. از نگاه نويسنده ، فلسفه تربيت همچون راهنماي دريانوردي است، كه هم مقصد حركت كشتي تربيتي را مشخص ميكند، هم ابزارهاي حركتش را تعيين مينمايد. يعني همان گونه كه دريانوردان، راهنمايي دارند براي تعيين مقصد، كشتياي براي سوار شدن، نقشهها و قطبنماهايي براي تعيين مسير، دستگاههاي اندازهگيري براي اندازه گيري فاصلهها و ژرفاي اقيانوسها، تربيت نيز بايد مجهز به چهار تئوري؛ هستي شناسي براي تعيين اهداف و مقاصد تربيتي، شناخت شناسي براي تعيين روشها و شيوههاي تربيتي، ارزش شناسي براي ارزيابي فعاليتها و نتايج كار تربيتي و انسان شناسي براي مشاركت فعاليتهاي تربيتي در ايجاد هماهنگي ميان انسان و جهان پيرامون او باشد. نويسنده پس از ارايه تصويري بحران زده از اوضاع ناهمگون و متعارض فلسفههاي تربيتي معاصر، به بررسي ريشه اين بحرانها پرداخته و جدايي علم و دين را عامل اصلي اين بحرانها اعلام كرده است. از ديدگاه وي نه دين جداي از علم چاره ساز است، نه علم جداي از دين، راهگشاست و ديدگاههاي پوزيتويستي ريشه در فهم ناقص و درك محدود از علم و دين دارد. وي راه چاره برون رفت از فلسفههاي تربيتي معاصر را باز تعريفي از دين و علم دانسته و نيازمندي نظامهاي تربيتي كشورهاي عربي و اسلامي را به يك فلسفه تربيتي اسلامي مشخٌص را به بحث گذاشته و تفسيري نو از آيه شريفه «ان الله لا يغيٌر ما بقوم حتي يغيٌروا ما بأنفسهم» در تحليل فلسفه تربيتي اسلام ارايه كرده و اين آيه را چاره ساز خروج از بحرانهاي تربيتي موجود دانسته است. نويسنده تلاشهايي كه از دهه هشتاد ميلادي براي اسلامي سازي علوم تربيتي آغاز شده را ناكام ميداند و علل اين ناكامي را اين گونه بر ميشمارد: ستايش محصول تربيت اسلامي در دوران گذشته، تأكيد اين تلاشها بر جنبه احساسي و عاطفي به جاي توليد دانش كه حاوي روشها، نظامها و مؤسسات تربيتي باشد و نيز عدم تفكيك ميان حقيقت اسلام از فهم و قرائت بشري از اسلام، است روش شناسي پژوهشي درباره فلسفه تربيت اسلامي از مباحث پاياني بخش اول كتاب است. در بخش دوم به بحث درباره هستي شناسي فلسفه تربيتي اسلامي و واكاوي الگوي ارتباط انسان با عناصر پنج گانه هستي يعني خدا، طبيعت، انسان، زندگي و آخرت پرداخته شده است. در اين راستا نگارنده به تبيين رابطه آدمي با طبيعت و خداوند و تفسيري صحيح از عبادت پرداخته و رابطه انسان با انسان، رابطه انسان با زندگي و نگاه خردمندانه به آخرت و رسالت انبياء در اين زمينه را بررسي نموده است. بخش سوم كتاب معرفت شناسي فلسفه تربيت اسلامي، بخش چهارم كتاب بررسي نظريه ارزشها در تربيت اسلامي و در بخشهاي پنجم و ششم تفسيري از طبيعت انسان در تربيت اسلامي و پيشنهاداتي در زمينه تعالي امر تربيت ارايه شده است.